اگر به حقیقت، همان کسی باشیم که، جهان، سده هاست، از ما در ذهن خود دارد و، ادراک از خود را به جایگاهی ارتقا دهیم که، معمار پیدایش هنجارها و، معیارهایی هم ساخت در درون ما، جامعه ی ما و، مهم تر از همه، نهاد نهادینه و، اندیشه و عمل همسو و هم ساخت ما، برای رسیدن به حقیقت و هویت ما، برای رسیدن به هویت ما باشد قراردادی را که بدون رضایت ما بسته شده است باطل خواهیم کرد، بنیادهای اعتباری خود را بنا خواهیم کرد، راه را خواهیم ساخت، به رسوایی و نفرت تحت سلطگی پایان خواهیم داد و در طول و عرض این سرزمین، به ارتفاع انسانیت، هموندان ملت کرد را تا همیشه به کردستان، گره خواهیم زد…
راه دراز نیست و مقصد نیز دور نه،
ما خود تاکنون آینده ی فرارسنده را در صندوقچه ی قرارداد به اجبار، قفل بسته ایم…
ما خود قرار کرده ایم تا همین ساعت که اول آخر یا آخر اول باشیم….
ما خود دروغ شیرین را به حقیقت تلخ، آمیخته ایم…
ما خود، آزادی را به هیچ بها و بندگی را به بسیار، نرخ گذارده ایم….
فاصله ی ما و ملت ما و سرزمین ما تا رهایی، زمانی به اندازه ی یک چشم برهم زدن است….
در چشم برهم زدنی از اراده کردن به انکار
خود رها کردن از بازگشت به اسطوره برای فرار از تحقیر کنونی،
خودداری از بازگشت به دنیای کر و کور امروزی،
پایان دادن به مومیایی اندیشی،
توقف واکنشی نگری،
رها شدن از زندگی در گذشته،
پایان بخشیدن به تولید همسازه هایی از جنس تاریخ،
کنار گذاردن شکایت و نفرین و بیزاری، از دنیایی که توان گذار از آن، حتی ساکن شدن در آن را ،نداریم،
مرگ نمود مرگ “ناشدگی”
و برساختن نمایه ای از مرگ ناشدگی، اراده ی قدرت، و برپایی فرا ارزشی برای ماندنی شدن…
فراموش نکنیم: از همان لحظه ای که اراده کنیم رها شویم، آزادیم
و آزادی ما سه گانه ای است در اندیشه و گفتار و کردار خود ما:
برساختن نمایه ای از مرگ ناشدگی،
اراده ی قدرت،
و برپایی فرا ارزشی برای ماندنی شدن…
(ب.خ)
آزادی ما سه گانەای است در اندیشه و گفتار و کردار خود ما
January 17, 2014
2 Mins Read
462
Views