اف.ا.چيرول/ ترجمه ي: بهزاد خوشحالي
به نظر مي رسد خيز ملت هاي خاورميانه و شاخ آفريقا به سوي دمكراسي، آن چنان شتابنده است كه هيچ نيرويي توانايي رويارويي با ان را نخواهد داشت، اما در پس ابن كوه فصاحت و بلاغت عربي و نطريه و تئوري و برداشت- يكي مدرن، آن يك تمام دمكراتيك، ديگري اسلام گرا، آن سو تر غرب گرا- آيا به كردستان انديشيده ايم؟
از سال2003به اينسو، كردها به تمامي وارد معادلات خاورميانه و منطقه شدند( پيداست كه منطور نويسنده، حضور كردها به عنوان يك بازيگر فعال ديپلماتيك در گستره ي بين المللي است.مترجم) و اكنون ديگر بر همگان ثابت شده است كه ورود كردها به “بازي سياسي خاورميانه”، به يك اهرم موفقيت براي دمكراسي تبديل شد، اهرمي كه شايد اين موج نوين دمكراسي طلبي عربي- اسلامي در خاورميانه و شاخ آفريقا را بتوان متاثر از دانست.
اكنون بخش آزاد شده ي كردستان در شمال عراق، به سرعت در حال توسعه است، و با برخوردار بودن از بالاترين استانداردهاي امنيتي، و در كنار آن نقش فعال در ديپلماسي منطقه اي، شايستگي خود را به تمام و كمال، براي تبديل شدن به يك چارچوب مستقل و قابل اتكا نشان داده است.
كردستان به زودي به يك مرز واقعي تبديل خواهد شد و كردها اكنون به مرحله اي گام گذارده اند كه حتي نمي توانند زندگي در كنار
اعراب شيعه و سني عراق را در چارچوب يك عراق فدرال نيز تحمل كنند
استقلال
اما نگاه به يك کردستان مستقل چگونه است؟
اکثر ناظران می گویند جنگ عمده پس از پروسه ي دمكراتيزاسيون عربي- اسلامي در خاورميانه و شاخ افريقا، احتمالا جنگ كردها با ايران و ترکیه براي رسيدن به خواست هاي حداكثري(يا همان استقلال) است و اين يك فرصت تاريخي براي ايالات متحده به منظور تبديل جداول(احتمالا عنواني جديد براي تغيير نقشه است.مترجم). در خاورميانه است. آمريكا بايد ترس از جنگيدن در خاورميانه با ايران( و حتي تركيه ) را كنار بگذارد. آمریکا سال هاي سال به خاطر همكتري تركيه در ناتو به اين كشور تضمین هاي امنیتی فراوان(و صد البته باج هاي فراوان) داده است تا از يك سو در برابر كمونيسم، به دژي مستحكم تبديل شود(به عنوان بخشي از كمربند سبز در برابر نفوذ كمونيسم در شوروي سابق) و از سوي ديگر پس از سقوط ژاندارم منطقه در 1979(ايران شاهنشاهي) و روي كار آمدن اسلام افراطي شيعه، عاملي مهم براي توازن و ثبات در برابر صدور انقلاب آيت الله (خميني) گردد. همكار ناتو، اكنون با كارت احزاب اسلامي، بيش از هر زمان به ايران و شرق اسلامي و ترك(در قفقاز و حوزه ي خليج فارس) نزديك مي شود و در تابستان گذشته، با فراخواني برزيل و قرار گرفتن در صف بندي”پيمان تهران”، به عامل مشروعيت بخش نويني در برنامه ي هسته اي ايران تبديل شد.
از سوي ديگر ناتواني تركيه در پايان دادن به تهديد پ.ك.ك و تبديل اين سازمان ميليشيايي عظيم به يك كارت بازي قوي در خاورميانه، نشان از سير قهقهرايي بزرگترين ارتش پياده نظام ناتو به عنوان متحد اصلي اوراسيايي آمريكا در منطقه است.
اتحاد منطقه ای جدید
اكنون تنها يك كردستان مدرن و ليبرال مي تواند در كنار اسراييل، نيرومند ترين متحد طبیعی تنها ایالات متحده باشد و مي توان ادعا نمود تغيير جدي در جغرافياي سياسي خاورميانه با حضور يك كردستان مستقل و مدرن_ البته نه در يك پروسه ي زماني بلند مدت بلكه با استفاده از قاعده ي بيگ بنگ(انفجار بزرگ و ناگهاني)، ثبات سياسي و دمكراسي نوين منطقه را تضمين خواهد نمود.
با اين حال، توسعه ي پايگا ه هاي نظامي ايالات متحده در منطقه با توجه به نفوذ گسترش يابنده ي ايران در جنوب عراق و سنگ پراني هاي نخ نما شده ي تركيه از2003به اينسو، از هر زمان ديگر ضروري تر به نظر مي رسد.
عوارض
با این حال ، دو آسيب جدی وجود دارد : جنگ و نفت. با برنامه فوق ، تبعات جنگ تقریبا می تواند به حداقل كاهش يابد ، اما قطعا نفت ، – بیشتر به طور خاص کرکوک- ، يك نقطه چسبنده ي بزرگ در دستيابي به چشم اندازهاي دمكراتيك در منطقه است و این ممکن است به خلاقيت هاي نوين و جامع پسندي براي بسط و تثبيت دمكراسي از سوي طراحان سياسي- امنيتي نياز داشته باشد.
قطعا كردها از اين پيشنهاد “25تا50سال به صورت مشترك از نفت كركوك استفاده كنيد تا روي پاي خود بايستيد” هرگز استقبال نخواهند كرد اما نبايد بر “اخراج غير كردها از كركوك” نيز پافشاري كنند. اخراج تركمن ها و اعراب از كركوك، تبعات جبران ناپذيري براي كردها به همراه خواهد داشت.
مواجهه با اجتناب ناپذیر است
اكنون مي توان با استفاده از تحليل داده هاي موجود ادعا كرد”مواجهه اجتناب ناپذير است” اما من در شگفت هستم كه چرا در اين وانفسا كه تقريبا با قطعيت مي توان گفت “كردستان، سكوي پرتاب ايالات متحده به جهان آينده است”، تنها 200سرباز آمريكايي در كردستان فعاليت مي كنند و ده ها هزار نظامي آمريكايي در جنوب عراق و به ويژه مناطق شيعه نشين اين كشور آرايش نظامي به خود گرفته اند؟
واقعيت ان است كه اكنون98درصد كردها در ايران و عراق و سوريه و تركيه(و حتي لبنان و قبرس و ارمنستان)، تنها و فقط به استقلال مي انديشند و پيداست كه ايالات متحده، نه به دنبال چند دولت شکننده با سهمیه بندی قومی عجیب و غریب برای موقعیت نوين خاورميانه است كه همیشه در یک قدمی جنگ داخلی باشند؟ و نه می خواهد لبنان و بوسنی ديگري در خاورميانه به وجود بياورد؟ اما مهمترين نكته آن است كه همه ي عناصر در جای خود برای ایجاد یک کشور با ثبات ، دموکراتیک و لیبرال در منطقه آماده هستند ، این تنها اصل بديهي در موقعيت كنوني براي فرداي دمكراسي در خاورميانه است.
يكي از موسسات پژوهشي وابسته به وزارت امور خارجه ي امريكا است
توضيح:چيرول روزنامه نگار و تحليلگر امريكايي در امور خاورميانه اي