1.دمكراسي عبارت از برابري حقوق سياسي براي همه ي شهروندان است. در كرديسم، مفاهيم شهروندي و آزادي و حاكميت مردم و برابري حقوق، مفاهيمي است كه كه با يكديگر پيوستگي دارند، منشاء و مصدر قدرت مردم هستند و آزاد كسي است كه جزيي از مردم باشد.
2.در كرديسم، ليبراليسم و دمكراسي مترادف نيستند. دمكراسي يك شكل حكومت و يك شيوه ي تنفيذ قدرت سياسي است ئر صورتي كه در ليبراليسم، صورت يك نوع ايدئولوژي است كه هدف آن، محدود نمودن هرگونه قدرت سياسي است. بنياد دمكراسي، حاكميت مردم و بنياد لیبرالیسم حقوق فردي است.
3.اصل اساسي دمكراسي در كرديسم اين است كه مردم بر بنياد ” رضايت همگاني ملي” از حقوق سياسي برخوردارند. برابري حقوق مبين برابري طبيعت انسان ها نيست. برابري حقوق افراد، ناشي از اين مساله است كه اين افراد، همگي شهروند ملي هستند و همين حقوق است كه مشاركت صاحب حق را در امور عمومي ممكن مي سازد.
4.در كرديسم، شهروندان حقوق سياسي برابر دارند. اين حقوق سياسي برابر ناشي از اين نيست كه انسان ها به طور كلي، حقوقي غير منقول دارند. اگر شهروند از حقوق سياسي برخوردار است به اين دليل است كه به يك ملت تعلق دارد و به عبارت ديگر در كشور خود، يكي از شهروندان است. سكويي كه دمكراسي روي آن ساخته شده است جماعت شهروندان و وارثان تاريخي واحد است كه مايل به تداوم همين تاريخ و ادامه ي حركت به سوي يك سرنوشت مشترك هستند.
5.دمكراسي در كرديسم، شركت كردن يك ملت در سرنوشت خود است. مشاركت در كرديسم، در يك قالب سياسي است كه در آن هر شهروند، حق دارد خصوصا از طريق تعيين حكام و امكان اظهار موافقت و مخالفت با آنها در امور عامه شركت كند. بدين ترتيب، آنچه دمكراسي را دمكراسي مي كند نهادهاي دمكراتيك نيست بلكه مشاركت ملت در اين نهادهاست و به اين اعتبار، “حداكثر دمكراسي” نه مترادف با “حداكثر آزادي” و نه “حداكثر برابري”، بلكه “حداكثر مشاركت” است.
6.توسل به “اصل اكثريت”، نتيجه ي اتفاق آرايي است كه در مفهوم “اراده ي عمومي” و “حاكميت مردم” نهفته است. كرديسم تكثر عقايد را امري مشروع مي داند كه با تعريف ملت سازگار است اما حد تكثر اين است كه مقيد به تامين خير عامه باشد.
7.اصل دمكراسي و روش هاي آن در كرديسم، بهره برداري از تمام امكاناتي است كه مردم را بيشتر به حاكمان بپيوندد و دمكراسي محلي را نيز توسعه دهد. اين بدان معناست كه مشاركت مردم را در مجالس روستايي و حرفه اي و تحريك حس ابتكار مردم و مراجعه به رفراندوم و تنظيم صور كيفي بيان موافقت مردم را افزايش دهد.
8.دمكراسي در كرديسم عبارت از قدرت مردم است و قدرت مردم يعني قدرت يك جماعت به هم پيوسته كه تاريخ به آن شكل بخشيده و ملت نام گرفته است.
در نظام سياسي كه استقرار آن باعث از هم پاشيدگي و نابودي و تفاوت ميان ملت ها بشود يا سبب فروپاشي آگاهي گردد يعني از مردم احساس تعلق به يك واحد يعني يك ملت را بگيرد يك نظام غيردمكراتيك به حساب مي آيد.