ارائه ی طرح اولیه ی برنامه ی استراتژیک جبهه ی ملی کردستان
جبهه ی ملی کردستان با استفاده از برنامه ریزی استراتژیک چه هدف یا اهدافی را دنبال می کند؟
– شناخت جایگاه فعلی و موقعیت مطلوب آینده سازمان؛
– ایجاد قابلیت برنامه ریزی در تمام مسیر دستیابی به هدف از آغاز تا انجام به صورت پلکانی
-آگاهی از تغییرات خرد و کلان داخلی،منطقه ای و بین المللی
– بررسی و تجزیه و تحلیل دقیق عناصر محیطی و لحاظ کردن آنها در برنامه های جبهه به منظور فرصتهای آن بهره برداری از فرصت ها و اجتناب ازتهدیدهایش
– افزایش ظرفیت تطابق زمانی و کنشگری بهنگام در برابر تغییرات سریع محیطی و همگامی با آنها
– تعیین مسیر توسعه جبهه ی: جبهه ی ملی کردستان در هر زمان به فکر توسعه،غنی سازی و پیشرفت خود از جنبه های گوناگون برای دستیابی به هدف نهایی “حق تعیین سرنوشت ملی” است.از این رو، در طول زمان، به دنبال افزایش فعالیتها و تولیدات فکری و عملی و به تبع آن، اندازه ظرفیت واقعی خود است.
تعیین استراتژی هایی که جبهه ی ملی را به اهداف میانی و در نهایت، آخرین هدف برسانند.
● نتیجه گیری
ملت کرد، برای دستیابی به بدیهی ترین حقوق مصرح تعریف شده برای ملت ها در قوانین حقوقی بین الملل، نیازمند تشکیل جبهه ی ملی کردستان در چارچوب برنامه ریزی استراتژیک است.
برخی مفاهیم برنامه ریزی استراتژیک از نگاه جبهه ی ملی کردستان
استراتژی: ابزاری است برای دستیابی به اهداف بلند مدت سازمان.
مراحل مدیریت استراتژیک:
– تدوین استراتژی
– اجرای استراتژی
– ارزیابی استراتژی
– اصلاح و بروز رسانی استراتژی
تعریف نقاط قوت،نقاط ضعف، تهدیدها و فرصت ها از نگاه
جبهه ی ملی کردستان
نقاط قوت: (Strength)
نقطه قوت: نقطه قوت یک سازمان یک کاربرد موفق از یک شایستگی یا بهره برداری از یک عامل کلیدی در جهت توسعه رقابت پذیری سازمان است.
پرسش های پیش رو
مزیت های ملت کرد چیست؟ جبهه ی ملی کردستان چه چیزی را می تواند به نحو احسن انجام دهد؟ جبهه ی ملی کردستان بر روی چه موارد اصلی تمرکز دارد؟ سهم ملت کرد از جامعه ی جهانی چیست؟ آیا جبهه ی ملی کردستان ابزارهای لازم برای وصول به هدف را داراست؟ آیا جبهه ی ملی کردستان می تواند حرکت جمعی ملت را به سوی “حق تعیین سرنوشت “راهبری کند؟ به صورت موثری مدیریت می شود؟ آیا جبهه ی ملی کردستان از امکانات موجود به بهترین شکل ممکن استفاده می کند؟ آیا جبهه ی ملی کردستان به خوبی خود را با تغییرات وفق می دهد؟آیا جبهه ی ملی کردستان قدرت نوآوری دارد؟ آیا جبهه ی ملی کردستان در محیط رقابت بین المللی قدرت ایستادگی دارد؟آیا جبهه ی ملی کردستان می تواند نماینده ی واقعی خواست های ملت کرد باشد؟
نقاط قوت را می توان در قالب یکی از دسته های زیر تقسیم بندی کرد:
– ظرفیت و توانایی ها
– مزایای نسبی یا مطلق
– منابع، سرمایه ها(فیزیکی و غیرفیزیکی)
– تجربیات، دانش، داده ها
– ذخایر مالی و درآمدهای احتمالی
– توانایی شناسانیدن و شناخته شدن
– جنبه های نوآوری
– مزیت های جغرافیایی
– اعتبارات و صلاحیت ها
– فرآیندها و سیستم ها
– فناوری اطلاعات و ارتباطات
– فرهنگی، رفتاری، نگرشی
– حمایت های داخلی و بین المللی
نقاط ضعف(Weakness): نقطه ضعف یک سازمان یک کاربرد ناموفق از یک شایستگی یا عدم بهره برداری از یک عامل کلیدی است که رقابت پذیری سازمان را کاهش می دهد.
پرسش های پیش رو
چه چیز می تواند بهبود داده شود؟ چه چیز بطور نامناسبی انجام می شود؟ از چه چیزی می توان اجتناب کرد؟
برای تهیه لیست نقاط ضعف می توان از چک لیست زیر استفاده کرد:
– کدامیک از فعالیت های جبهه ی ملی کردستان کمترین بازدهی ملی را دارند؟کدام یک از استراتژی های پیش روی جبهه ی ملی کردستان از سازمان توانایی پوشش نیازهای ملت کرد را ندارند ؟کدامیک از سیگنال های جبهه ی ملی کردستان ضعیف هستند؟چرا جبهه ی ملی کردستان توانایی جذب برخی نیروهای مستعد را ندارد؟ آیا سیستم انگیزشی برای بالا بردن سطح عملکرد نیروهای ملی وجود دارد؟ بیشترین هزینه های جبهه ی ملی کردستان کدام ها نیستند؟ آیا جبهه ی ملی کردستان توانایی ایستادگی در برابر فشارهای گروه سلطه و اهرم های غیرقابل پیش بینی را دارد؟ آیا جبهه ی ملی کردستان توان کنش فعال را را در هنگام ضرورت دارد ؟
آیا توان ارائه ایده های جدید از سوی جبهه ی ملی کردستان وجود دارد؟ آیا ملت کرد به رهبران ارشد اعتقاد دارند یا نخبگان جوان؟آیا قوانین و ضوابط کافی برای تعامل جبهه ی ملی کردستان و ملت در سطوح مختلف وجود دارند؟و آیا این قوانین مناسب هستند؟
نقاط ضعف می تواند در قالب یکی از دسته های زیر دسته بندی شود:
– کمبود ظرفیت و توانایی ها
– کمبود قدرت در اعمال اندیشه ها
– شهرت، حضور در میدان
– مباحث مالی
– آسیب پذیری دانشی
– مقیاس و محدودیت زمانی
– دوام و ایستادگی
– تاثیر روی فعالیت های اصلی
– قابلیت اطمینان داده ها
– قابلیت پیش بینی برنامه ها
– روحیه، تعهد و رهبری
– اعتبار و مشروعیت
– فرآیندها و سیستم ها
فرصت ها( Opportunity): یک فرصت یک حالت خارجی است که می تواند بصورت مثبت بر پارامترهای عملکردی جبهه ی ملی کردستان تاثیر گذاشته و مزیتی را که ایجاد کننده اقدامات مثبت در زمان مناسب است بهبود بخشد.
پرسش های پیش رو جبهه ی ملی کردستان در چه جایی با تغییرات مثبت روبرو است؟ چه روندهایی قابل پیگیری و مورد توجه هستند؟مزیت جبهه ی ملی کردستان چیست؟ آیا موقعیت ممتاز جدیدی وجود دارد که جبهه ی ملی کردستان بتواند برای دستیابی به هدف از آن استفاده کند؟آیا فرصتی برای غنی سازی جبهه ی ملی کردستان به وجود آمده است یا ممکن است به وجود بیاید آیا فرصت تبدیل شدن به یک بازیگر منطقه ای برای جبهه ی ملی کردستان وجود دارد؟ آیا جبهه ی ملی کردستان پتانسیل های لازم برای ورود به عرصه ی بین المللی را دارا است؟ آیا امکان استفاده از فناوری اطلاعات وجود دارد؟ آیا کیفیت عملیات، ستانده ها و راهبری بدون متحمل شدن هزینه زیاد امکان دارد؟ آیا سازمان می تواند جریان های فیزیکی_مالی و اطلاعاتی را با برقراری ارتباط بهتر با مشتریان، بهبود ببخشد؟ آیا زمان مناسبی برای تغییر و تحول وجود دارد؟ آیا خطوطی وجود دارند که برای افزایش بازدهی عدیل یابند یا تقلیل داده شوند؟
فرصتها را می توان در قالب یکی از دسته های زیر دسته بندی کرد:
– توسعه ی جبهه ی ملی کردستان
– آسیب پذیری رقبا
– توسعه تکنولوژی
– اعتبار جهانی
– موقعیت های ممتاز جدید
-تبدیل شدن به صدای واقعی ملت کرد
– معاهده های بین المللی
-ایجاد دفاتر نمایندگی در سراسر جهان
تهدیدها( Threats): یک فرصت یک حالت خارجی است که می تواند بصورت منفی بر پارامترهای عملکردی جبهه ی ملی کردستان تاثیر گذاشته و مزیتی که ایجاد کننده اقدامات مثبت در زمان مناسب است را کاهش دهد. از جمله تهدیدات می توان به تهدید چند جانبه ی دشمنان در قالب قوای نظامی،تشدید فشارهای داخی بر فعالان سیاسی، نیروهای بازدارنده ی دیپلماتیک در عرصه ی بین المللی و امکان تهدید اقتصادی و تحریم های بین المللی اشاره کرد.
پرسش های پیش رو آیا جبهه ی ملی کردستان آمادگی کافی برای ایستادگی در برابر تغییرات ناگهانی را دارد؟ وضعیت قوانین و مقررات بین المللی در رابطه با بازیگر جدیدی به نام جبهه ی ملی کردستان چگونه است؟ آیا پتانسیل های لازم برای مقاومت در برابر تهدیدهای سخت و نرم وجود دارد؟ آیا رقبای بین المللی وجود دارند؟ آیا جبهه ی ملی کردستان دارای گستردگی کمی مورد انتظار است؟ آیا جبهه ی ملی کردستان در حاشیه ی امن سیاسی و نظامی قرار دارد؟ – آیا جبهه ی ملی کردستان می تواند خود را با تغییرات ساختاری سازگار کند؟تهدیدهای پیش رو در شرایط فشار کدام ها هستند؟
تهدیدها را می توان در قالب یکی از دسته های زیر دسته بندی کرد:
– اثرات سیاسی
– اثرات قانونی
– اثرات فرهنگی-اجتماعی
-اثرات منطقه ای
– اثرات بین المللی
– اهداف و مقاصد
-ایده های جدید
– معاهده های حیاتی
– شرکای سیاسی
– مواجهه با موانع و تهدیدهای برطرف نشده
هدف از به کارگیری استراتژی ها
– جبهه ی ملی کردستان تلاش می کند از فرصت ها بهره برداری نموده و با بهره گیری از نقاط قوت، فرصت ها را به حداکثر برساند.
-جبهه ی ملی کرستان با بهره برداری از فرصت های موجود در محیط داخل تلاش می کند نقاط ضعف داخلی را بهبود ببخشد.
جبهه ی ملی کردستان تلاش می کند با استفاده از نقاط قوت خود اثرات ناشی از تهدیدات موجود را کاهش داده یا آنها را از بین ببرند.
-جبهه ی ملی کردستان تلاش می کند نقاط ضعف داخلی را کاسته و تهدیدات ناشی از محیط خارجی را به طور کامل دفع نماید.
-جبهه ی ملی کردستان هچنین تلاش می کند نقاط ضعف را تحت کنترل گرفته تا آنها را تبدیل به نقاط قوت کند، نقاط قوت خود را با فرصت های بیرونی همسو و تهدید ها را در هر حالت تبدیل به فرصت ها نماید.
برنامه ریزی استراتژیک و برنامه عملیاتی جبهه ی ملی کردستان
برنامه ریزی
همانطور که پیشتر، به صورت خلاصه گفته شد برنامه ریزی عبارتست از فرایندی دارای مراحل مشخص و بهم پیوسته برای تولید یک خروجی منسجم در قالب سیستمی هماهنگ از تصمیمات. برنامه ریزی اندیشیدن راجع به آینده یا کنترل آن نیست بلکه پروسه ای است که میتواند در انجام این امور مورد استفاده قرار گیرد. برنامه ریزی، تصمیمگیری در شکل معمول آن نیست بلکه از طریق فرایند برنامه ریزی، مجموعهای از تصمیمات هماهنگ اتخاذ میشود. برنامه ریزی میتواند برای زمان حال یا آینده انجام شود.
بر طبق این تعریف، تصمیمگیریهای مقطعی و ناپیوسته و اتخاذ سیاستها برای پیشبرد سازمان در زمان حال یا آینده برنامه ریزی نیستند. برنامه ریزی متکی بر انتخاب و مرتبط ساختن حقایق است. حقایق مفاهیم واقعی، قابل آزمون و اندازهگیری هستند. دیدگاهها، عقاید، احساسات و ارزشها به عنوان حقایقی تلقی میشوند که فرایند برنامه ریزی بر اساس آنها سازمان داده میشود. همانطور که اشاره شد برنامه ریزی صرفاً یک فرایند تصمیمگیری نیست بلکه فرایندی شامل روشن ساختن و تعریف حقایق و تشخیص تفاوت بین آنهاست یا به عبارتی گونهای فرایند ارزیابی است که در پایان آن، در انتخاب حقایق ارزیابی شده تصمیمگیری میشود.
برنامه بیانی روشن، مستند و مشروح از مقاصد و تصمیمات است. برنامه خروجی فرایند برنامه ریزی است اما برنامه ریزی یک فرایند پیوسته است که بیش از اتخاذ هر تصمیمی آغاز شده و پس از اجرای آن تصمیم ادامه مییابد. برنامهها تهیه و اجرا میشوند.
ویژگیهای برنامه ریزی
برنامه ریزی یک فرایند ذهنی آگاهانه با خصوصیات زیر است:
-تشخیص یک نیاز یا انعکاس یک انگیزه
– جمعآوری اطلاعات
– مرتبط ساختن اطلاعات و عقاید
– تعریف اهداف
– تأمین مقدمات
– پیشبینی شرایط آینده
– ساخت زنجیرههای متفاوتی از اقدامات مبتنی بر تصمیمات متوالی
– رتبهبندی و انتخاب گزینهها
– تعریف سیاستها
– تعریف معیارهای ابزار ارزیابی برنامه
انواع برنامه ریزی
برنامه ریزی از جنبه ماهیت به برنامه ریزی فیزیکی، برنامه ریزی سازمانی، برنامه ریزی فرایند، برنامه ریزی مالی، برنامه ریزی وظیفهای و برنامه ریزی عمومی دستهبندی میشود که در اینجا منظور از برنامه ریزی، برنامه ریزی از نوع عمومی است. برنامه ریزی عمومی معمولاً تمام دیگر انواع برنامه ریزی را در خود دارد. برنامه ریزی را از جنبه افق زمانی میتوان در قالب برنامه ریزی کوتاهمدت (برنامه ریزی عملیاتی و تاکتیکی)، برنامه ریزی میانمدت و برنامه ریزی بلندمدت دستهبندی نمود.
برنامه ریزی استراتژیک
بیشتر برنامه ریزیها براساس دیدگاه عقلایی، دارای شکل «آرمانها و اهداف ـ طرحها و اقدامات ـ منابع مورد نیاز» میباشند. در این مدلها، ابتدا آرمانها و اهداف سازمان تبیین شده، سپس طرحها و اقدامات لازم تعیین و در نهایت منابع مورد نیاز برای انجام برآورد میگردند. تغییر در شرایط محیط، سیاستها، نگرشها، دیدگاهها، ساختارها، نظامها و . . . عواملی هستند که بر آرمانها و اهداف برنامه ریزی تأثیر گذاشته و در نهایت باعث تغییر برنامه میگردند. برنامه ریزی در شکل عقلایی فوق، ظرفیت و توانایی مقابله با چنین تغییراتی را نداشته و منجر به شکست میگردد. این شرایط موجب رشد این تفکر شد که در برنامه ریزی باید بتوان مطابق با تغییرات، جهت حرکت سازمان را تغییر داد و جهت و رفتار جدیدی را در پیش گرفت. این نگرش زمینهساز ابداع برنامه ریزی استراتژیک شد. برخلاف برنامه ریزی سنتی که در آن آرمانها و اهداف تعیین میشوند هدف برنامه ریزی استراتژیک، تبیین و تدوین استراتژی است. بسته به نوع، تنوع و ماهیت تغییرات موجود در محیط میتوان ترکیبی از برنامه ریزی سنتی و برنامه ریزی استراتژیک را بکار برد.
تعاریف مختلف و متفاوتی از استراتژی ارائه شده است. در اینجا تعریفی ارائه میشود که بتواند مفهوم آن را در برنامه ریزی استراتژیک مشخص نماید. استراتژی برنامه، موضع، الگوی رفتاری، پرسپکتیو، سیاست یا تصمیمی است که سمت و سوی دیدگاهها و جهت حرکت سازمان را نشان میدهد. استراتژی میتواند تحت سطوح سازمانی، وظایف و محدوده زمانی متفاوت تعریف شود.
برنامه ریزی استراتژیک گونهای از برنامه ریزی است که در آن هدف، تعریف و تدوین استراتژیهاست. از آنجایی که استراتژی میتواند دارای عمر کوتاه یا بلند باشد برنامه ریزی استراتژیک میتواند برنامه ریزی بلندمدت یا کوتاهمدت باشد اما متفاوت از آنهاست.
واژه «استراتژیک» معنی هر آنچه را به استراتژی مربوط باشد در بردارد. واژه «استراتژی» از کلمه یونانی «استراتگوس» گرفته شده است که به معنای رهبری است. برنامه ریزی استراتژیک کوششی است ساختیافته برای اتخاذ تصمیمهای اساسی و انجام اعمالی که ماهیت سازمان، نوع فعالیتها و دلیل انجام آن فعالیتها توسط سازمان را شکل داده و مسیر میبخشد. همانطور که استراتژی نظامی پیروزی در جنگ است، برنامه ریزی استراتژیک نیز طرق انجام مأموریتهای سازمان را دنبال میکند.
مزایای برنامه ریزی استراتژیک
برنامه ریزی استراتژیک دارای مزایای زیادی است که از جمله میتوان به موارد زیر اشاره نمود:
• قبل از پیش آمدن مشکلات احتمالی از وقوع آنها خبر میدهد.
• به علاقمند شدن مدیران به سازمان کمک میکند.
• تغییرات را مشخص کرده و شرایط عکسالعمل در برابر تغییرات را فراهم میکند.
• هر نیازی را که برای تعریف مجدد سازمان ضروری است تعیین میکند.
• برای دستیابی به اهداف از پیش تعیین شده بستر مناسب ایجاد میکند.
• به مدیران کمک میکند که درک روشنتری از سازمان داشته باشند.
• شناخت فرصتهای آینده را آسانتر میسازد.
• دید هدفمندی از مسائل مدیریت به دست می دهد.
• قالبی برای بازنگری اجرای برنامه و کنترل فعالیتها ارائه میکند.
• به مدیران کمک میکند در راستای اهداف تعیین شده تصمیمات اساسی اتخاذ کنند.
• به نحو مؤثرتری زمان و منابع را به فرصتهای تعیین شده تخصیص میدهد.
• هماهنگی در اجرای تاکتیکهایی که برنامه را به سرانجام میرسانند به وجود میآورد.
• زمان و منابعی را که باید فدای تصحیح تصمیمات نادرست و بدون دید بلندمدت گردند، به حداقل میرساند.
• قالبی برای ارتباط داخلی بین کارکنان به وجود میآورد.
• ترتیبدهی اولویتها را در قالب زمانی برنامه فراهم میآورد.
• مزیتی برای سازمان در مقابل رقیبان به دست میدهد.
• مبنایی برای تعیین مسوولیت افراد ارائه داده و به موجب آن افزایش انگیزش را باعث میشود.
• تفکر آیندهنگر را تشویق میکند.
• برای داشتن یک روش هماهنگ در برخورد با مسائل و فرصتها، انگیزش ایجاد میکند.
ویژگیهای برنامه ریزی استراتژیک
فرایند برنامه ریزی استراتژیک اساساً فرایندی هماهنگکننده بین منابع داخلی سازمان و فرصتهای خارجی آن است. هدف این فرایند نگریستن از درون «پنجره استراتژیک» و تعیین فرصتهایی است که سازمان از آنها سود میبرد یا به آنها پاسخ میدهد. بنابراین فرایند برنامه ریزی استراتژیک، یک فرایند مدیریتی شامل هماهنگی قابلیتهای سازمان با فرصتهای موجود است. این فرصتها در طول زمان تعیین شده و برای سرمایهگذاری یا عدم سرمایهگذاری منابع سازمان روی آنها، مورد بررسی قرار میگیرند. حوزهای که در آن تصمیمات استراتژیک اتخاذ میشوند شامل: محیط عملیاتی سازمان،مأموریت سازمان و اهداف جامع سازمان است. برنامه ریزی استراتژیک فرایندی است که این عناصر را با یکدیگر در نظر گرفته و گزینش گزینههای استراتژیک سازگار با این سه عنصر را آسان میسازد و سپس این گزینهها را بکار گرفته و ارزیابی میکند.
باید توجه داشت که هر فرایند برنامه ریزی استراتژیک زمانی باارزش است که به تصمیمگیرندگان اصلی کمک کند که به صورت استراتژیک فکر کرده و عمل کنند. برنامه ریزی استراتژیک به خودی خود هدف نیست بلکه تنها مجموعهای از مفاهیم است که برای کمک به مدیران در تصمیمگیری استفاده میشود. میتوان گفت که اگر استراتژیک فکر کردن و عمل کردن در فرایند برنامه ریزی استراتژیک به صورت عادت درآید، آنگاه فرایند میتواند کنار گذاشته شود.