برای فراخواندن مردم به یک رویداد، نخستین اقدام این است که آنها” را “صدا بزنیم”.آنها باید “تشخیص” بدهند که روی سخن ما با آنهاست نه با کسی دیگر.
در پاسخ به این “ندا” است که مخاطبان ما، موقعیت “اجتماعی”، “سیاسی”، “فزهنگی” و… ساخته شده توسط “ندادهندگان” را تشخیص می دهند و در صورت مناسب دیدن موقعیت ایجاد شده، پاسخ مناسب می دهند
نوع و چگونگی “صدا زدن” روندی است که می تواند به گسترده تر شدن روابط “ندا دهنده” و “مخاطب” یاری رساند.
واژه ی “اعتصاب”، باید مردم را به عنوان “مخالفت کردن” یا “مخالفت کننده” با چیزی یا کسی مورد خطاب قرار دهد، عملی که موافقت کردن با آن، به معنای “مقابله با یک تهدید” یا “به دست آوردن یک فرصت” برای مخاطب یا مخاطبان است و “وضعیتی که پیش می آید” یا “پیش خواهد آمد” به صورت “مستقیم” یا “غیر مستقیم” بر “سرنوشت” یا “آینده ی” آنان تاثیر خواهد گذارد.
اگر مردم احساس کنند یا به این درک دست یابند که “من” یکایک افراد جامعه، یعنی “خود” را می توانند به کلیتی به نام “ما” تعمیم دهند قطعا می توان به هدف یا اهداف”جنبش نافرمانی مدنی” دست یافت. اما آیا تاکنون توانسته ایم به کالبدی به نام “ما” در خدمت “ملت”، “روح جمعی” بدمیم؟ و آیا اینگونه “تبلیغات” و “رسانه” می تواند در “صدا زدن مردم” موثر باشد؟