“حق تعيين سرنوشت” به “حق تعيين سرنوشت خارجي” و “حق تعيين سرنوشت داخلي” تقسيمبندي ميشود:
حق تعیین سرنوشت خارجی
“حق تعيين سرنوشت خارجي”، به هنگام بروز يك وضعيت كولونيالي طرح ميشود كه در آن، يك سرزمين يا يك گروه ملي به صورت مستقيم تحت تأثير تلاش براي تجزيه، توسعهطلبي يا تغيير هويت از سوي گروه سلطه قرار ميگيرد. در اين حالت، “حق تعيين سرنوشت خارجي”، با اذعان به حق استقلال گروه تحت سلطه، تمام ابزارهاي ممكن را براي مقابله با گروه سلطه جهت بازيابي استقلال و مقاومت در برابر تجزيه، توسعه طلبي و تلاش براي تغيير هويت، مشروع خواهد دانست.
حق تعیین سرنوشت داخلی:
“حق تعيين سرنوشت داخلي” نيز هنگامي ظهور خواهد كرد كه يك حكومت، با استفاده از ابزار قدرت، تلاش ميكند گروههاي تحت حاكميت خود را با الگويي خاص، تعريف و آنها را از ماهيت واقعي خود منتزع نمايد. مهمترين گروههاي هدف در اين حالت، نژاد، رنگ، گروه قومي يا گروه ملي ساكن در يك كشور هستند كه به لحاظ ويژگيهاي فوق، از طبقهي حاكمهي آن كشور متمايز ميشوند. در اين حالت نيز “حق تعيين سرنوشت داخلي”، فاكتورهايي چون تلاش براي “خودگرداني”، “ائتلاف” و “استقلال” را براي هر يك از گروههاي هدف در صورت تلاش نامشروع طبقهي حاكم، مشروع ميشمارد.”حق تعيين سرنوشت داخلي” در مواجهه با انواع تبعيض مانند تبعيض آموزشي، تبعيض مذهبي، تبعيض فرهنگي و تبعيض اقتصادي، ابتدا شروط رفع تبعيض را ارائه و در صورت عدم پذيرش آن توسط تبعيض كننده، تبعيض شونده را مجاز به انتخاب آزاد ميكند.”حق تعيين سرنوشت”، يك حق ذاتي، يك جريان پيوسته و فرصت هميشگي انسانها براي انتخاب نوع حكومت و نظام اجتماعي و تغيير هر يك از آنها در صورت لزوم است.