وارونه نويسي در تاريخ
براي به دست آوردن يك ديدگاه درباره ي هويت تاريخ،بايد از يك سلسله معيارها استفاده كرد . با توجه به آن معيارهاست كه مي توان دقيقاً درك كرد ماهيت رويداد تاريخي چگونه است ؟ در اين نوشتار تلاش شده است با ارائه ي مجموعه اي از اسناد نشان داد كه به كارگيري واژه ي” جمهوري مهاباد” در مورد “جمهوري كردستان ” ، مغاير با واقعيت مسأله بوده و به نوعي وارونه نويسي در تاريخ است .
اغلب نويسندگان در نظريه ي پردازي خود راجع به جمهوري كردستان ، معمولاً دچار چهار اشكال اساسي مي شوند :
١_ بي توجهي به اسناد
٢_ ساده انگاري مفرط
٣_ نگرش انتزاعي به مسأله
٤_ روش شناسي نادرست
١_ بي توجهي به اسناد:
ابتدا به بررسي اسنادي مي پردازيم كه در آن ها به صورت رسمي از «جمهوري كردستان » ياد شده است :
سوگندنامه قاضي محمد
روز 14 ژانويه 1946 قاضي محمد در اجتماع عظيم مردم سوگند ياد كرد : « سوگند ياد مي كنم به قرآن كريم ، به سرزمين شرافتمند ملت كرد و به پرچم پرافتخاري كه در اهتزاز است ، تا آخرين قطره ي خون ، در راه آزادي و بختياري ملت كرد ، از هيچ كوششي فروگذار نكنم . از رهبري « جمهوري كردستان » و اتحاد كرد و آذربايجان برخود مي بالم و مساعي خود را جهت وصول به اهداف ملت كرد ، به كار خواهم بست » .
هديه ي هيأت مركزي به قاضي محمد
روزنامه ي كوردستان / مهاباد / شماره ي 14 مورخ 13/2/1946
عنوان خبر : هديه ي قرآن به جناب پيشوا
با تصويب هيأت مركزي حزب دموكرات كردستان ، يك جلد قرآن مجيد به همراه دو عدد جانماز با هدف ابراز احساسات پرشور مردم كردستان ، به رئيس جمهور كردستان اهدا شد …
خطبه به زبان كردي
روزنامه ي كوردستان در مورد لزوم خواندن خطبه به زبان كردي مي نويسد :
… با فرمان قاضي محمد رئيس جمهور كردستان به امام جمعه ي مهاباد مأموريت داده شد خطبه ي جمعه را بر اساس دستور تنظيم كنند … ( كوردستان )
آموزش و پرورش
… به موجب دستور رئيس جمهور در 20/10/1324 هيأتي از بزرگان فرهنگي در اداره ي فرهنگ تشكيل و پس از مذاكرات طولاني مقرر شد نام مدرسه ي پهلوي به مدرسه ي كرمانجي كوردستان تغيير يابد . ( كوردستان )
گفتگوي قاضي محمد با روزنامه ي رهبر
روزنامه ي «رهبر » ارگان حزب توده ، مصاحبه اي با قاضي محمد انجام داد كه متن كامل آن در تاريخ 30/4/1325 در روزنامه ي « كوردستان » به چاپ رسيد .
« سؤال : قلمرو كنوني نهضت دموكراتيك كردستان تا كجا امتداد دارد ؟
جواب : نهضت ما ماكو ، شاپور ، خوي ، رضاييه ، اشنويه ، سندوس ، سقز و سردشت را با حدود هفتصدهزارنفر در بر مي گيرد .
سؤال : آيا خبري كه خبرنگار فرانسوي از قول شما يه اين مضمون « هر وقت بخواهيم كرمانشاه را نيز بدست خواهيم آورد » . مخابره نموده درست است ؟
پاسخ : مقصود من از بيان اين جمله تسلط غاصبانه و امپرياليستي بر كرمانشاه نبوده بلكه هدف اصلي من ، آزاد كردن بخش ديگري از سرزمين ايران است . ( اسناد فوق ، همگي از روزنامه ي كردستان ، ارگان رسمي جمهوري كردستان استخراج شده اند ) .
قاضي محمد در برابر دادگاه
مهمترين اتهامات قاضي محمد و ياران او كه بارها در آن به «جمهوري كردستان » به عنوان يك «اتهام » اشاره شده است عبارتند از :
1 ـ انعقاد قطعنامه ي نفتي ميان دولت روسيه و جمهوري كردستان
2 ـ اهتزاز پرچم جمهوري كردستان
3 ـ تغيير نقشه ي ايران و جداكردن پنج استان اروميه ، كرمانشاه ، سنندج ، تبريز ، ايلام .
4 ـ تهيه ي نقشه ي كردستان بزرگ
5 ـ اعلام استقلال حكومت كردستان
اتهامات سيف قاضي :
1 ـ پذيرش منصب وزارت جنگ در جمهوري كردستان عليه حكومت ايران
2 ـ همكاري با قاضي محمد و وزراي جمهوري كردستان
3 ـ تحريك مردم عليه حكومت ايران و اطمينان بخشيدن به مسوولان جمهوري كردستان در مهاباد
رژيم پهلوي و جمهوري كردستان
محمد رضا شاه پهلوي در كتاب « پاسخ به تاريخ » مي گويد :
شوروي از جنبش استقلال طلبي قاضي محمد در كردستان و جمهوري پيشه وري آذربايجان حمايت كرد ( پاسخ به تاريخ ، محمد رضا پهلوي صص 55 و 54 )
آرچيبالد روزرلت ، ويليام ايگلتون ، لينچو فسكي ، ميخاييل سيمونوويچ لازريف ، درك كينان ، كريس كوچرا ، جاناتان رندل و بسياري از محققان بي طرف نيز تنها از اصطلاح
« جمهوري كردستان » سخن به ميان آورده اند و اصطلاح جمهوري مهاباد در هيچ يك از متون رسمي مشاهده نشده است .
اسناد
در تمامي اسنادي كه از دوران جمهوري كردستان به دستمان رسيده است ، واژه اي به نام
« جمهوري مهاباد » ديده نمي شود . نامه هاي رسمي عصر جمهوري با علامت « وزارتي هيزي ديموكراتي كوردستان » ، «وزارت جنگ كردستان » و « وزارتي هيزي كوردستان » وارد مكاتبات اداري شده اند از يكسو و از سوي ديگر در نامه هايي كه خطاب به « قاضي محمد »نگاشته شده است ، تماماً از اصطلاح « پيشه واي جمهوريه تي كوردستان » يا « رئيس جمهور كوردستان » استفاده شده است .
2 ـ ساده انگاري مفرط :
طرح موضوعاتي چون « ظهور و فروپاشي جمهوري كردستان ،تنها ناشي از شرايط ژئوپليتيك است »، « نقشه ي خاورميانه ، چندين دهه ي پيش توسط معماران سياسي غربي طراحي شده است »، «مردم كردستان هيج تأثيري در از روند تشكيل جمهوري كردستان نداشته اند » ،
« جمهوري كردستان آفند و ماكزيمم اتحاد جماهير شوروي براي روبرو شدن با غرب بوده است » ، «تأسيس جمهوري كردستان محصول جبر ژئوپلتيك بود » ، «جامعه ي سنتي كردستان ،ناتوان از پذيرش شرايط دموكراتيك بوده است » ، « تا زماني كه ابرقدرتها به موضوع كردستان اهميت ندهند ، مساله ي كرد رخساره اي بين المللي پيدا نخواهد كرد » و … به نوعي « ساده انگاري » و به نوع ديگر «نوع مفرط ساده انگاري » است . عباراتي كه بدون تعمق كافي و بدون توجه به اقتضائات مكاني و زماني ، تنها در انديشه ي يافتن پاسخي فوري براي سؤالات است . مهمترين سؤالي كه مطرح مي شود آن است كه : سنجش جمهوري كردستان در دهه ي چهل ميلادي در خاورميانه ي فئودالي ، نيمه فئودالي و پادشاهي با پيمانه ي امروزي صحيح مي نمايد كه برخي نويسندگان از آن به عنوان موضوعي كه « نه يك فرصت طلايي » و « نه چنان با اهميت كه نخبگان كرد به آن پردازند » ياد مي كنند ؟ آيا مي توان ماهيت « جمهوري كردستان » را به عنوان نخستين «جمهوري خاورميانه » انكار كرد ؟
( در شرايطي كه بزرگترين افتخار خاورميانه ي آن دوران ، حداكثروجود يك نظام مشروطه ي سلطنتي به عنوان سيستم مترقي حاكميت بود ) . پاك كردن صورت مسأله به نيت پاسخگويي فوري به پرسش هاي پيش رو ،تنها يك ساده انگاري و آنهم از نوع مفرط آن خواهند بود .
3 ـ نگرش انتزاعي به مسأله :
بررسي موضوعات پيچيده اي چون «جمهوري كردستان » ،مستلزم بررسي ابعاد همه جانبه ي آن است . مقيد كردن يك شرايط به يك بررسي تك بعدي ـ آنهم در شرايطي كه اسناد و اطلاعات ، كامل نيستند ـ قالب ريزي اجباري آن موضوع در ظرف يك تخصص خاص است . نگرش هاي انتزاعي با وارد كردن يك يا دو متغير انتخابي در پژوهش ، جايي در تحقيقات مدرن ندارند به ويژه آنكه نگرش انتزاعي ، فراتر از تعريف متغير هاي انتخابي با پيش داوري و هنجارگرايي نيز توأم باشد .
4 ـ روش شناسي نادرست :
روش شناخت پژوهش هاي مربوط به جمهوري كردستان در بسياري موارد با چالش هاي اساسي مواجه است .
1 ـ انتخاب يك نام مجعول به دليل مصلحت سنجي يا تأثير پذيري از تاريخ نگاري رسمي به گونه اي كه پژوهش را از همان ابتدا با چالش پرسش آغازين مواجه مي سازد .
2 ـ قالب سازي اجباري در يك حوزه براي توجيه موضوع به صورت كانوني كردن يك موضوع خاص و ناديده گرفتن ساير شرايط تأثيرگذار
3 ـ هنجارگرايي و ارزش گذاري از طريق پيش داوري با طرح مباحثي چون لزوم تقدس زدايي از جمهوري كردستان يا لزوم انتقاد از آن و …
4 ـ قطبيت و تلاش براي اثبات يك ادعا به هر قيمت ممكن
اما « جمهوري مهاباد » از كجا آمده است ؟
در دوران سلطنت پهلوي ، تك روهاي چپ ايران و برخي احزاب ، مليون و رسمي نويسان كشور ، تاريخ نويسي را با باورهاي نظري خود پيوند داده و با بازنويسي تاريخ ، تاريخي نو از جدال طبقات و توده يا اشراف و دربار شاهان و … خلق كردند . اصطلاح مجعول «جمهوري مهاباد » نيز حاصل اين « وارونه نويسي در تاريخ »است .
متاسفانه سنت بازنويسي و وارونه نويسي كه از شاهكارهاي ميرزابنويسان و تذكره نويسان دربارهاي سلطنتي و احزاب وابسته است ، به روزگار نوين نيز راه يافته اند و در اين ميان ، گوهر ساده انديش نويسندگان نوشتارها ، كوشش ايشان در بازنويسي تاريخ ـ بر اساس مصلحت ـ و سپس بر پا كردن يك بناي فكري بر پايه تاريخ بازنويسي شده بوده است . با اين حال ، اگر رسمي نويسان ، سعي در مثله كردن تاريخ و تحريف آن داشته اند ـ اگر چه اين تحريف بزرگ ، جفا به تاريخ ملت كرد است ـ هرچه باشد آنها نويسندگان رسمي هستند و حرجي بر آنها نيست ، اما اگر يك پژوهشگر كرد به اين موضوع دامن زند ، چه بايد گفت و چه بايد كرد ؟
در حالي كه در بسياري از كشورها ، ملت ها تلاش مي كنند حتي با جعل تاريخ ، ماهيت خود را فراتر از آنچه هست نشان دهند ، چرا روشن انديشان كرد ، آنچه را كه واقعاً وجود داشته است فروتر از واقع مي نمايانند ؟
به راستي اگر نيمه ي ديگر تاريخ نگاشته شود ، آنگاه چه پاسخي خواهيم داشت ؟
به گمان من ،« وارونه نويسي» نسل امروز ،« وارونه بيني» نسل فردا را به دنبال دارد و وارونه بيني بر پيكر يك ملت ، تنها يك نتيجه در بر خواهد داشت : « آبله هاي سياه بر پيشاني ملت» .
(بهزاد خوشحالی)/ هفته نامه ی کرفتو، دوم بهمن 1385