جنبشی از جنس هویت، رهبری از جنس آزادی
اسماعیل آقا سمکو در سال ١٨٧٥ میلادی به دنیا آمد و پس از مرگ پدر، ریاست عشیره ی خود را بر عهده گرفت . وی پس از جنگ اول جهانی وارد عرصه ی مبارزه ی سیاسی برای استیفای حقوق کردها شده و پیش از این تاریخ، در هیچ نوع فعالیت سیاسی منجر به اقدام، مشارکت نجسته است . هر چند به خاطر پایگاه نیرومند عشیره ای و شخصیتی در سال های جنگ، توسط قوای روسیه بازداشت و به تفلیس تبعید شد اما مدتی بعد با شرط سکونت اجباری در شهرستان ” خوی” آزاد شد.
ابتدا لازم است به بررسی عوامل پنج گانه ی عمل ، عامل ، عرصه ، وسیله و مقصود در قیام سمکو اشاره داشته باشیم :
– عمل : قیام سمکو
– عامل : اسماعیل آقا سمکو و ایل شکاک
– عرصه :
الف – زمان ١٩١٩- ١٩٣٠ ( به مدت یازده سال )
ب – مکان: منطقه ی شمال شرق و جنوب شرق کردستان
– وسیله : مبارزه ی مسلحانه در کنار دیپلماسی بین المللی در قالب مکاتبه با نمایندگان روسیه، بریتانیا و ایران
– مقصود : آزادی کردستان و تأسیس دولت کورد
سمکو پس از پایان جنگ جهانی اول به عنوان یک نظامی و رهبر سیاسی شناخته شد و با هدف تأسیس یک قواره ی کوردی در منطقه ، در سال ١٩١٩، قیام خود را آغاز و بخش های عمده ای از شرق کوردستان( شمال غرب ایران ) را آزاد کرد اما در سال ١٩٢١ مجبور به عقب نشینی شد و به ترکیه پناه برد .
در سال ١٩٢٤ با اعلام “عفو عمومی” به ایران بازگشت اما در سال١٩٢٦ قیام دیگری بر پا کرد و این بار نیز پس از شکست بازداشت شد، به ترکیه تبعید و در این کشور به زندان افتاد. سمکو پس از آزادی به ایران بازگشت و سرانجام در سال١٩٣٠ با طراحی یک توطئه به دستور رضا خان به شهادت رسید. قیام شکاک با جان باختن سمکو، پس از یازده سال فعالیت مسلحانه و سیاسی پایان یافت .
ویژگی های قیام سمکو:
١. قیام سمکو ، یک قیام منطقه ای بوده و عشیرت شکاک، نقش اصلی را در آن برعهده داشته اند.
٢. عشیرت شکاک از دو تیره ی” عبدویی” و “ممدودی” تشکیل شده اند که در شمال دریاچه ی ارومیه ساکن بوده اند(و هستند)
٣. علت بنیادین شکل گیری اندیشه ی قیام سمکو، توطئه ی قتل “جعفر آقا” از سوی حکمدار منطقه ی مهاباد بوده است.
٤. سمکو در تمامی سخنان خود از “آزادی کوردستان” و “تأسیس دولت کوردی” سخن می گوید.
٥. او نیز به مانند شیخ عبید الله نهری، در مکاتبات خود، برای کوردها از واژه ی ملت استفاده می کند و ضمن ارائه ی الگو، به طور ضمنی از واژگانی استفاده می کند که “تحت سلطه گی ملت کورد” و “حق تعیین سرنوشت” را به معنای امروزی به ذهن متبادر می کند.
در نامه ی سمکو به “ظفر الدوله” فرمانده ی نیروهای آذر بایجان آمده است :
“شما ببینید بسیاری از ملت های کوچک جهان که به لحاظ گستره ی جمعیتی و جغرافیایی از ملت کورد کمتر هستند چگونه توانستند آزادی خود را در مقابله با دولت آلمان به دست آورده و مستقل شوند. اگر ملت کورد نیز نتواند حق خود را از گروه سلطه باز پس گیرد مرگ برای او بهتر از اسارت، تحت سلطه گی و بردگی است.”(١٩٢٠)
سمکو همچنین در پاسخ یکی از پرسش های “ژنرال مصطفی پاشا” نماینده ی مناطق کوردنشین استانبول می گوید: ” در وضعیت کنونی، من رهبر قیام کورد ها هستم و فعلاً تشکیلات اداری و سیاسی ویژه ای ندارم. مهمترین و بنیادی ترین هدف ما، آزادی کوردستان است و هنگامی که به استقلال رسیدیم دیگر مهم نیست چه کسی رهبر کوردستان خواهد بود . من خود هرگز به رهبری تمام ملت کورد و قدرت خواهی نیندیشیده ام. در مورد “پرچم” نیز که سئوال فرمودید: به باور من، روزی که کوردستان آزاد شود می توانیم به “پرچم’ نیز بیندیشیم که نماد وسمبل ملی ما خواهد بود.” (١٩٢٠)
٦. مناسبات دیپلماتیک :
– آوریل- می ١٩١٩ سید طاها را به عنوان نماینده به بغداد اعزام می کند تا با “ویلسون” نماینده ی انگلستان در بین النهرین مذاکره و گفتگو کند. محور اصلی این گفتگو ها تلاش برای به قناعت رساندن انگلیسی ها برای پذیرش استقلال کوردستان و تأسیس دولت مستقل کوردی است .
– سبتامبر ١٩٢١ در “اشنویه” با “کاکس” انگلیسی دیدار می کند. این ملاقات ها به صورت مقطعی حداقل سه سال به درازا می انجامد .
– در سال ١٩٢٤ در نامه ای به نماینده ی انگلیس در بین النهرین می نویسد :
“من و سید طاها به شما وعده می دهیم هرگاه دولت بریتانیا به پشتیبانی ما آمده وشروط ما را برای تأسیس یک دولت کوردی بپذیرد ،ما ترکهای نژاد پرست را از شهرهای کوردنشین بیرون خواهیم راند . ما می توانیم تا “آنکارا” هم با دشمنان بجنگیم، حتی می توانیم در جنوب نیز، تا “سنندج” پیش روی و کوردستان را از حکومت ایران بازپس گیریم.”
– سمکو در سال ١٩٢٢ نماینده ای به سوی روس ها اعزام کرد اما اتحادیه ی جماهیر شوروی به موجب پیمان نامه ی مورخ ٢٦ فوریه ی ١٩٢٢ وعادی شدن مناسبات شوروی- ایران، در خواست همکاری “سمکو” را رد کرد.
– در خواست همکاری از “حیدر بگ کورک’ ودیدار با او در شمدینان
٧. همزمانی قیام سمکو با قیام شیخ محمود در جنوب کوردستان و سردار رشیدخان در منطقه ی کرمانشاه که مورد حمایت انگلیس وگزینه ای برای ریاست جمهوری کردستان آینده بود.
٨. استقبال از شیخ محمود به مثابه “قهرمان ملی” وبه رسمیت شناختن او به عنوان رهبر تمام کردها
٩. شاید چه در عرصه ی عمل وچه در تاریخ نگاری ،هیچ رهبر کورد چون سمکو را نتوان یافت که اینگونه مورد غضب گروه سلطه قرار گرفته باشد.
سمکودر یکی ازتقاضا های خود بە نام “وزارت خارجه ی شوروی” می گوید :
“من ارزش بسیاری برای دولت شوروی که کمر همت برای آزادی ملتهای جهان بسته است قایلم .اگردر جهان ،یک ملت با شرف ودارای پر نسیب وجود داشته باشد که تا کنون به آزادی واستقلال دست نیافته ملت کورد است که از سوی همسایه ی شمالی خود نیز حمایت نمی شود ومن نیز عضو کوچکی ازآن هستم .من در راه آزادی ملت کورد، آماده ی هر نوع همکاری هستم (گزارش چیچرین به وزارت امور خارجه ی روسیه ١٩٢٢).
سند وزارت امور خارجه ی بریتانیا
سمكو و موضع بريتانيا در برابر قيام او
سند شماره (371) (6347) (2262) مورخ ٢٠ جولاي ١٩٢١، نامه محرمانه افسر سياسي بريتانيا در رانيه است:
اشاره به نامه ی “سمكو” به “بابكرآقاپشدر”
ديدگاههاي من در مورد اين نامه به شرح زير است:
“سمكو” كه در سالهاي طول عمر خود، انقراض چند دولت و حكومت را به چشم ديده است با اشعار به اين كه حكومت فعلي، سرشت متمايزي دارد، جايگاه واقعي خود را نشناخته است. او تمايلي به از دست دادن قدرت فعلي ندارد، بنابراين بدنبال يك حامي خارجي است…
در مورد مناطق شمالي نيز گسترش پيوندهاي ما با “سمكو’ مؤثرترين منافع را در برخواهد داشت… درست يا غلط، “سمكو” اكنون شهره خاص و عام بوده از او به بزرگي ياد ميشود… به نظر من، ميتوان با ياري رساندن به «سمكو» بسياري از موانع پيش رو را پشت سر گذارد.
Fo371/ 6347/2262, 20 July 1921.
در همان سند به شماره (س/63/مورخ 20/7/1921)، نامه سمكو به “بابكرآقا” سليمانيه درج شده كه “ملاسليمان” پيك آن بوده است.
متن نامه به شرح زير است:
هيچ حكومت ديگري غير از بريتانيا توانايي اداره منطقه را ندارد. بلشويكها پس از پيشرويهاي مقطعي، سرانجام متوقف و ناگزير از مراجعت شدند. ايران را نيز نميتوان يك دولت مقتدر بحساب آورد. مصطفي كمال و سپاهيان او هم از بيست هزار تن تجاوز نميكنند و تبليغات او در يورش به منطقه با دو هدف صورت ميگيرد:
نخست تأثير مخرب بر اتحاد عشاير و دوم جمعآوري پول و دريافت باج…
نيروهاي مسلح ترك كه وارد “كانيرهش” شدهاند، هدفي جز ارعاب عشاير منطقه ندارند… من ميدانم به “فريبكاري” متهم شدهام، اما هرگز كسي حاضر به استماع سخنان من در دفاع از خود نشده است؛ نه اقدامات فعلي و نه عمليات پيشين من در دشمني با بريتانيا نبوده است، برعكس، من همواره تلاش كردهام پيوندهاي خوبي با حكومت بريتانيا داشته باشم. بنابراين از شما “بابكر آقا” ميخواهم در نزديكي روابط بريتانيا با ما مساعدات لازم مبذول فرماييد… من آمادهام براي گفتگو با نمايندهي حكومت، به “اشنويه” عزيمت نمايم… مطمئن هستم نقاط مشترك فراواني ميان طرفين وجود خواهد داشت…
در يادداشت ديگري به شماره (ج/61/ مورخ 29/7/1921) كه از سوي افسر بريتانيا در سليمانيه خطاب به نماينده سامي ارسال شده است ميخوانيم:
با ارزيابيهاي جانشين افسر سياسي در رانيه “كاپيتان كوك” موافق هستم ضمن آنكه توجه شما را به موارد زير جلب مينمايم:
١. نقشه منطقه تحت نفوذ سمكو در منطقه كردنشين حدفاصل ايران و تركيه به شرح زير است:
خطي طولاني از “بيرهكهپهره” در امتداد زاب بزرگ و از آنجا بە سوي مرز ديلمان (سلماس) تا “خوي”. از خوي به طرف جنوب تا سواحل درياچه اروميه و از آنجا تا “سولدوز’ و ‘بانه’ به استثناي سنندج و مهاباد… بيگمان، حمايتهاي معنوي بريتانيا سبب خواهد شد نامبرده حوزه اقتدار خود را تا شهرك «دزا» (!!! مترجم) در غرب ايران بسط دهد…
٢. سيد طاها اجتمالاً در پاسخ به تقاضاي «سمكو»، با بريتانيا وارد مذاكره خواهد شد
٣. ايجاد ارتباط با “سمكوي” قدرتمند، تهديد مرزهاي ما را خنثي خواهد كرد.
٤. در مورد ايران نيز بايد بگويم اين كشور بە خاطر از دست دادن اراضي كه عملاً نظارتي بر آنها ندارد نگران نخواهد شد…
٥. در مورد “سمكو” نيز بايد گفت شخصي نيرومند و قسيالقلب است بنابراين نبايد به تمامي به او اطمينان كرد… او اگرچه ظاهراً ايرانيها را شكست داده است اما خوب ميداند تكيه كردن به عشاير بومي بعنوان تنها حامي، امري پسنديده نيست بنابراين تلاش ميكند با حكومتي چون بريتانيا وارد گفتگو شود…
از نظر من، تقويت پشتيباني معنوي نامبرده در دراز مدت، منجر به آن خواهد شد كه مجبور شويم در برابر تمام شروط او تسليم شويم…