برای آنکه یک الگوی پیشرو بتواند خود را نشان دهد و به شیوه های مختلف به اجرا درآید مهمترین راه آفریننده در این مسیر، خلق “یک خط گذر” است، اما یک خط گذر با وجود داشتن “طرح”، “ساختار”، و حتی “برنامه ی آموزشی” و “انضباط درست” نمی تواند آینده را ضمانت کند. بی بهره بودن از پویایی و گذشته گرایی منجر به “تمرین های نظری خالی از محتوا” و “تکرار مطالب خشک و کهنه” خواهد شد. با چنین پیشینه ای هرگز نمی توان به فراگردهای ژرف و برتری فکری برای خط گذر به آینده دست یافت. بسیاری از بزرگان ما اکنون هم به جای نگرش به آینده، از شیشه ی عقب اتومبیل های شبیه سازی شده، جاده ی آینده را نگاه می کنند.
“پروراندن”، “برگزیدن” و “استقرار بخشی به آینده” در نبود “ژرفای آینده بینی”، تنها منجر به در پیش گرفتن راه گذشتگان شده و فرهنگ ما را برای پیروزی امروز و فردا نابود می سازد. تا زمانیکه این شجاعت را در خود نپرورانیم، هرگز به ارزش های فرهنگی به راستی واقعی برای آینده دست نخواهیم یافت.با چنین فرهنگی قادر خواهیم بود از کوه های نومیدی، سنگ امید پدید آوریم، گره اختلاف های ملت خود را به همنوایی زیبای “یکی شدن” تبدیل کنیم، با هم کار کنیم، با هم به تلاش بپردازیم، با هم برای آزادی مبارزه کنیم و بدانیم روزی، آزاد خواهیم شد.