دفاع مشروع یا تروریسم؟ شناخت شناسی اقدامات مسلحانه ی “پژاک” و “احزاب سیاسی کردستان” در چهارچوب نظریه ی دفاع مشروع(بخش نخست)
در نهایت، این احزاب کردستانی (اعم از حزب دمکرات کردستان ایران، حزب کومله کردستان ایران، حزب دمکرات کردستان، کومله زحمتکشان کردستان، پژاک وسایر احزاب و سازمانهای کردستان) هستند که به نیابت از مردم کردستان، تشخیص خواهند داد “دفاع مشروع ملت کرد” را تا دستیابی به “حق تعیین سرنوشت ملی” تداوم بخشند.
اشاره: دفاع مشروع وتروریسم دو مفهوم بسیار بحث برانگیز هستند که به شیوهای متفاوت در مباحث علمی و همچنین غیر تخصصی به کار گرفته شده اند، این دو اصطلاح، هم در تبیین جنبه های خاص “سیاسی_ نظامی”، هم در تاویلهای “اجتماعی_فرهنگی” و هم در تعریف شیوه های نوین نظریه پردازی که به نظر می رسد برای فهم وضعیت نوین کنونی مورد استفاده قرار می گیرند به کار می آیند.
آنچه در مقطع کنونی قطعی به نظر می رسد عدم وجود یک رویکرد نظری است که به سا ختارهای وحدت یافته انجامیده باشد و به همین خاطر می توان گفت دو ترم دفاع مشروع و تروریسم، هنوز به ثبات گزاره های علمی یا انگاشته های هستی شناسانه ی یک نظریه نیانجامیده اند. به همین خاطر است که با روشهای متداول تفسیر وتحلیل، نمی توان این دو مفهوم را تبیین کرد.
اما آنچه بدیهی بنظر می رسد در هر دو مفهوم، نوعی “اکنون _ تقابل”ی وجود دارد که گرچه به دلیل اشتراک در شیوه های کلی اقدام و ویژگیهای مشترک، این دو مفهوم را به هم نزدیک می سازد اما دفاع مشروع و تروریسم، آن قدر از یکدیگر متمایز هستند که بتوان هر کدام را جداگانه مورد برسی قرار داد.
این گفتار در پی آنست که در نهایت،”کنش مسلحانه احزاب کردستانی به ویژه عملیات مسلحانه ی “پژاک” در ماههای اخیر را در چهارچوب نظریه دفاع مشروع توجیه سازد. نیز تلاش خواهد کرد با ژرفا شناسی مفهوم_ واژه ی دفاع مشروع، “کلیت باوریهای کاذب”ی را که در زمان های مختلف، ماهیت های گوناگون را بر پدیده ها بار می کنند و اغلب در دام “سطحی نگری” گرفتار می آیند به نقد وچالش برکشد.
1_ مفهوم دفاع مشروع و تئوری جنگ عادلانه(LA GUEREE JUSTE)
نظریه ی” جنگ عادلانه” با اینکه دارای پیشینه ی بسیار کهن در تاریخ تمدن است اما از اوایل تمدن نوین بصورت جدی طرح و دگرگونی های بسیاری را پشت سر گذاشته است. در کهن ترین متون هندی مواردی یافت می شود که بعدها الهام بخش برخی فیلسوفان یونان مانند “سقراط” و “افلاطون” و “ارسطو” می شود:
“نباید به جنگ متوسل شد مگر آنکه دو طرف از طریق راههای مسالمت آمیز به نتیجه نرسند”.
فلسفه ی یونان به نحو مشخص و روشن تری این موضوع را تعریف می کند:
“جنگ علیه ظلم و ستم و همچنین جنگ دفاعی، مجاز و مشروع بوده و “جنگ عادلانه” تلقی می گردد”.
مفهوم “جنگ عادلانه” سرانجام به عنوان یک مفهوم حقوقی مستقل توسط “سیسرون” مطرح می شود:
“جنگ عادلانه آنست که بخاطر یک آرمان و هدف سزاوارانه انجام می شود و دفاع مشروع در زمره ی این آرمانهای حقه بیشمار میرود”.
مسیحیت نیز با وجود مقاومت طولانی در برابر شناسایی جنگ عادلانه سرانجام در سال 1150 میلادی، دکترین رسمی خود را درباره ی مفهوم جنگ عادلانه این گونه بیان می دارد:
“جنگ در صورتی عادلانه تلقی می شود که بوسیله یک مقام قانونی به منظور بازپس گرفتن سرزمین یا اموال غصب شده و یا عقب راندن دشمن اعلام شده باشد… همچین ادامه جنگ به منظور جبران آثار تحمیلی ناشی از یک خطا وتقصیر نسبت به طرف دیگر و نیز درموردی که شروع جنگ از طرف مقابل دراثر عدم رعایت راههای غیر تهاجمی ممکن صورت گرفته باشد هم در زمره ی جنگ عادلانه محسوب می شود”.
“آکینوس” نظریه پرداز قرن سیزدهم میلادی نیز دو مورد را به عنوان هدف سزاوارنه درجنگ می پذیرد:
نخست: دفاع علیه یک حمله ناحق
دوم: تعقیب جهت بازپس گیری اموال عمومی غصب شده
2- مفهوم دفاع مشروع وحقوق بین الملل سنتی
پیش از تشکیل جامعه ملل، مساله ی “دفاع مشروع” در روابط بین الملل، مراحل تئوریک گوناگونی را پشت سر گذاشته و تفسیر و توصیف های بسیاری از آن به عمل آمده ا ست.
سرانجام دکترین حقوق بین الملل از مجموع این توصیفها و تعاریف، یک ترم کلی را تحت عنوان” خود محافظت”( AUTO PROTECTION –SELF-HELP) پذیرفت.
اگرچه این اصطلاح در حقیقت چند مورد را در بر می گرفت اما در موردی که مساله عبارت بوده است “دفع حمله” و به عبارت دیگر، مورد” دفاع از خود”(AUTODE FENSE) و بر پایه آن، تعریف “خود محافظت” نه تنها در مواردی که هدف، دفع یک تجاوز ناشی از عمل دولت دیگری باشد، بلکه در مورادی که هدف، عبارت از دفع خشونت ها واقدامات تحریک آمیزی است که از داخل سرزمین دولت دیگری علیه دولت ارتکاب می یابد نیز”دفاع مشروع” تلقی خواهد گشت.
3_ مفهوم دفاع مشروع در سیستم حقوقی جامعه ملل