ملتي که اراده ي آزاد شدن را در فرهنگ خود نهادينه ساخته است با “نه گفتن” به هر سازوکاري که در برابر اراده ي او قرار گيرد نظام آزادی خود را بنیان خواهد گذارد، حق را در قالب آشکارترین واژگان به زبان خواهد آورد، آزادی را در اندیشه ی بی پرده ترین کلمات، فریاد خواهد زد، اراده ی حامل آزادی را به رهایی پیوند خواهد زد و به هر بهايي، نظام آزادی همیشگی خود را خواهد ساخت.
انتهاي جاده ي تدريج براي ملتي که از “خرد”، “عصيان” ساخته و از “عشق”، “شيفتگي” را بنياد کرده است، چه اندازه هزينه کردن و چه چيز را ازدست دادن، بي معناست.
“عصيان” و “عشق”، تنها ورود به شاهراه “شدن” و رسيدن به آرمان-شهر رهايي را مقصدجويي مي کنند….