نیمه ی دوم تیرماه 58 را به جرات می توان، نخستین نمود جنبش مقاومت مدنی در تاریخ معاصر پس از انقلاب خلق های ایران در سال 57 نامید، برگه ای از تاریخ که نشان داد چگونه می توان با “اقدام مدنی” و راهبری یک جنبش به سوی هدف، ماشین نظامی آماده ی فرمان سرکوب یک رژیم تمامیت خواه را از حرکت انداخت و با حمیّت جمعی، اندیشه ای را به مرحله ی باروری رساند که می تواند به مثابه یک الگوی کارآمد، قابلیت تحلیل، تکرار و پیروزی را در یک شرایط کاملا نامتقارن از نظر توازن قوا به همراه داشته باشد.
بهانه ای در این روزها مهیا شده است که در اين نوشتار ” نافرماني مدني” را مجددا به شرح گذارده راههاي مختلف انجام آنرا گشوده و به چارچوبی کلی دست پیدا کنیم كه چگونه اين راه آغاز شد، چگونه اين مسیر پر فراز و نشيب پشت سر گذارده شد و چه سان به هدف دست یافت.
نا فرماني مدني، هم نيازمند و هم، پرورش دهنده ی حس نهراسیدن از نظام تمامیت خواه و دستگاه سركوبگر آن است و شهامت و نترسيدن از حكومت و بازوی نظامی آن، شاه كليد براندازي و باز پس گرفتن قدرت از نظام تمامیت خواه است
مبناي فكري نافرماني مدني بر شناساندن و باوراندن مردم به قدرت خود و بر اين بنیاد استوار است كه مخالف بودن با رژيم حاكم شرط لازم است ولي كافي نيست و هيچ حكومتي تا به امروز تنها بدليل مخالف بودن مردم با آن سرنگون نشده و در كنار شرط لازم مخالفت، شرط كافي نشان دادن اين مخالفت و يا اهرم مبارزه است كه به سرنگوني ديكتاتور ها منجر ميشود و نا فرماني مدني اصول و راههاي اين مبارزه را با به كار گيري نيروي غير مسلح مردم در مقابل قدرت مسلح ديكتاتور و راههاي استفاده از آن را آموزش مي دهد كه در صورت اجرا، هميشه بر ماشین سرکوب غلبه كرده است.
به زبان ساده تر می توان دید كه نارضايتي و مخالفت به تنهائي تا كنون هيچ اثري نداشته و هيچ حكومتي را سرنگون نكرده است و بنابراین براي رسيدن به آزادي بايد مبارزه كرد.
با توجه به تحلیل داده ها و مستندات کوچ جمعی مریوان در تیرماه58 که به همت “سازمان کومله زحمتکشان کردستان ایران” و بازوی مردمی آن(یه کییه تی جووتیاران) به رهبری نخبگان فکری کومله و در راس آنها “شهید فوئاد مصطفی سلطانی” و “شهید حسین پیرخضری” انجام گرفت و به عنوان نخستین شاکله ی “مقاومت مدنی در ایران و کردستان” پس از انقلاب57 نمود عینی یافت می توان پنج مرحله ی مشخص در این کنش فعال شناسایی نمود که مختصرا به شرح آن می پردازیم .
طرح ريزي عملياتي از هر نوع ، با در نظر گرفتن ، تحليل و روشن كردن دقيق و كامل این پنج مرحله انجام مي شودكه به اختصار از آن سخن به میان آورده و به شرح آن می پردازیم
1. وضعيت
وضعیت آن مقطع کردستان، موقعیت حاکم بر آن، صف آرایی نیروهای مردمی و سیاستگذاری های کلان جمهوری اسلامی برای سرکوب ( که متعاقب نوروز خونین سنندج، رویدادهای نقده و سرکوب های دیگر در سایر مناطق ایران صورت پذیرفته بود) نشان می داد که جمهوری اسلامی، خود را مهیا ساخته بود که با استفاده از برآورد توانهاي ابزاري و تعداد نفرات در صحنه و تشريح مثبت از نيروي خودي و نيروي پیشمرگه، عملیات سرکوب خود را بسیار پیش تر از 28 مرداد و سناریوی پاوه به انجام رساند. “کومله” با دریافت این موضوع و ادراک روشن از اینکه با چه توانی در برابر چه نیرویی قرار می گیرد به درستی تعیین می کند که چگونه بايد به نبرد نامتقارن با دشمنی برخیزد که برای به کار انداختن ماشین سرکوب خود، فاجعه ای نوین را در مریوان تدارک می بیند. به همین دلیل، با شناسایی “وضعیت”، مقاومت مدنی را به عنوان یک ایده انتخاب و پس از تعیین چارچوب ها و راهکارهای اجرایی و عملیاتی، با اعلام کوچ جمعی مردم مریوان(و در ادامه تهدید به ترک تابعیت ایران)، رژیم جمهوری اسلامی را به تمامی از کار می اندازد.
2. ماموريت
در اين مرحله، ماموريت كامل نيروهاي پیشمرگ، سازمان های وابسته ی مردمی و مردم مریوان ذكر جزئيات به صورت کاملا روشن است و به گروههاي مختلف ماموريت داده می شود که گام های نخستین و گامهاي پسين شان چه باشد و اين حركت را چگونه و با چه هدف مشخصی تا به گام آخر ادامه دهند به طوري كه تا سرحد امكان از مسير دور نيفتند وتا نتيجه گيري مطلوب از حركت باز نایستند.
در ماموریت، مشخص كردن كامل و ماموريت گروههاي مختلف با در نظر گرفتن تعداد نفرات موجود در هر منطقه و داشتن امكانات گوناگون و مختلف هر كدام بسيار حياتي و بايد ماموريت هاي داده شده در توان گروههاي اجرا كننده باشد. کومله با طرح “کوچ جمعی مریوان” و عملیاتی ساختن آن در مقطع زمانی “بحران” به خوبی نشان می دهد که توانایی اجرای ماموریت را از آغاز تا انجام، به خوبی شناخته، سازماندهی نموده و تا دستیابی به هدف، راهبری نموده است.
3. اجرا
در مرحله اجرا روش های دقيق، روشن و قابل عملي بودن ماموريت هاي داده شده با در نظر گرفتن تعداد و توانایی نيروهاي دشمن و نيروي خودي، طرز مقابله، راه هاي مبارزه و مقابله با دشمن مسلح، راه غلبه بر آنان و اقدامات پسين آن به طور صريح و قاطع مشخص شده و پيشنهاد به نيروهاي خودي اين خواهد بود كه حتما و به طور قطعي از اين راهها استفاده شود تا هرج و مرج و بي نظمي و كشتار بيهوده به راه نيفتد و به این فرجام منتهی شود كه با دادن کمترین تلفات خودي و گرفتن بيشترين تلفات از دشمن، به هدف دست یافت.
در کوچ جمعی مریوان، نمادها و نمودهای روش ها، عملی بودن آنها، کمیت و کیفیت نیروهای متخاصم، توانایی ها، تهدیدها و فرصت ها به خوبی شناسایی شده و سرانجام، این برنامه ماهیتی عملیاتی و اجرایی به خود می گیرد.
در مرحله اجرا “کومله” از پيش می داند كه تنها سلاح کارای کنونی در برابر نيروي عظيم سركوبگر رژیم، فقط مردمي غير مسلح هستند كه بايد انگيزه كافي داشته باشند كه با دست خالي به مقابله با سركوبگران بروند و بدون اين انگيزه مشكل است كه بتوان آنهارا به ميدان آورد، و در عين حال بايد با آموزش هاي قبلي به آنان گفت كه از چه راههایی مي توانند مبارزه را ادامه داده و به آخر برسانند. اين انگيزه از راه هایی چند قابل برانگيختن است كه آن را “مرحله ی آمادگي” می نامند:
-ايجاد روحيه پذیرش رهبري کومله از راه تشريح هدف ها و برنامه ها با هدف اميدوار كردن مردم به آينده اي بهتر و روشن تر.
– زير سئوال بردن وجود و حقانيت رژيم حاكم با گفتار ها و نوشتارها ي افشاگرانه و هيجان انگيز.
– آموزش راههاي مبارزه و ضربه زدن به رژيم به منظور دادن کمترین تلفات و حد اكثر نتيجه گيري.
تنها و تنها پس از اطمينان كامل از كاربرد مرحله آمادگي است كه مي توان مبارزه نهائي و همه گير را آغاز نمود.
در کوچ جمعی مریوان، مرحله ی “آمادگی” و “آماده سازی” را به طور کامل می توان مشاهده و رهگیری نمود.
4. راهبري و ارتباطات
کومله در کوچ جمعی مریوان از كانالي صحبت كرده و استفاده مي كند كه در مرحله اجرا بتواند از طريق سيستمي مطمئن، از نظر آگاهي رساني با كمك تيمي آگاه و با تجربه ازوضعيت لحظه به لحظه گستره مبارزه آگاه بوده و بتواند راهبرد هاي درست و قابل اجرا را از طريق همان سيستم آگاهي رساني به مبارزان در صحنه و رهبرانشان در صحنه عمل پيشنهاد دهد.
عملكرد درست و توان تصميم گيري تيم راهبري و ارتباطات قوئ و مطمئن است كه نتيجه دلخواه را با پيشنهاد راه هاي درست و كاربر و در زمانهاي كوتاه و سرنوشت ساز انجام دهد.
5. پشتيباني و تدارکات
پشتيباني در کوچ جمعی مردم مریوان از جمله مهمترین و بنیادی ترین فاکتورهاست که به عنوان وجه کاملا متمایز و برجسته در این اقدام مدنی می توان بدان استناد نمود:
-پشتيباني رسانه ای
-پشتيباني مادی
پشتيباني رسانه ای از راه هاي گوناگون مانند شعار دهي و تشويق و تشجيع مبارزان در صحنه، از هر راه گفتاري و نوشتاري و شنیداري و ديداري و با آگاهي رساني بين المللي و در خواست از همه كشور ها و مردم دنياي آزاد براي كمك و پشتيباني از مردم مبارز داخل از راه ومكاتبه و مصاحبه راديو تلويزيوني و از طرق گوناگون دیگر انجام پذیرفت كه در راه روحيه و شهامت دادن به مردم بسيار موثر بود و مردم مریوان را در ادامه ی راهشان مصمم تر ساخت.
پشتيباني مادي نیز به كمك به مبارزين داخلي از راه رساندن آذوقه و ملزومات به اعتصاب كنندگان كه به خاطر حضور در صحنه مهاجرت جمعی و بدون داشتن امكان ادامه زندگي خود و بستگانشان قادر به ادامه مبارزه نبودند و و همچنين كمك خواهي از سازمانهاي مختلف طرفدار آزادي ، به منظور همان كمك رساني به مبارزين در صحنه انجام پذیرفت.
پس از بررسی این مجموعه عوامل، اکنون دو گزارش مستند از مجله ی”تهران مصور” را پیشکش خوانندگان گرامی می نماییم تا دگرباره بر این باور صحه بگذاریم که “کوچ جمعی مردم مریوان” در تیرماه58، چگونه به عنوان نخستین نماد و نمود “مقاومت مدنی” مردم کردستان _ و البته ایران _ در سال های پس از انقلاب ایران، در تاریخ ثبت شد
صلاح كار كجا؟ من خراب كجا؟
زني كه به سادگي مي گويد تا پاسداران دست از دخالت در زندگي مردم بر ندارند،بر نمي گردم، ضد انقلابي نيست.
مردم مريوان چرا به كوه و بيابان زده اند؟ آيا تمام خانوادههاي كوچ كرده،ضد انقلابي هستند؟
مردم مريوان به كوه و صحرا زده اند و از شهر رفته اند، نمايندگان دولت، هراسناك بمريوان رفتند، با نمايندگان مردم گفتگو كردند، اما مسئله حل نشد، در مصاحبهها و گزارشهاي راديو تلويزيون، آن مسائلي كه بايد مطرح مي شد، نشد، و همه مصاحبه گران و مصاحبه شوندگان در كلام خود يكبار ديگر پاي ضد انقلاب و افراد مشكوك را بميان كشيدند، و از روي عمده مسائل به سادگي گذشتند. يكي از نمايندگان كه لباس روحانيت نيز به تن داشت در گزارشي كه از تلويزيون پخش شد گفت: «من با زني كه از شهر كوچ كرده بود گفتگو كردم، او گفت اگر قرار باشد، كه من برگ درخت بخورم، به شهر بر نمي گردم تا شما پاسداران و مأمورانتان را از شهر بيرون كنيد،اين حادثه وحشتناك، و اين كوچ نابهنگام درست امتداد كوچي است كه مردم نقده كردند، و هنوز هم همه آنها بشهر باز نگشته اند». شايد پيرامونيان امام و نمايندگان دولت مسائل را طور ديگري تقسيم كنند، و شايد آنهائي كه از دور دستي بر آتش دارند، كوچ همگاني مردم مريوان بر ايشان يك نوع كارشكني، صحنه سازي، يا ترس بيجا باشد، اما درون اين حادثه، مسائلي بطور عريان به چشم مي خورد، آن خانواده يا فاميل و عشيره اي كه همراه همه افراد خود دست از همه چيز مي شويد و كسب و كار را رها ميكند و خانه و كاشانه خود را ترك مي گويد و آواره كوه و بيابان ميشود، يقيناً در درون توطئه اي واژگون نشده يا تحت تاثير تبليغات به اصطلاح ضد انقلاب قرار نگرفته است. او اگر توطئه گر و ضد انقلاب نيز باشد، بهتر مي تواند با داشتن كسب و كار وزمين و مسكن عمل كند. او جانش به لبش رسيده است، امانش بريده شده و ناچار از همه چيز و همه تعلقات خود و تبارش ميگذرد و جلاي وطن ميكند. مردمي كه از ساليان دراز در يك شهر و منطقه زندگي ميكنند، چگونه ميتواند در يك لحظه، تصميم بگيرند و شهر و ديارشان را ترك كنند. در رژيم گذشته، همه آنهائيكه بدست ساواك و ساواكيان ميافتادند، وزير شكنجه قرار ميگرفتند از آنها پرسيده نمي شد، انگيزه مخالفتشان با رژيم چيست، ساواكيان ده ساعت وقت داشتند تا دستگير شونده را زير شكنجه قرار دهند و هم سنگران و همفكران آنها را پيدا كنند. آن زني كه به روشني و سادگي مي گويد، اگر پاسداران را از شهر ما نبريد، بشهر باز نميگرديم، چگونه است كه سخن او فراموش ميشود و تدابير و تمهيدات بر روي مسائل ديگر استوار ميشود. مريوان نيز مثل همة شهرهاي بزرگ و كوچك ايران سهمي در انقلاب دارد. آيا بجاي آنكه بازسازي شود و از امكانهائي كه انقلاب فرا راه همه شهرهاي ايران قرار داده شده استفاده كند، به ويرانگاهي مخوف مبدل گردد، و بگورستان تاريخ سپرده شود؟ چرا رفتارها و كردارهاي پاسداران نسبت به مردم مريوان بررسي نميشود و زيرذره بين قرار نمي گيرد و اصولاً چه ايرادي هست كه از خود مردم مريوان و با همفكري ريش سفيدان و معتمدان پاسداران را انتخاب نكنند؟ آيا اگر فاجعه مريوان در شهرهاي ديگر ايران در دور و نزديك تكرار شود، وضع را وخيم تر نميكند؟ يقين بدانيد اين جراحات روحي و قلبي كه مردم شهرها و برادران و خواهران ما بر ميدارند، با چند گزارش بيرنگ تلويزيوني و راديوئي و با قلب حقايق و نشاندن دست ضد انقلاب در درون فاجعه، قابل التيام نيست. ما مي دانيم نه دولت حاضر و نه هيچ مقام مسئول و موظفي ميل ندارد ريشه مسائل بجاهائي بكشد كه مردم شهرها آواره شوند و زندگي شان تباه گردد. انقلاب ايران، خط و جهتي مشخص دارد و همه مردم ايران جامعه اي واقعاً بدور از ظلم و ستم ميخواهند، پس چگونه است كه بلندپايگان و صلاح انديشان، مسائل را ريشهيابي نميكنند و به بررسي و عمق اين فرار و كوچ نابهنگام و دردناك نميپردازند؟ آيا لازم نيست مسائل از ديدگاههائي بررسي شود كه شهرهاي ديگر باين گرفتاريها دچار نشوند.(تهران مصور30/4/1358)
راهپيمايي “همبستگي مردم كردستان”
با مردم مريوان،از سنندج تا مريوان.
از 16 هزار تن جمعيت مريوان،
7 هزار تن در اردوگاه مستقر بودند.
اردوگاه مريوان تجلي گاه روح همبستگي
كار بين كميتهها تقسيم شده و همه از كوچك و بزرگ در چارچوب كميتهها فعاليت دارند.
نه با دولت سرجنگ داريم، نه تسليم پاسداران مي شويم.
آن حادثه و ريشههايش
راديو تلويزيون همچنان موضع خصمانه اش را در برابر خلق كرد حفظ كرده بود و هر روز در سمپاشي عليه اين خلق ستمديده- كه زمينه ي يورش و سركوب آنها را فراهم مي كرد – قدمي پيش تر مي گذاشت. همچنان كه اكنون نيزهمين روش ادامه دارد.23 تير ماه، روز اعتراض مردم مريوان به راديو تلويزيون بود. مختصر آن كه در جريان تظاهرات و راهپيمايي، برخوردي ميان مردم مسلح كه از مقابل ستاد سپاه پاسداران (اعزامي) انقلاب اسلامي ميگذرند، با پاسداران مستقر در ستاد پيش مي آيد. در بارة چگونگي آغاز اين درگيري مسلحانه، روايتها گوناگون است. بديهي ست كه مردم، آغاز كنندة درگيري را پاسداران مي دانند و پاسداران،آغاز كننده را مردم.
يأسي نيست، آن گونه كه به قاعده، بايد در «آواره» ديد، اينان سرزنده و دلشادند، محكم و استوار.
نمي توان آواره شان ناميد و همان بهتر كه دوري مردم «مريوان» را از شهرشان، به نام واقعي اش، «كوچ اعتراض» بخوانيم.
«كوچ اعتراض» مردم مريوان كه حدود 3 هفته پيش آغاز شد، سلسله اي از زنجير مبارزات دليرانهي خلق كرد به طور اعم و مردم اين شهر به طور اخص عليه امپرياليسم، وابستگان داخلي آنها مرتجعين است.
«كوچ اعتراض» پس از حادثهي 23 تير ماه مريوان و پي آمدهاي آن، به عنوان مقطعي از مبارزات مردم مريوان، بسيار پر اهميت است.
بحث بر سر اين نيست كه درگيري از كدام سو آغاز شد زيرا اين برخورد، دير يا زود پيش مي آمد، زيرا شرايط غير قابل قبول كه به مردم مريوان تحميل شده بود جهتي داشت كه مي كوشيد مردم مريوان را از ادامهي مبارزه شان عليه استثمارگران باز دارد. خلق كرد- و از آن جمله مردم مريوان- سالها به سبب بودن قدرت در انحصار فئودالهاي منطقه و حمايت حكومت مركزي از آنها، تحت ستم بوده اند. اما مبارزه شان – هر چند با افت و خيزهائي – هرگز متوقف نشده است. گروهي از آنان، پنج سال پيش در اوج اقتدار حكومت پليسي و سركوبگر محمدرضاشاه، زمين هايشان را كه به چنگ فئودالها افتاده بود، تصرف كردند و شخم زدند و در برابر اقدامهاي ارتش و ساواك نيز پس ننشستند. دادگستري دست آموز و مترسك گونه و ضد خلقي رژيم، دهقاناني را كه زمينهاي خود را تصرف كرده بودند، متجاوز شناخته و زمينه را براي پس گرفتن زمينها آماده كرد، اما دهقانان مريوان با اشغال فرمانداري اين شهر، به مبارزه شان ادامه دادند. در شهريور ماه سال گذشته، مبارزهي دهقانان ستمديدهي مريوان براي احقاق حق، شكلي تازه يافت: آنان با تهديد حكومت به ترك وطن، راهپيمايي اعتراض آميز خود را به سوي مرز آغاز كردند و اين هنگامي بود كه قيام ملت ايران، گام به سوي اوج مي پيمود و دهقانان مريوان، با نيروئي بيشتر كه از قيام همهي مردم ايران قدرت گرفته بود، برخواستههايشان پاي فشردند. تا اين كه حكومت، به ناچار تسليم شد و دهقانان، سند مالكيت زمينهايشان را گرفتند. اين مبارزه در طول انقلاب، همچنان ادامه و گسترش يافت. مردم مريوان در اين مدت، در برابر نيروهاي سركوبگر نظامي شاه، قياده موقت و تفنگداران و چماقداران «جاف» و همهي كارشكنيهاي فئودالها و مرتجعاني كه منافعشان با قيام مردم به خطر افتاده بود مقاومت كردند و پس از سرنگوني رژيم، از آن جهت كه مردم از تجربههاي گذشته پند گرفته بودند، تن به اين ندادند كه دستاوردهاي انقلاب، به آساني از كف برود. دهقانان مريوان، در شانزدهم اسفند ماه سال گذشته، اتحاديههاي دهقاني را براي مقابله با توطئههاي پيگير فئودالها تشكيل دادند و مردم مريوان نيز چون اهالي ساير شهرهاي كردستان، كوشش براي تشكيل شوراي شهر را از نمايندگان منتخب و مورد اعتماد خود، آغاز كردند. اين اقدامها، بخشي از آرمان كردها است كه با عنوان «خودمختاري» براي در دست گرفتن سرنوشت خود، برآن پاي مي فشارند. به اين ترتيب، جبهه بنديها آشكارتر ميشود: دهقانان و كارگران و ساير قشرهاي ستمديده كه از حمايت روحانيت مترقي و روشنفكران نيز برخوردارند، در يك سو و فئودالها كه حمايت روحانيون مرتجع و قياده موقت را نيز پشتوانه دارند، در سوي ديگر. هر دو جبهه، مسلح.
نميخواهيم با دولت جنگ كنيم
حادثهي 23تيرماه مريوان، نقطهي انفجار اين تضاد است. دولت به خواست مردم گردن نمي نهد كه ادارهي شهر را به شوراي منتخب آنها و امنيت شهر را به افراد مورد اعتمادشان بسپارد. همزمان، راديو تلويزيون نيز جرقه را مي زند و شعله در مي گيرد. حرف مردم اين است كه در سپاه پاسداران انقلاب اسلامي – كه يك سوي درگيري 23 تيرماه است – عوامل فئودالها و عناصر ساواك رخنه كردهاند. نمي پذيرند كه حفظ امنيت شهر به عهدهي آنها باشد:
«پس از تصرف ستاد پاسداران، خودمان كارتهاي زيادي ديديم كه عنوانهاي گروه ترور و گروه اخبار را داشت و به نام افراد مختلف صادر شده بود. اين كارتها را به عنوان مدرك در اختيار داريم. معني اين كارها چيست؟»
اين حرف يكي از كردهاست كه از توطئههاي مرتجعان عليه خلق كرد به شكل نفوذ عوامل ارتجاعان در ارگانهاي دولتي مي گويد و نمونه مي آورد:
« انور خسروي فرماندهي سپاه پاسداران، از بيك زادههاي مريوان است. محمد عثمان پور، مأمور ساواك براي كنترل كتابخانههاي مريوان بوده. دو برادر- احمد و محمد امين كاني ساناني- يكي معلم و خبرچين ساواك و ديگري مأمور كنترل ساواك در مخابرات مريوان بوده اند كه حالا همگي در ميان پاسداران رخنه كردهاند و توطئه مي چينند». اما كتمان نميكند كه:« همهي پاسداران اين طور نيستند. بعضي از آنها آدمهاي پاك و صادقي هستند كه آلت دست شدهاند». و همچنان اصرار مي ورزد:«ما ميخواهيم امنيت شهر به وسيلهي افراد منتخب و مورد اطمينان مردم تامين شود». پس از برخورد مسلحانهي 23 تير ماه كه چندين نفر از طرفين كشته و مجروح شدند، دولت و مقامهاي مسئول در جهت سلب حقوق مردم مريوان، «چشمه» ي ديگري آمدند و آن، دخالت ارتش در شهر بود. در نخستين دور مذاكرات شوراي موقت انقلاب اسلامي مريوان-منتخب مردم- با مسئولان دولتي و فرماندهان پادگان مريوان، نمايندهي شورا به شدت به اين اقدام دولت- دخالت ارتش در امور شهر- اعتراض ميكند و مي گويد كه مردم مريوان، به عنوان اعتراض، شهر را ترك خواهند كرد زيرا نه با دولت سرجنگ دارند و نه مي توانند حضور ارتش و پاسداران اعزامي را در شهر تحمل كنند. پس از آن با منتشر شدن شايعهي حملهي ارتش به شهر در سحرگاه روز بعد،كوچ اعتراض مردم مريوان قطعي ميشود و مردم، با بستن باروبنه اي اندك،كاشانه شان را ترك مي گويند و دسته دسته راهي خارج شهر مي شوند اما كردهاي مسلح، مريوان را زير كنترل دارند. در حالي كه پاسداران و نظاميان، در پادگان مستقر هستند و هر آن، احتمال برخورد آنان مي رود همچنان كه يك بار چنين شد و يك كرد كشته و يكي زخمي، چند تن از پاسداران نيز مجروح شدند.
روح تعاون در اردوگاه
در هر گوشهي اردوگاه، روح همبستگي و تعاون مردم مريوان متبلور است. تقسيم كار و سازماندهي براي ادارهي اردوگاه، دقيق و حساب شده است. البته همهي مردم مريوان، در اردوگاه به سر نمي برند. عده زيادي از آنها به شهرها و روستاهاي اطراف رفته اند و از 16هزار تن جمعيت شهر، حدود 7 هزار تن ساكن اردو گاه هستند. براي نظم بخشيدن، كارها بين چند كميته تقسيم شده و همه – زن و مرد، كوچك و بزرگ- در چارچوب وظايف اين كميتهها فعاليت مي كنند. علاوه بر مردان مسلحي كه شهر را زير كنترل دارند، عدهاي زن و مرد مسلح نيز در سنگرها، امنيت اردوگاه را تامين مي كنند. كميتهي كار، آب را به وسيلهي ماشين از چشمه مي آورد و كمكهاي جنسي رسيده را كه اهالي شهرها و روستاهاي اطراف فرستاده اند، بين اردونشينان تقسيم ميكند. اردوگاه در محوطه اي در پانزده كيلومتري مريوان واقع است. تپههائي با درختهاي انبوه، اردوگاه را احاطه كرده است و در اطراف ميدانگاهي، چادرها برپا شده است. مردم با روحيه اي محكم و استوار، به يكديگر كمك مي كنند و كميتهي اطلاعات، خبرها را به آنها مي رساند. هر روز عصر، مردم در ميدان اردوگاه جمع مي شوند تا مسوول كميتهي اطلاعات، تازه ترين خبرها و پيامهاي پشتيباني گروههاي سياسي را بخواند. در گردهمايي هاي عصرانه، سرودهاي ملي كردها را، مردم يكصدا مي خوانند و نظرشان را دربارهي حوادث ميگويند. دور تا دور ميدان بر روي چادرها، شعارهاي پارچه اي به چشم مي خورد:«تا بازگشت پاسداران اعزامي، به شهر باز نمي گرديم – مردم مريوان»، «نه با دولت سرجنگ داريم نه تسليم پاسداران مي شويم»، «راديو تلويزيون دروغ مي گويد و در مورد مريوان سمپاشي ميكند». . . .
يكي از زنهاي كرد كه مسلح است و جزو حافظان اردوگاه به شمار مي آيد، مي گويد:« انگار راديو تلويزيون دست بردار نيست. باز هم خبرهاي مربوط به كردها را تحريف ميكند و دروغ تحويل مردم ميدهد تا بهانه اي باشد كه ارتش را روي سر ما خراب كند. نمي دانم آن گزارشي كه دربارهي حادثهي مريوان تهيه شده بود از تلويزيون ديديد يا نه. مثلاً مي خواستند اين طور وانمود كنند كه عدهاي از دشمنان ايران از خارج به ما اسلحه مجاني مي رسانند كه ما عليه دولت بجنگيم. در حالي كه اين طور نيست. ما سالها ظلم ديده ايم و حالا ناچاريم با قرض و كم خرج كردن، هر طور شده اسلحه بخريم كه دوباره آن ستمگرها نتوانند سوار ما بشوند. اين تفنگها مال خود ماست و به هيچ كس، پس نمي دهيم». با اين حال، مقامهاي دولتي در مركز و مسئولان سپاه پاسداران انقلاب و پادگان، همچنان بر اين عقيده پا مي فشارند كه تحريك عوامل بيگانه و عوامل ضد انقلاب، مردم مريوان را به كوچ اعتراض واداشته است آنها مي گويند دستهائي در كار است – البته نه دست تودهي خلق كرد- كه كردستان به عنوان مقدمهي تجزيه، به آشوب كشانده شود. به همين جهت، حضور ارتش را در شهر ضروري مي دانند. با اين حال، اكثريت نظاميان پادگان مريوان كه سربازان و درجه داران هستند بر اساس تجربهي تلخ گذشتهي نه چندان دور- همين هفت هشت ماه پيش!- قلباً از حضور در شهر و رودروئي با مردم گريزانند اما همان «اطاعت كوركورانه» را كه همچنان بر نظام ارتش حكمفرماست، دليل ناچاري خود مي آورند. هر چه هست، كوچ اعتراض مردم مريوان، شكلي عالي از مبارزه است. آنها مي گويند:«يك قدم عقب نمي نشينيم عقب نشيني ما به منزلهي جرات دادن به ارتجاع، براي هجوم است. حتي اگر شكست هم بخوريم و همگي نابود شويم، حماسه مان در دل مبارزات خلق كرد جاودانه ميشود و تجربه اي براي مبارزات نسل آينده».(تهران مصور30/4/1358)