هرگاه در یک جامعه، توده هایی وجود داشته باشند که به دلایل گوناگون، تحت تاثیر “سازمان سیاسی ایدئولوژیک” قرار گرفته باشند، امکان شکل بخشی به آن توده در قالب یک نظام تمامیت خواه از هر زمان بیشتر خواهد شد.
رژیم جمهوری اسلامی در جریان “استقرار”، “تثبیت” و تداوم” موجودیت خود همواره تلاش نموده است:
توده ها فاقد احساس تمایزی ویژه شوند.
مردم را در هدف های کوتاه مدت و قابل دسترسی محدود سازد.
از مردم انسان های خنثی و به لحاظ سیاسی، بی تفاوت به وجود آورد.
با استفاده از اهرم “بی حسی سیاسی” در مردم، توان حضور در هر گونه صحنه ی سیاسی-اجتماعی علیه خود را سلب کند.
در ماشین تبلیغاتی خود استدلال های مخالفان سیاست تمامیت خواهانه ی جمهوری اسلامی را “غیر موجه”، “آلوده” و “توطئه آمیز” نشان دهد.
هر گونه واکنش یا اقدام مخالفان را به روش های منتهی به ارعاب، بازداشت، شکنجه و سرانجام مرگ هدایت کند.
جمهوری اسلامی در عملیاتی کردن این ترفند، تبلیغات، رسانه و آموزش را چنان به کار می برد که استدلال هایش:
اولا: سرچشمه و ماهیتی ماوراء طبیعی به خود گیرند (و به همین خاطر، از ابزار مذهب و ایدئولوژی به بهترین شیوه ی ممکن استفاده می کند).
دوم: به دلیل آنکه اقدامات خود را تا فراسوی قدرت عقل عامه ی مردم مشروعیت می بخشد این اقدامات را به عنوان یک “امر یقینی” و حتی “غیر قابل نقد” ارتقا می دهد.
در این میان کنش متقابل به “ماشین انسان خوار” و “انسانیت کش” جمهوری اسلامی از چه سازوکارهایی باید پیروی کند؟
1- مردمی که بدین ترتیب و تحت تاثیر سیاست های “خنثی سازی” و “بی تفاوت سازی” قرار گرفته اند در صورتی که بپذیرند و باور کنند مخالفان جمهوری اسلامی در اندیشه ی سازمانی خود به دنبال تشکیل یک “سازمان مبتنی بر مصلحت مشترک” هستند و “مخالفت سازمان یافته”، تنها در صورت حضور فعالانه ی مردم در این ساختار سازمان یافته امکان ظهور و بروز خواهد یافت، به یقین در چرخه ی “دگرگونی انقلابی گریز ناپذیر”ی که حاصل این فرایند است اقدام به بازسازی خود نموده و متقاعد خواهند شد که باید به “فرمانروایی تمامیت خواه جمهوری اسلامی” پایان دهند. مهمترین ویژگی یک سازمان مبتنی بر مصلحت مشترک، “شفافیت” آن است به این معنا که مردم باید بتوانند خود را در آینه ی این سازمان به عنوان یک بازیگر کاملا موثر مشاهده کنند.
2- جمهوری اسلامی از آغاز شکل گیری تاکنون تمامی تلاش های خود را صرف ساختن انسان هایی نموده است که “نمود ارزش های آنها”، مبتنی بر “ارزش های معطوف به بقا” باشد و به تمامی تلاش نموده است “ارزش های مربوط به ابراز وجود مردم” را:
نخست: سطحی و توده ای و در نتیجه در خدمت خود نگاه دارد
دوم: مانع از تبدیل شدن “ارزش های ابراز وجود مردم” به ارزش های برتر شود چون می داند ارزش های معطوف به ابراز وجود مانند : “اعتماد میان فردی”(اعتماد افراد به یکدیگر)، “رواداری” (تحمل)، “تساهل وتسامح”، “عقلانیت” و “مشارکت در تصمیم گیری” همواره راه را بر دمکراسی و دمکراسی خواهی هموار می کند.
فرهنگ سیاسی انسان ها تابع مسیر دگرگونی اجتماعی آنها است بنابراین تلاش برای ایجاد یک جامعه ی فرهنگی بر پایه ی ساختن “سازمان مبتنی بر مصلحت مشترک” و “ارزش های معطوف بر ابراز وجود”، متمایز از آنچه جمهوری اسلامی ایجاد کرده است یکی از مهمترین گام ها برای ایجاد “مخالفت سازمان یافته” و “ورود به چرخه ی دگرگونی انقلابی” برای سرنگونی تمامیت خواهی جمهوری اسلامی خواهد بود.
نابودی “ماشین انسان خوار” و “انسانیت کش” جمهوری اسلامی” با چه مکانیسم هایی امکان پذیر خواهد بود؟
July 5, 2011
3 Mins Read
391
Views