اغلب چنین ادعا می شود که دمکراسی و ملی گرایی، دو ایدئولوژی عمده ی رقیب در جهان هستند. آنچه در این ادعا نادیده انگاشته می شود آن است که این دو طرز تفکر، دارای ریشه ی تاریخی و ایدئولوژیکی مشترکی هستند و هر دو به این اصل انقلاب فرانسه که کلیه ی قدرت های سیاسی از مردم سرچشمه می گیرند، پایبندند. اعتقاد ملت باوران به حق تصمیم گیری مستقل مردم در محدوده ی مرزهای کشورشان با این اصل دمکراسی که مردم کشورها باید در مورد مسایل خود، مستقلانه تصمیم گیری کنند ارتیاطی تنگاتنگ دارد.
با این تعریف، کرد-ملت باوری، در چارچوب مرزهای خود، قایل به تحمیل ارزش ها، فرهنگ، سنن و آداب و رسوم خود به دیگری غیر کرد نیست بنابراین نمی توان با تلقی انحصارگری از آن، کرد-ملت باوری را در برابر دمکراسی قرارداد و احیانا مدعی انکار حقوق شهروندی غیر کردهای ساکن در چارچوب مرزهای کردستان شد.
نکته ی مهم دیگر آن است که اراده ی ملی در کرد-ملت باوری هرگز در تقابل با حقوق دمکراتیک قرار نخواهد گرفت و مقدم بر همه چیز، در جستجوی ارایه ی راه حل بهینه برای وصول به حق عمومی و آرمان مشروع همه ی انسان هاست خواه این حقوق در چارچوب مرزهای کردستان و خواه در خارج آن باشد. به رسمیت شناختن حقوق انسانی، آرمان کرد-ملت باوری است.
“شأن ملي” هر فرد،”حقوق شهروندي” تعريف شده براي او در اجتماع است.
حقوق شهروندي در” کرد-ملت باوری “، توسط حكومت به اعضاي جامعه اعطا و نظام حكومتي، مبتني بر “ناسيوناليسم دمكراتيك” خواهد بود.”كرديسم” با اين برداشت كه دموكراسي مدرن از ابتداي شكلگيري مفهوم خود، يك تئوري ملت باور بوده است و براساس اين نظر كه روش دمكراتيك در عبارت”رضايت ملي همگاني” (general-national-will) نمود مييابد، ناسيوناليسم دمكراتيك را به عنوان نظام حكومتي انتخاب ميكند. از اين ديدگاه، مليت، مستلزم وجود يك سرزمين آبا و اجدادي و دمكراسي نيازمند يك جامعهي مدني است.
يك دمكراسي ناسيوناليزه، براساس قوانين شخصي انتزاعي تعريف نميشود وارتباطي به زندگي شخصي (و نه خصوصي) افراد ندارد. آن، موكداً محصول يك مشاركت تاريخي است. مردماني كه فاقد قدرت و توانايي لازم براي بنيان نهادن مشاركت سياسي خود در يك سنت ملي انباشته (Accumulated national tradition) هستند، ظرفيت ملتسازي و پذيرش دموكراسي را نخواهند داشت.
از نگاه ” کرد-ملت باوری ” و در چارچوب “ناسيوناليسم دمكراتيك” به مثابه مدل حكومتي، اجتماع ملي:
– به وسيلهي اعتقادات و سپارش متقابل ساخته ميشود
– يك پديدهي تاريخي است كه در آن، نسل گذشته و نسل آينده در زمان حال به هم پيوند ميخورند
-ملزم به سازماندهي و سپارش اعضاي خود در نهادهايش است
-به قلمروي خاص پيوند مييابد.
در اين تعريف، ملت به وسيلهي فرهنگ ملي متمايز از ساير ملتها تعريف و براساس ويژهگيهاي منحصر به خود تعريف ميشود.همچنين دولت در شرايط حكومت ملت بر خود در يك اجتماع ملي، لزوماً بايد مشخصهي يك نظام دمكراتيك به خود گيرد. “ناسيوناليسم دموكراتيك” در کرد-ملت باوری ، بنيان نهادن مشاركت سياسي خود در يك سنت ملي انباشته در قالب رضايت ملي همگاني است.
****
“شهروندي” (citizenship) يك “هويت مشروع”، “يك حق مشروع” و “يك شناسهي اجتماعي” است.”تابعيت سرزميني”، “مشاركت در حاكميت” و “مقاومت در برابر خارجي”، نتيجهي ملت باوري مدني است كه همگي براساس اصل “رضايت” (willing) در جامعه حاصل ميشوند.
اصل “رضايت” يكي از اركان مهم ” کرد-ملت باوری ” به شمار ميآيد. به همين خاطر، شهروندي انتخاب و مليت را تعيين ميكند و به دنبال آن،”پذيرش قيود”،”تابعيت سرزميني”، “مشاركت در حاكميت” و “مقاومت در برابر ديگري” را الزامي ميسازد.
اگرچه عناصر ساخت دهندهي ” کرد-ملت باوری ” مانند مليت، ملت و قلمرو در دوران “پيشامدرن” نيز وجود داشته و بخشي از آگاهي ملي بوده اند اما شهروندي (citizenship) به معناي مدرن، ركن فعال و بنيادين مشاركت سياسي و اجتماعي در ” کرد-ملت باوری ” است. شهروندي در مفهوم جديد آن معادل”مليت”، زيرساخت مشاركت در قدرت و حاكميت در يك ملت و ضرورت “ملت باوري” است.
” کرد-ملت باوری ” به لحاظ تعاريفي چون يكپارچگي، خويشاوندي، شهروندي و مسووليت مشترك، براي آحاد ملت، وظايف يكساني برميشمرد و براساس ديدگاه “هم اين و هم آن”، هم مبتني بر كدهاي مشروع (legal codes) و نهادهاست و هم به مفاهيم “ملت” و “مليت” و “قلمرو” معتقد و پايبند است. شهروندي در اين معنا، مشاركت در سرنوشت يك اجتماع و ترويج حس برادري (brotherhood) ميان اعضاي جامعه و اعطاي امتيازات قانوني و منافع ناشي از آن به يك عضو سياسي از جامعه است. اين منافع و امتيازات، شامل آزادي مدني، برخورداري از حمايت قانون ، حق مشاركت در انتخابات و… است.
اصول ناسيوناليسم دمكراتيك در کرد-ملت باوری
نخست: دمكراسي عبارت از برابري حقوق سياسي براي همه ي شهروندان است. در کرد-ملت باوری ، مفاهيم شهروندي و آزادي و حاكميت مردم و برابري حقوق، مفاهيمي است كه كه با يكديگر پيوستگي دارند، منشاء و مصدر قدرت مردم هستند و آزاد كسي است كه جزيي از مردم باشد.
دوم: در کرد-ملت باوری ، ليبراليسم و دمكراسي مترادف نيستند. دمكراسي يك شكل حكومت و يك شيوه ي تنفيذ قدرت سياسي است در صورتي كه در ليبراليسم، صورت يك نوع ايدئولوژي است كه هدف آن، محدود نمودن هرگونه قدرت سياسي است. بنياد دمكراسي، حاكميت مردم و بنياد دمكراسي حقوق فردي است.
سوم: اصل اساسي دمكراسي در کرد-ملت باوری اين است كه مردم بر بنياد ” رضايت همگاني ملي” از حقوق سياسي برخوردارند. برابري حقوق مبين برابري طبيعت انسان ها نيست. برابري حقوق افراد، ناشي از اين مساله است كه اين افراد، همگي شهروند ملي هستند و همين حقوق است كه مشاركت صاحب حق را در امور عمومي ممكن مي سازد.
چهارم: در کرد-ملت باوری، شهروندان حقوق سياسي برابر دارند. اين حقوق سياسي برابر ناشي از اين نيست كه انسان ها به طور كلي، حقوقي غير منقول دارند. اگر شهروند از حقوق سياسي برخوردار است به اين دليل است كه به يك ملت تعلق دارد و به عبارت ديگر در كشور خود، يكي از شهروندان است. سكويي كه دمكراسي روي آن ساخته شده است جماعت شهروندان و وارثان تاريخي واحد است كه مايل به تداوم همين تاريخ و ادامه ي حركت به سوي يك سرنوشت مشترك هستند.
پنجم: دمكراسي در کرد-ملت باوری ، شركت كردن يك ملت در سرنوشت خود است. مشاركت در كرديسم، در يك قالب سياسي است كه در آن هر شهروند، حق دارد خصوصا از طريق تعيين حكام و امكان اظهار موافقت و مخالفت با آنها در امور عامه شركت كند. بدين ترتيب، آنچه دمكراسي را دمكراسي مي كند نهادهاي دمكراتيك نيست بلكه مشاركت ملت در اين نهادهاست و به اين اعتبار، “حداكثر دمكراسي” نه مترادف با “حداكثر آزادي” و نه “حداكثر برابري”، بلكه “حداكثر مشاركت” است.
ششم: توسل به “اصل اكثريت”، نتيجه ي اتفاق آرايي است كه در مفهوم “اراده ي عمومي” و “حاكميت مردم” نهفته است. کرد-ملت باوری، تكثر عقايد را امري مشروع مي داند كه با تعريف ملت سازگار است اما حد تكثر اين است كه مقيد به تامين خير عامه باشد.
هفتم: اصل دمكراسي و روش هاي آن در کرد-ملت باوری، بهره برداري از تمام امكاناتي است كه مردم را بيشتر به حاكمان بپيوندد و دمكراسي محلي را نيز توسعه دهد. اين بدان معناست كه مشاركت مردم را در مجالس روستايي و حرفه اي و تحريك حس ابتكار مردم و مراجعه به رفراندوم و تنظيم صور كيفي بيان موافقت مردم را افزايش دهد.
هشتم: دمكراسي در کرد-ملت باوری عبارت از قدرت مردم است و قدرت مردم يعني قدرت يك جماعت به هم پيوسته كه تاريخ به آن شكل بخشيده و ملت نام گرفته است.
در نظام سياسي كه استقرار آن باعث از هم پاشيدگي و نابودي و تفاوت ميان ملت ها بشود يا سبب فروپاشي آگاهي گردد يعني از مردم احساس تعلق به يك واحد يعني يك ملت را بگيرد يك نظام غيردمكراتيك به حساب مي آيد.
“ناسیونالیسم دمکراتیک”، مدلی برای اکنون و آینده
September 16, 2012
5 Mins Read
658
Views