در تعریف موسیقی اعتراضی، گفته می شود این نوع موسیقی، موسیقی که مبتنی بر شعار باشد نیست. موسیقی اعتراضی، موسیقی است دارای خواستگاه اجتماعی که آرمان های فراموش شده جامعه را طلب می کند؛ گاه به بازخوانی یک رویداد تاریخی اجتماعی می پردازد و گاه از درد مشترک لایه ای از اجتماع سخن می گوید.
آرمان خواهی و وطن پرستی، بخشی جدا نشدنی از موسیقی اعتراضی، قالبی برای آرمان خواهی اجتماعی، عاملی جهت پیوند اعضای یک ملت با یکدیگر ، و گاهی نیز، اعتراض به زبان عامیانه است.
حقیقت دیگری که در “موسیقی اعتراضی” نهفته آن است که این نوع از موسیقی، به سبب ماهیت پویای موجود در ذات موسیقی، آرمان خواهی در قالب خود را بر حسب شرایط فکری اجتماع تغییر می دهد. به بیانی دیگر، “موسیقی اعتراضی”، “آرمان خواهی” یک “جامعه ی آرمانگرا” در قالب موسیقایی است.
یکی از نمودهای آشکار موسیقی اعتراضی، “موسیقی مقاومت” است، موسیقی که برای “سازماندهی اعتراضات”، “مقاومت در برابر خشونت های نظام حاکم” یا “مقاومت در برابر نظام های اشغالگر یا گروه سلطه” با هدف “تهییج”، “تحریک”، “آگاهی بخشی” و “تشویق”، گروه یا ملت مقاومت کننده را به ایستادگی در برابر “سلطه گر” فراخوانده و او را به مقاومت ترغیب می کند.
“ناصر رزازی” یکی از نمادهای “موسیقی مقاومت ملت کرد” و در بیانی گسترده تر، “فریاد موسیقی اعتراضی ملت کرد” از سه دهه ی پیش است، سه دهه ای که ملت کرد در ایران، به مقاومت علیه جمهوری اسلامی برخاسته و در کنار مقاومت مسلحانه، فریاد آرمان خواهی آرمانگرای خود را برای دستیابی به “آزادی”، “دمکراسی” و “حق تعیین سرنوشت”، در قالب “موسیقی اعتراضی” به گوش “ملت کرد”، “گروه سلطه” و تمامی جهانیان رسانیده است؛ و در این میان، “فریاد ناصر رزازی”، به “فریاد موسیقی مقاومت” و “موسیقی اعتراضی ملت کرد” تبدیل شده است.
به باور من، آنچه “ناصر رزازی” را به عنوان “فریاد موسیقی اعتراضی ملت کرد” از دیگر خوانندگان کرد متمایز می کند آن است که “ناصر رزازی”، توجه خود را روی یک هدف متمرکز می سازد و خود و جامعه ی هدف را برای دستیابی به مقصود مشترک، در “نقشه ی راه” ملت کرد قرار می دهد.
شاید گفته شود این خصیصه، ویژگی عمومی “موسیقی اعتراضی” و موسیقی مقاومت” است و “آرمانخواهی آرمان ها” است که منجر به بروز این خصلت می شود اما در پس این ویژگی، ویژگی های دیگری نیز وجود دارند که اگرچه، دیگر خوانندگان موسیقی مقاومت یا موسیقی اعتراضی، تا اندازه ای از آن، برخوردارند اما “ناصر رزازی”، به تمامی، واجد آنهاست:
– “درستی عمل”، نخستین و مهم ترین ارزش ناصر رزازی است و او را در مرکز هر پیوندی قرار می دهد که به نوعی در ارتباط با “وحدت ملی کرد” است
– “آموختن عشق به دگرگونی”، دیگر ویژگی متمایز کننده در “ناصر” است. او همواره دگرگونی موسیقایی را به مثابه “سرچشمه ی هیجان” – البته با حفظ ماهیت هدف- درخور توجه می یابد به گونه ای که به عنوان یک تجربه ی شوق انگیز برای خود او و یک واقعیت پذیرفته شده برای ملت مخاطب او، عاملی شکوفا کننده و شکوفایی بخش باشد.
– “اعتماد به نفس و سادگی”، یکی دیگر از بارزترین وجوه “موسیقی اعتراضی” و “موسیقی مقاومت” ناصر است، با اعتماد به نفس، از رویارویی با چالش های بزرگ نمی هراسد، با مخاطبان، به سادگی و گشودگی(هم در موسیقی و هم در معنا) پیام رسانی می کند، با اعتماد به هوش خود، از توانایی ویژه ای که دارد برای ساده تر کردن ادبیات اشعار موسیقی انتخابی، بهره می گیرد و فرصت آن را پدید می آورد تا هرکس، پیام او را دریافت کند.
– دارای توانایی فوق العاده برای برانگیختن و استوار ساختن و الهام بخشیدن است.
– در برابر درخواست های سخت، به سادگی پاسخ “آری” یا “نه” می دهد و همواره از “شاید” و “اما” گفتن” پرهیز می کند.
– مضامین موسیقی اعتراضی یا مقاومت او، به صورت عقلی، روشن و آشکارند، به جهت عاطفی، از جذابیت بسیار برخوردارند و با تشویق مخاطب به “اعتراض” و “مقاومت”، هر مخاطبی را که هوشیارتر، سریع تر و سازگارتر باشد برمی انگیزند.
“ناصر رزازی” فریاد موسیقی اعتراضی” یک ملت است
توضیح یک نکته: از “حسام اسدی”، دوست گرامی و نوازنده ام که تشویق او در آماده کردن این نوشتار، بسیار تاثیربخش بود سپاسگزارم