نقش اوباش در تمامیتخواهی ایرانی
عقل زدایی و فضیلت زدایی از جامعە،
نمایش کاریکاتور جمعیت درگیر و تحریک شدە در رویدادها (راهپیمایی ها و مشارکت حداکثری در انتخابات)،
تبلیغ سیاست تمامیتخواە بە مثابە سیاست مردم و تبلیغ دمکراسی (مردم سالاری و مردم سالاری دینی)،
میانجیگری آشفتە میان مردم و حاکمیت از طریق واسطەهای ظاهرا ناراضی، (اصلاح طلب و اصولگرا و اعتدالی و اپوزیسیون ساختگی)،
طغیان های بیگانە هراسانە علیە دشمنان فرضی داخلی و خارجی (استکبار جهانی و ایادی داخلی آن، تجزیە طلب و جاسوس و اهل فتنە و….)،
تبدیل مردم بە تودە بی ثبات، زودباور و غیر منطقی و موضع گیری ایدئولوژیک (توهم پراکنی، حدیث و آیە و روایت های دینی و معجزە هزارە و جامعە آرمانی و دولت خدمت و دولت توسعە و دولت عدالت و….)،
تنش زایی روزانە و نهادینە کردن سیستم بحران زا و بحران زی، (بحران تهدید و جنگ و جنایت و ترور و محور مقاومت و سپاە قدس و….)
ایجاد و تثبیت مافیاهای حکومتی همیشە درگیر با یکدیگر (جناح راست و چپ و حلقەهای سیاسی و اقتصادی)،
تکیە کردن بر استدلال های مقایسەای،
رانتخواری و جرم و فساد سازمان یافتە و فساد سالاری و فاسد سالاری و افشاگری علیە یکدیگر،
حمایت از نخبگان نظامی و تکیە بر زور عریان (سپاە پاسداران بە عنوان بالاترین قدرت)،
دریافت استانداردهای زندە از سوی سیستم فاسد (تایید صلاحیت از شورای نگهبان و نظارت استصوابی)،
سرکوب اعتراضات، وحشیگری، و فضای ترس و خفقان علیە تودەها (لباس شخصی ها، بسیج و شبیە سازی سیستمی شعبان بی مخ ها)،
تغییر لباس از اوباش بە کت و شلوار نخبگان فرهیختە و بوروکراسی جنایت(جنایتکاران دیروز و دانشگاهیان و قدسی سازی های امروز)،
خالی کردن مفاهیم علمی از محتوا و تولید محتوای جایگزین،
و….