نامه ای که دگربار ملت کرد را روسفید و آتش افروزی دشمنان را افشا کرد
حقايقي در باره حوادث سنندج (نظرات و مشاهدات ابوالحسن طالقاني در باره حوادث سنندج)
ابوالحسن طالقاني فرزند آيت الله طالقاني كه همراه هيأت اعزامي به سنندج رفته بود پس از بازگشت از آن شهرستان، مشاهدات و نظرات خود را بعنوان يك فرد عادي و نا مأمور در گفتگويي با خبرنگار ما در ميان گذاشت.ابوالحسن طالقاني حوادث سنندج را اينگونه شرح داده است:
شب چهارشنبه گذشته عدهاي از سنندجيها ي مقيم تهران، از آيت الله طالقاني خواستند براي رفع مشكلاتي كه در سنندج به يك جدال خانگي كشيده شده بود به آن شهر غزيمت كنند.
آيت الله طالقاني با وجود آنكه كسالت داشتند و روز قبل از اين ماجرا از بيمارستان مرخص گرديده بود گفت:
اگر سفر به سنندج مؤثر باشد به سنندج خواهم رفت و روز بعد يعني در اولين روز سال نوهمراه دكتر بهشتي،دكترهاشمي رفسنجاني و دكتر ابوالحسن بني صدر و جمعي ديگر عازم سنندج شد كه من نيز همراه ايشان بودم. اين هيأت ازصبح پنج شنبه كارخود را با مذاكره با نمايندگان گروههاي مختلف در دانشگاه رازي سنندج (محل اقامت آيت الله طالقاني) آغاز كرد. مراجعين به هيأت مي گفتند اجساد كشته شدگان در اطراف پادگان سنندج به حال خود باقي ماندهو تقاضا داشتند كه هيأت، ترتيب انتقال اجساد به شهرو تحويل آنها را به خانوادهها بدهد.
من (ابوالحسن طالقاني) باتفاق دو تن ديگر از همراهان (محمدرضا طالقاني و محسن زرگري) و نيز دو پزشك، عازم پادگان شديم، اجساد پس از چهار روزهنوز در محل باقي مانده بود و اين نشان مي داد كه بهنگام حمله پادگان كشته شدهاند. دوازده سرباز وظيفه و درجه دار نيز كه از پادگان دفاع ميكردند كشته شده بودند و اجسادشان در داخل پادگان نگهداري ميشود. ار مأموران خواستيم هرچه زودتر اجساد را حمل كنند و به خانواده آنها تحويل دهند. ، مأموران نيز بيدرنگ به عمليات مشغول شدند.
در بازديد از خانههاي درجه داران مشاهده شد كه اغلب خانهها غارت شده واجساد در خانهها باقي مانده است. در فاصله 500 متري پادگان هنگامي كه داخل اتومبيل نشسته بوديم گروه كثيري از مردم جلوي پادگان اجتماع كرده بودند و خواستار تحويل اجساد بودند. عدهاي از آنان نيز آزادي كساني را ميخواستند كه در پادگان زنداني شده بودند. در بين همين گروه كساني هم بودند كه مي خواستند با سربازان و درجه داران داخل پادگان ملاقات كنند و از سلامتي عزيزان خود آگاه شوند. ما ناظر بوديم كه مسئولين شهرطي سخنرانيهايي از مردم مي خواستند متفرق شوند گروهي هم متفرق شدند ولي عدهاي كوشيدند تا به داخل پادگان بروند.(اطلاعات9/1/1358