يك موضوع مهم سياسي و اجتماعي كه در نگره های علمي و سياسي بر آن تاکید بسیار می شود مفهوم-واژه ی”توسعه سياسي” (Political Development) است.
توسعه سياسي از شاخه هاي “توسعه” است كه در رویکرد کلان، مشتمل بر توسعه هاي اقتصادي، فرهنگي، اجتماعي و … است.
“توسعه سياسي” مفهومي است که به دنبال دگرگونی های متعاقب جنگ دوم جهاني، با استقلال کشورهاي تحت سلطه از يک سو و نيز تهديد رژیم های سیاسی متاثر از نگره ی چپ، براي جهان سرمايه داري غرب، در طول جنگ سرد و از سویی دیگر، توسط نظريه پردازان غربي به ویژه آمریکایی، با هدف یافتن چاره ای براي کشورهاي تازه استقلال يافته و توسعه نیافته به منظور دگرگوني و تحول طرح شد.
صرفنظر از اهداف اولیه ی توسعه سیاسی، مهم ترین هدف از طرح و بسط این مفهوم-واژه، ترويج و گسترش فرهنگ و هنجارهاي اندیشه ی نوین سیاسی در اين كشور ها، پس از جنگ جهاني دوم بوده است.
اما درباره ی تعریف این مفهوم-واژه، توسعه سياسي را بیشتر، هم ارز «دموكراسي» تعریف می کنند. مدافعان این نگره، بر این باورند كه هرچه جامعه اي دموكراتيك تر شود، از لحاظ سياسي توسعه يافته تر است.
مفهوم توسعه سياسي را همچنین بر اساس معيار هايي دیگر نیز ارزیابی می کنند که مهمترین آنها عبارتند از:
-تحرك اجتماعي
-شهرنشيني
-ميزان صنعتي شدن
-رشد اقتصادي
-گسترش سوادآموزی
-بالا بودن درآمد سرانه
-شبكه ی گسترده ی رسانه
-شبکه ی گسترده ی ارتباط جمعي
-مشاركت گسترده ی اعضاي جامعه در فعاليت هاي سياسي
-مشاركت گسترده ی اعضاي جامعه در فعاليت هاي غير سياسي
نظریه پردازان در حوزه های گوناگون، هریک از این موارد یا مجموعه ای از این موارد را نماد “توسعه يافتگي سياسي” مي دانند.
برخی دیگر بر این باورند که اگر يك جامعه در مسير توسعه سياسي بر بحران های پیش روی خود که با آن روبر می شود به صورت موفقیت آمیز غلبه کند، به توسعه سياسي دست يافته است، مهم ترین این بحران ها عبارتند از:
-بحران هويت
-بحران مشروعيت
-بحران مشاركت
-بحران تاثیرگذاری
-بحران توزيع.
به طور کلی درباره ی مفهوم-واژه ی”توسعه سياسي” می توان گفت توسعه ی سیاسی به معنای افزايش ظرفيت وکارايي يک نظام سياسي براي پاسخگويي و اجابت خواسته ها و نياز هاي مردم و همچنین داشتن پتانسیل براي دگرگوني و تغيير و انطباق با شرايط نوین است. توسعه سياسي مترادف رشد و گسترش دموکراسي نیز هست و توسعه ی سیاسی هنگامی در یک نظام، بیشینه خواهد شد که:
-يک نظام سياسي از انعطاف ناپذيري به انعطاف پذيري میل کند
-یک نظام سیاسی از سادگي به پيچيدگي حرکت کند
-یک نظام سیاسی از وابستگی به خودگردانی حرکت کند
– یک نظام سیاسی از پراکندگي به انسجام و وحدت گرايش پيداکند
کردستان، به لحاظ ساختاري، سرزمینی با لایه بندی تاریخی ناهم راستا و در طول تاريخ خود، لبریز از كشمكش هاي ملی با رژیم های مسلط (گروه سلطه) بوده است. به همين دليل است كه مردم کردستان، بيش از آنكه احساس وابستگی و وفاداري به كشور بالادست داشته باشند، به ملیت، زبان، سرزمین و تاریخ خود، وفاداری و تعلق داشته اند. اين وضعيت، محصول “خودبزرگ بینی” و در نتیجه “تبعیض محوري” همه سویه ی نظام ها و رژيم هاي سياسي حاكم بر کشورهای گروه سلطه و به حاشيه رانده شدن ملت کرد (و البته سایر گروه های ملی، زبانی، مذهبی و…) در این کشورها بوذه است.
اين ساختار، شاید سبب شده است كه “هويت ملي” به مفهوم واقعي خود در کردستان، نزدیک نشود و به دلایل گوناگون، فاقد انسجام کامل برای تشکیل یک واحد سیاسی منسجم حول محور هویت شود. نخستین چالش در مسیر توسعه ی سیاسی شاید، “بحران هويت” است كه يك واحد ملی، زبانی، مذهبی و…براي رسيدن به استقلال،ثبات و توسعه سياسي بايد آن را به سلامت پشت سر بگذارد. پشت سر گذاشتن بحران هويت در کردستان بدين معني است كه مردم این سرزمین، تمامی هويت هاي فرعي، چالش زا و جنجال آفرين همانند هويت هاي عشیره ای، زباني، مذهبي، منطقه ای و حتی “هویت های حزبی” و … خويش را به سود “هويت ملي” كمرنگ سازند، تا هويت ملي به معني واقعي و نيز يكپارچگي ملي شكل گيرد.
بر اين اساس، يكي از چالش هاي مهمي كه در مسير توسعه سياسي کردستان می توان بدان اشاره نمود، “نبود یک اجماع همگاني” و عدم توافق همه جانبه “خرده هویت ها”ی موجود در کردستان است، كه درحقيقت به “عدم گذار” از “بحران هويت” تعبیر می شود
موضوع دیگری که باید بدان اشاره ورزید آن است كه برخي نظریه پردازانِ توسعه، توسعه سياسي را به “فرهنگ سياسي” گره مي زنند.
فرهنگ سياسي در تعریف، مجموعه باورها، نگرش ها، ارزشها و احساسات فرد نسبت به نظام سياسي و امور سياسي كشور است. در تقسیم بندی،فرهنگ هاي سياسي را به چند دسته تقسيم می کنند كه عبارت اند از:
-فرهنگ سياسي محدود: در فرهنگ محدود فرد به ندرت خود را به امور سياسي مرتبط می سازد و از وجود آن ناآگاه است.
-فرهنگ سیاسی تبعي: در فرهنگ تبعي، افراد داراي رابطه اي انفعالي و مطيع گونه هستند
-فرهنگ سیاسی مشاركتي: در فرهنگ مشاركتي افراد به صورت مثبت نسبت به بيشتر جنبه هاي نظام سياسي، احزاب سياسي، شركت در انتخابات و رأي دادن جهت داده مي شوند.
گروهی که بر اين باور هستند كه توسعه ی فرهنگی، پیش نیاز توسعه ی سیاسی است فرهنگ ها را مانعي بر سر راه توسعه می دانند و معتقدند پیش از توسعه سياسي بايد “توسعه فرهنگي” را سازماندهی و اجرا نمود. شاید در تحليل فرهنگ سياسي حاکم بر کردستان، بتوان به معضلات زیر اشاره ورزید:
– فرهنگ سنتي
– ساختار نیمه مدرن و نیمه کلاسیک احزاب سیاسی
-فرهنگ سياسي محدود و تبعي
-وجود تعصبات قومي و منطقه اي
-فقدان تساهل میان هواداران احزاب سیاسی
-شکل گیری عقايد خشك مذهبي(و به اصطلاح “خشکه مقدسی”)
-فقدان فرهنگ سياسي مشاركتي
-نداشتن همگرايي شهروندي
-فقدان روحيه مشاركت سياسي
مجموعه ی این عوامل از جمله مهمترین مواردي هستند كه به عنوان مانعي بر سر راه توسعه ی سياسي کردستان قرار دارند.