گذر از “تمامیت خواهی استالینیستی” به “تمامیت خواهی نازیستی”(5)
فاتحان بیگانه
“هانا آرنت” می نویسد : “یک جنبش توتالیتر، قدرت در کشور خویش، به همان صورتی در دست می گیرد ک یک فاتح بیگانه، کشوی را اشغال می کند. او نه به خاطر کشور، بلکه برای منافع کسی یا چیزی دیگر بر کشورش حکومت می کند”
او ادامه می دهد: “تمامیت خواه، مانند یک فاتح بیگانه منابع غنی و صنعتی و مادی کشور خویش را به عنوان منبع غارت و وسیله ای برای تدارک گام بعدی در جهت گسترش تجاوز کارانه ی جنبش می انگارد. از آنجا که این اقتصاد متکی به غارت پی در پی، به خاطر جنبش کار می کند و نه به خاطر ملت، هیچ ملت و هیچ کشوری به مثابه ی ذینفع بالقوهف نمی تواند نقطه ی اشباعی بر این فرآیند غارت بگذارد.
دیکتاتور تمامیت خواه مانند فاتح بیگانه ای است که پیدا نیست از کجا آمده است و غارت او به سود هیچ کس نیست، آنچه به دست می آید، برای تقویت اقتصاد این کشور نیست بلکه تنها به عنوان یک مانور تاکتیکی موقتی به کار می رود. رژیم های تمامیت خواه از نظر اقتصادی همان اصیتی را دارند که یک دسته ملخ برای یک مزرعه” (در مورد جمهوری اسلامی، غارت و چپاول منابع اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و همچنین نابودی منابع انسانی در قالب مهیا سازی شرایط نامساعد برای نخبگان فرهنگی و فرار نخبگان –بهتر است گفته شود تبعید نخبگان- از همان روزهای نخست انقلاب و با جمله ی معروف بنیانگذار آن :”می گویند مغزها از ایران می روند به دَرَک که می روند هرجا که می خواهند بروند” آغاز شد. همچنین نگاهی کوتاه به شاخص های توسعه ی انسانی و شاخص های توسعه ی اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی نشان می دهند که ایران، اکنون یکی از کمتر توسعه یافته ترین کشورهای منطقه است)
مفهوم نو و بی سابقه از قدرت
مشکل نیروهای تمامیت خواه این نیست که آنها بازی “سیاست قدرت” را به شیوه ای “سنگدلانه” بازی می کنند بلکه مساله بر سر این است که در پشت “سیاست کلی” و نیز “سیاست عملی” آنها، مفهوم نو و بی سابقه ای از قدرت نهفته است:
1-بی رحمی
2-بی اعتنایی شدید نسبت به نتایج فوری
3-بیزاری از انگیزه های فایده گرایانه
4-بی ریشگی
5-نادیده گرفتن مصالح ملی
6-شهوت قدرت
7-آرمان پرستی
8-اعتقاد به جهان عقیدتی ساختگی
همه ی این عوامل دست به دست هم می دهد تا در سیاست بین المللی (و نیز داخلی) عاملی تازه و مضطرب کننده ای پدید آورند که علاوه بر “پرخاشگری”، قدرت را منحصرا در زور “سازمانی نهفته” به کار آورند (آرنت، توتالیتاریسم،صص 227 و 228). (در مورد جمهوری اسلامی، بی رحمی وحشیانه در سرکوب مخالفان، بی اعتنایی نسبت به نتایج فوری کنش ها و واکنش های داخل یو بین المللی و تداوم سیاست خشونت و شارلاتانیسم دیپلماتیک، بی ریشگی در ارکان سیستم سیاسی، عدم توجه به مصالح ملی(تهدید مقابله با برنامه ی هسته ای ایران از سوی جامعه ی جهانی)، شهوت قدرت و مسابقه بر سر به دست آوردن مناصب موجود در هرم قدرت به هر بهای ممکن، آرمان پرستی ولایت فقیه و تکرار ی تبلیغ جهان عقیدتی ساختگی با سوء استفاده از پارادایم ظهور منجی آخرالزمان و منصوب ساختن خود به حکومت جهانی به اصطلاح مستضعفان، مهمترین مصادیق این مدعا هستند).
تدوین: بهزاد خوشحالی