گربەای کە موش شد
آن هشتصد نفر و تجلی کامل دولت- ملت ناقص ایرانی
دولت- ملت ناقص ایرانی، هرگز نە نتوانست و نە خواست تنوع ملی را درک کند چە برسد بە آنکە آن را چارەسر کند، دولت- ملت ناقص ایرانی، هرگز تفاوت های آیینی را نپذیرفت، هرگز حتی بە توسعە متوازن و عدالت اجتماعی و حتی عدالت قانونی، نزدیک هم نشد، هیچگاە دمکراسی را حتی در سادەترین اشکال آن، هجی هم نکرد، هرگز بە آزادی های مدنی و اجتماعی، نزدیک هم نشد، حقوق اولیە بشر را نشناخت، و هر خواست و خواستەای را بە بهانە تمامیت ارضی و امنیت ملی و توطئە خارجی و چە و چە، کشت و پس انداخت و مشروعیت را تنها در قالب زور عریان، تعریف و تبیین و قالبگذاری کرد و بە مردم خود آموخت و بر دیگری هایی کە هرگز خودی نشدند و نخواهند شد نواخت و هم می نوازد.
اینک سرشکست دولت- ملت ناقص ایرانی را بە روشنی از زبان و قلم “روشن شکل” و بە اصطلاح اهل علم و فرهنگ و هنر می توان دید.
و پایان این سان….
یا شوروی پیشین است یا عراق و سوریە است و یا بالکان و لیبی….و سرانجام نمونە نسل های بعد، ایران پیشین….
گربەای کە موش شد.
