احزاب مدرن و ويژگي هاي آن
احزاب جديد و مدرن داراي چهار شرط اساسي هستند که از دو ويژگي قابل توجه برخوردارند:
-به بهترين وجهي، ويژگي احزاب جديد را نشان ميدهد
– تفاوت اين احزاب را با ديگر تشکّلهاي سياسي و اجتماعي بيان ميکند.
ویژگی احزاب
يک: حزب بايد به سازمان و تشکيلات پايداري متکي باشد که حيات سياسي آن از حيات مؤسسان آن فراتر باشد.
توضیح: اين شرط ضامن دوام و بقاي حزب و استقلال آن از بنيانگذاران اولیه است.
با اين شرط، فرق احزاب جديد با گروهها و دارودستههاي قدرتطلب و وابسته به اشخاص روشن ميشود.
دو: تشکيلات حزبي بايد:
– داراي سازماني مستقر در محل باشد
– زيرمجموعههايي داشته باشد که در سطح ملي فعاليت کنند
-داراي روابط منظم و متقابلي با يکديگر باشند
اين شرط فرق حزب را با يک گروه پارلماني که فاقد تشکيلات مستقر در يک محل و فاقد فعاليت در سطح ملي است، نشان ميدهد.
سه: اراده ی رهبران ملي و محلي سازمان بايد بر کسب قدرت استوار باشد، نه اعمال نفوذ.
اين شرط وجه تمايز حزب و گروههاي فشار و جريانهاي ذينفوذ است.
چهار: حزب بايد در پي کسب پشتیبانی عمومي به ویژه از طريق انتخابات باشد.
اين شرط:
نخست: ويژگي دموکراتيک احزاب جديد و فرق آنها را با باشگاههاي بريده از مردم نشان ميدهد
دوم: معياری برای براي مرزبندي بين احزاب سياسي و گروههاي تروريستي است که به جاي تکيه بر رأي مردم، به زور متوسّل ميشوند.
سوم: اين معيار رابطه ی نزديک انتخابات و احزاب را نيز تبيين ميکند
از مجموع تعاريف براي «حزب» ميتوان چهار عنصر اصلي را بهعنوان مؤلفههاي احزاب سياسي مطرح کرد:
-تکثرگرايي و پلوراليسم سياسي يا پذيرش فعاليتهاي حزبي
– رقابت سياسي يا تلاش براي دستيابي به مناصب دولتي و کرسيها
-مشارکت سياسي يا تلاش براي اعمال نفوذ در تصميمگيريها و سياستگذاريهاي دولتي
-انتخابات و حق رأي يا تلاش براي دستيابي به آراي بيشتر جهت تأمين اهداف و منافع حزب
در مجموع ميتوان نسبت به خاستگاه و زمينههاي احزاب سياسي از سه رويکرد اساسی ياد کرد:
– “رويکرد نهادي” که حزب را با شکلگيري نهادهاي جديد سياسي نظير پارلمان پيوند ميدهد.
-“رويکرد بحران” که از توالي پنج نوع بحران و نحوه مواجهه با آن، به عنوان خاستگاه احزاب سخن ميگويد.
این پنج نوع بحران عبارتند از:
-هويت
-مشارکت
-مشروعيت
-توزيع منابع
-نفوذ
-“رويکرد نوسازي” که شکلگيري احزاب سياسي را با توسعه و نوسازي مرتبط دانسته و معتقد است که احزاب سياسي تنها زماني زمينه تحقق پيدا ميکنند که اقداماتي در جهت نوسازي به عمل آورند.
كاركردها و كارويژههاي احزاب سياسي
اکنون به تحليل كاركردها و كارويژههاي مهم احزاب كه به گونه ی كارآمدي و مشروعيت وجودي احزاب را در جوامع گوناگون و در بين هواداران احزاب، به نمايش ميگذارند، ميپردازيم:
شكل دادن به افكار عمومي:
– احزاب از طريق ارائه برنامههاي سياسي، اجتماعي، اقتصادي تلاش می کنند افكار عمومي جامعه را به سمت آرمانهايي كه خودشان تعريف ميكنند هدایت کنند
– پس از آن كه افكار شكل گرفت در واقع يكي از ابزارهاي مهم احزاب براي عملياتي كردن اهداف مورد نظرشان، ساخته و پرداخته خواهد شد.
ادغام اجتماعي:
– انسانها در وضعيت طبيعي اهداف بسيار ريز قومي، زباني، طايفهاي و نژادي نميتوانند به يك انسجام فراگيرتر دست پيدا كنند و به خاطر اهداف خود، در حال منازغه با یکدیگر هستند، اما احزاب اين هنر و توانايي را دارند با طرح آرمانهاي برتر سياسي، اجتماعي، و اقتصادي اين گروههاي كوچك پراكنده را جامعهپذير نموده و يك انسجام به وجود آورند
– با اين انسجام به مرور زمان، مرزهاي زبان، نژاد، قوم و…كمرنگ شده، همه به سوي “همگرايي ملي” سوق مييابند، و وحدت ملي را در تضمين نموده، گامهاي بلندي در راستاي توسعه و آباداني كشور برداشته ميشوند
– از همه مهمتر، در خارج و داخل و در تعامل سياست خارجي با كشورهاي ديگر، منافع ملي به خوبی تأمين ميشود.
چانهزني:
-انواع مختلفي از چانهزني وجود دارد:
الف-حزبی که به تنهايي نميتواند قدرت را تشكيل دهد با احزاب ديگر مشغول چانهزني شده و برخي از امتيازات را داده و براي قدرت ائتلاف ميكند.
ب- چانهزني دوم به مجموعه مذاكراتي بازمی گردد كه حزب خارج از چارچوب قدرت، با حزبي كه در قدرت است انجام ميدهد، سياستهاي حزب حاكم را به سوی نيازها و تقاضاهاي حزب خود هدایت نموده و می تواند منافعي را به دست آورد.
پ- شكل سوم چانهزني اين است كه حزب حاكم با حزب بيرون وارد چانهزني ميشود بنابراين حزب، پديدهي دائمي است چه قدرت را به دست بگيرد چه خارج از ساختار قدرت باشد حتماً بايد مشغول فعاليت شود.
اين مهم آنجا جلوه ی روشن مييابد كه احزاب با نقاديها و چانهزنيهاي خود، ارگانهاي سياسي و حكومت را وادار به اراية پستهاي مهم براي احزاب ميكنند.
نظارت بر قدرت سياسي:
-هر حزب به مثابهي چشم ناظر، نسبت به حزب حاكم عمل نموده و از كوچكترين خطای حزب حاكم به نفع خود استفاده می کند و حزب حاكم خود را تحت نظارت حزب بيرون می بيند، لذا برنامهها را خوب اجرا ميكند تا به نوبت ديگر بتواند قدرت را به دست بگيرد.
-از سوي ديگر حزب خارج از ساختار قدرت، با تلاشهاي سياسي، علمي، فرهنگي و اجتماعي خود در صدد جلب اعتماد مردم، سياستمداران و نخبگان است.
-جمعآوري مطالبات مردم:
شايد به تعداد انسانها تقاضا وجود داشته باشد. همهي انسانها نميتوانند اين همه نيازهاي پراكنده را به دولت ها منتقل كنند، هنر احزاب آن است كه اين همه تقاضاها را دسته بندي كنند تا امكان ارايه به دولت و اجراي آن وجود داشته باشد. دريافت، دستهبندي و انعكاس مطالبات مردم به دولت از طريق احزاب صورت ميگيرد كه واسطه ی بين دولت و مردماند؛ اين امر بر مفروضاتي چند استوار است:
الف: يكي از مفروضات در هر نظام اجتماعي، نهادهاي به رسميت شناخته شدهاند، كه يكي دولت و ديگري نهاد مردم است
ب: فرض دوم، حقوق متقابل دولت و مردم است
پ: در فرض سوم، وظايفي براي دولت و مردم تعريف شده و به رسميت شناخته است، كه حقوق دولت بايد ادا شود، و در مقابل نيز حقوق مردم بايد استيفا و مورد توجه قرارگيرند، و همين طور وظايف طرفين بايد انجام شود. براي اينكه این مفروضات به خوبی انجام شوند، مردم بايد از آنها آگاه شوند و اين كار ويژه را حزب بر عهده دارد
انجام پژوهشهاي علمي:
-حزب می تواند مجموعهاي از نخبگان فكري و علمي را جذب و تبديل به بخشي از بدنه ی حزب نمايد.
-احزاب می توانند پژوهشهايي انجام داده و بهترين برنامههاي اقتصادي، اجتماعي، سياسي و علمي را ساخته و پرداخته نمايند.
– نخبگان علمي می توانند به شيوههاي متعارف (به دور از وابستگی) به انديشهورزي پرداخته و احزاب با آنها تعامل داشته باشند.
كادر سازي:
احزاب پس از جلب نخبگان و فعالان سياسي، اقدام به تشكيل كادرهاي فعال در زمينههاي سياسي، اقتصادي، اجتماعي، فرهنگي و… ميكنند تا به این شیوه، سيستم پويا و زنده را طرحريزي و در طول فعاليت آن سيستم، كادرهاي مجرب و كارآزموده را به جامعه تحويل داده، و در رگههاي حيات سياسي یک كشور به جريان اندازند.
آموزشهاي سياسي:
برنامههاي احزاب، باید حداقل آگاهیهای سياسي را از طريق رسانههایی كه در اختيار دارند به مردم ارايه كنند.
شرط ضروری این آگاهی بخشی، بايد آزادي مطبوعات، آزادی بیان، ارتباطات، و… باشد.
معرفي كانديداها:
اين بخش يكي از كاركردهاي مهم و حياتي احزاب بهشمار ميرود.
احزاب با سازوكار و آموزش سياسي، جذب نخبگان و نيروهاي مستعد سياسي، كانديداهاي رياست جمهوري، پارلماني و مجالس قانونگذاري، شوراهاي ولايتي، نمايندگان سياسي در وزارتخانهها، سفارتخانهها و نمايندگيهاي سياسي در خارج از كشور، را به شيوههاي گوناگون و متعارف معرفي ميكنند.
در معرفي كانديداها:
الف. بايد پشتيباني مالي از طريق دولت، توده ی مردم و احزاب وجود داشته باشد.
ب. به نفع كانديداها بايد تبليغ شوند.
ايجاد همگرايي و اتحاد ملي:
-حزب، ابزار اتحاد نظرات مشابه، تدوين آنها به اهداف، و ترويج آن آرمان ها ميباشد.
-تشکل حزبي يا به صورت عضويت مستقيم و ثبت شده افراد است و يا به صورت همفکري، هواداري، و پشتيباني غير ثبت شده ولي وفادارانه.
-حزب با بيان برنامههايي که در راستای خواستههاي مردم قرار دارد، براي احراز مقامهاي رسمي و دولتي، نامزدهاي مورد نظر خود را معرفي ميکند. اين نامزدها با بهرهوري از امکانات حزبي، تلاش خواهند کرد بیشترین درصد آرا را کسب کنند تا به حکم رأي مردم و از طريق انتخابات آزاد، پاسدار و امانتدار اعتماد و انتظار مردم براي اداره امور مملکت باشند.
منابع:
-فرهنگ واژگان سیاسی
-وبسايت آفتاب
-تارنماي انديشه ي سياسي