“گذار از تمامیت خواهی پنهان” به “دیکتاتوری عریان”
رژیم جمهوری اسلامی آگاهانه به راه جنون کشیده نشده است بلکه این ویژگی در ذات و ماهیت آن پنهان بوده است. هنگامی که یک رژیم تمامیت خواه، در تمامی قواعد، منطق و اصول خود، راه وارونه را برمی گزیند، به روشنی نشان می دهد که “حق” از منظر او، همان چیزی است که برای حاکمان تمامیت خواه خوب است و نه مردم به معنای عام.
هیچ بیدادگری در تاریخ، جز یک حاکم تمامیت خواه وجود ندارد که تمامی منافع محدود و بومی اقتصادی، ملی، انسانی و نظامی خود را قربانی یک واقعیت کاملا ساختگی و دروغین در آینده کند.
نکته ی دیگری که باید به آن اشاره کرد “گذار از جمهوری ولایی” به “دیکتاتوری سپاه”ی در ماه های اخیر است. این برداشت را به روشنی می توان در ادعاهای سران سپاه دریافت.
همچنان که تاریخ نظام های تمامیت خواه نشان می دهد اکنون “دیکتاتوری سپاه پاسداران”، دو راه پیش روی خواهد داشت:
یا تهدید نظامی خود علیه “دشمنان ساختگی” در خارج از مرزها را عملی خواهد ساخت و یا با تبلیغات خطر جنگ، از آن به عنوان محرکی برای به دور انداختن ملاحظات فایده گرایانه استفاده و تلاش همگانی خود را از طریق بی رحمی فراگیر علیه مردم به بهانه ی تحقق هدف های ایدئولوژیک، به نقطه ی اوج خواهد رساند.
این بی رحمی از طریق نابودی سازمان یافته ی مخالفان نظام انجام و تلاشی در جهت”همنواختی ایدئولوژیک” جمعیت ایران خوهد بود.
نشانه های اولیه ی این سیاست، در گفتار مسوولان نظامی سپاه و روحانیت وابسته به ساختار سیستم، همچنین در رسانه های جمهوری اسلامی به خوبی دیده می شود.
“جمهوری ولایت فقیه” به دوران نوین –البته واپسین دوران خود- یعنی “دیکتاتوری سپاه پاسداران انقلاب اسلامی” وارد شده است…