“از مرگ، بیدار شو”
شب را به سادگی نپذیر
می توان بر قلب تاریکی هم نور پاشید
نباید سرگردان ماند
از مرگ، بیدار شو
****
سال های از دست رفته را شاید نشود بازگرداند اما فردا را می توان ساخت
شاید گذشته، دره ای باشد که از آن به پایین انداخته شده ایم اما
آینده قله ای است که باید بالا رفت از آن
خروشیدن علیه مرگ روشنایی، اساس انسان بودن است
از مرگ، بیدار شو
****
می توان به جایی دست یافت که تاکنون هیچکس بدان نرسیده است
می توانی از افقی که برایت ساخته اند بگریزی
هوای زندگی تنفس کن
از مرگ، بیدار شو
****
کار مفیدی برای آینده ی خودت انجام بده
راهی پیدا کن
باید وجود داشت
تو می توانی آینده باشی
از مرگ، بیدار شو
****
فراموش نکن چه کسی هستی
شاید تو برگزیده هستی
شاید تو انتخاب شده ای
از مردن، برخیز
از مرگ، بیدار شو
(….)