به این ماتریس 2*2 دقت کنید:
موضوع آن در مورد چگونگی تعامل دو سازمان یا حزب، بر اساس هدف(ئامانج)-Target- و وسیله(ئامراز)-Instrument- است. بر اساس این ماتریس
-دو حزب یا دو سازمان که دارای “هدف سازگار” و “وسیله ی سازگار” باشند بهترین حالت برای تداوم فعالیت و موفقیت آنها، “اتحاد”(Unity) است.
-دو حزب یا دو سازمان که دارای “هدف سازگار” اما “وسیله ی ناسازگار” باشند برای تداوم فعالیت و موفقیت، ناگزیر از “رقابت”(Compettition) هستند.
-دو حزب یا دو سازمان که دارای “هدف ناسازگار” اما “وسیله ی سازگار” باشند بهترین حالت برای تداوم فعالیت و موفقیت آنها، “ائتلاف”(Coalition) است.
-دو حزب یا دو سازمان که دارای “هدف ناسازگار” و “وسیله ی ناسازگار” باشند ناگزیر از ورود به مرحله ی “کشمکش” و “تنازع” خواهند بود.
اکنون این پرسش به ذهن می آید:
اگر “انشعاب”ها، “چند دستگی”ها، “علیه یکدیگر بودن” ها، “تن ندادن به یکپارچگی”ها، “تداوم پافشاری بر سیاست های جزیره ای”، هیچ مبنای علمی، تئوریک، استدلالی و منطقی ندارند پس چه دلیل یا دلایل دیگری برای حفظ این وضعیت وجود دارد؟
کسانی که مستقیم و غیر مستقیم، از درون رهبری سازمان ها و احزاب کردستانی، بر تداوم تفرق پافشاری و از اتحاد مجددها جلوگیری می کنند چه هدف یا اهدافی را جستجو -و یا اجرا- می کنند؟
پاسخ گفتن به این پرسش ها، کلیدواژه و سرنخ ورود به بسیاری ناگفته ها خواهد بود….
بهزاد خوشحالی
اگر مبنای استدلالی و منطق دانشی ندارند پس به دنبال چه دلایل دیگری باید رفت؟
January 11, 2014
One Min Read
367
Views