بررسی تاثیر حضور مجری تاویزیونی بر محتوا و ماهیت خروجی خبر (مثال موردی: صدای آمریکا)
بهزاد خوشحالی
اکنون دیگر همه “علی جوانمردی” مجری بخش فارسی صدای آمریکا را می شناسند. مجری کرد زبانی که با حضور خود در صدای آمریکا، به گونه ای کاملا ملموس و محسوس، بر مخاطبان کرد زبان بخش فارسی صدای آمریکا هم به لحاظ کمیّت(افرایش بینندگان صدای آمریکا) و هم اهمیت این رسانه(به لحاظ پیگیری، ارجاع به رسانه و مدت زمان حضور) افزوده است.
علی جوانمردی از آن دسته مجریانی است که تقریبا تمامی ویژه گی های یک گوینده ی تلویزیونی خوب را در خود دارد چرا که اگر غیر این بود هرگز به بلندترین قله های رسانه ای در امپراتوری جعبه ی جادو دست نمی یافت. به جهت آنکه موضوع مورد بحث، به بیراهه ی توصیف کشانده نشود ابتدا به بررسی ویژه گی های یک مجری خوب می پردازم، همزمان از خوانندگان این نوشته می خواهم در مورد آن ویژه گی، حضور ذهنی-روانی خود از “علی جوانمردی” را بازسازی و در مورد آن به قضاوت بپردازند.(یکی از روش های نوین در پژوهش که در آن خواننده نیز به جهت ذهنی، مقایسه ای و تطبیقی درگیر مباحث پژوهش شده و اقدام به تصویرسازی تطبیقی از موضوع می نماید):
.تعارفات اولیه:
شامل بررسی: شکل ساخت، واژه گان، ادای مناسب، زیبایی شناختی واژگان-جملات، احساس عاطفی(احساسی که مجری ابراز می کند و تاثیری که مخاطب می پذیرد)، القای حس مردم دوستی در هنگام ادای واژگان، اصالت
. ـ خلق و خو
خلق و خوي متعادل از ديگر ويژگي هاي شخصيت يك گوينده است. يك گوينده زود عصباني نمي شود. زود به نشاط كاذب نمي رسد، خنده هاي عجيب و غريب نمي كند. عميق است و سخت از كوره در مي رود و يك و دو نمي كند و در يك كلام تعادل روحيه دارد. برخي از افراد را نمي توان پيش بيني كرد ولي گوينده را مي توان پيش بيني كنيم، مي دانيم كه او صبور و متعادل است. اگر از افرادي هستيد كه زود گريه مي كنيد، زود از كوره در ميرويد، عصباني مي شويد، ذره اي مرارت را تحمل نداريد، بدانيد كه اين خارج از معيار تعادل اخلاقي گوينده است. برخي گوينده ها در نقد پذيري افراط مي كنند. مدام از افراد مي پرسند كه چه اشكالي در كار من هست؟ چه ايرادي هست؟ چه ضعفي هست؟ نمي پرسند چه قوتي هست؟
يكي از معيارهاي خلق و خوي متعادل اين است كه اولاً هيچ گاه خودتان را تحقير نكنيد و ثانياً نقد پذير باشد. اگر كسي نكته اي را به شما مي گويد گوش كنيد، برخي اوقات يك نكته را 5 نفر به شما تذكر مي دهند، بايد سريع در صدد رفع آن بر آييد. اين مي شود شخصيت وبسيار باعث تقويت شما مي شود.
ـ صداقت
صداقت داشتن بسيار مهم است. راستگو باشيد با مردم راست رفتار و صاف و صادق باشيد، دو جور نباشيد. گوينده هاي دروغگو را چه راحت مي شود تشخيص داد، خيلي حرف زشتي است، گوينده درغگو … يك نمونه مثال ميزنم:
يكي از گوينده ها و مجري هاي دانه درشت ما در ماه رمضان داشت برنامه اجرا مي كرد. از آن گوينده هايي كه خيلي اظهار تواضع مي كرد نسبت به مردم و مي گفت من عاشق مردم هستم و كوچك مردمم. گفتم خدا كند راست بگويد انقدر اظهار تواضع مي كند. يك روز روي سن ايستاده بود داشت برنامه رمضان اجرا مي كرد با يك نفر ديگر. دوربين صحنه را از زاويه بالا نشان مي داد، جشني بود در سالن همايش . مي دانيد كه دوربين خيلي بي رحم است همه چيز را نشان مي دهد و داشت اين صحنه را نشان مي داد… آن همه ادعا كرده بود كه من مردم را دوست دارم و … يك نوجواني از بين مردم بلند شد و لنگ لنگان رفت و رفت تا خودش را به سن رساند از پله ها آرام بالا رفت، پسر حدوداً دوازده سيزده ساله اي بود. پسر رفت بالا و اين مجري را گير آورد . دست گذاشت روي شانه هاي مجري در اين لحظه ما كه بيننده بوديم حس كرديم كه پسر نابيناست . اين مجري پر ادعا كه خيلي ادعا مي كرد عاشق مردم هستم، داشت همينطور اجرا مي كرد و حرف مي زد، ميكروفون را كنار گرفت و به پسري كه خود را با اين مرارت رسانده بود آن جا گفت : «بله چي مي گي؟» «خوب خوب، برو اونه، اون يكي يه… اصلاً كي گفته اين بياد بالا؟» حواسش نبود كه زير نگاه دوربين است. اِ تو همان عاشق پنج دقيقه پيش نيستي ؟ يكي از همان معشوقه ها آمده اينجور بايد رفتار كني ؟ يك جا مشت آدم باز مي شود. يا درونمان را درست كنيم يا زياد ادعا نداشته باشيم. صداقت يعني اين.
ـ مباني اعتقادي و ملي
يكي ديگر از ويژگيهاي شخصيتي مباني اعتقادي و ملي داشتن است.د.
ـ تعادل در احساس
هيچ گوينده و گزارشگري حق احاساتي شدن پشت ميكروفون و جلوي دوربين راديو و تلويزيون را ندارد. گوينده بايد تا مرز بغض پيش برود اما بغضش نتركد. گوينده بايد تا مرز خنده برود اما نخندد. تا مرز نهيب برود اما نهيب ندهد. گريه كردن ، احساساتي شدن، عاطفي شدن و كثرت بغض قوتي براي مجري نيست مثل بعضي لوس بازيها كه برخي دارند و گريه مي كنند. به ويژه در خبر مثلاً در بم زلزله آمده، گوينده مي خواهد اعلام كند، خوب اعلام كند . گزارشگر مي خواهد اعلام كند، خوب بكند. مردم كشور به اطلاعاتي كه تو مي دهي نياز دارند نه به احساساتت . مي خواهند كمك كنند، كار دارند، اطلاعات مي خواهند ببينند دقيقاً چه كار بايد بكنند . اينكه تو بايستي و گريه كني مشكلي را حل نمي كند. چند دقيقه مي ايستي، گزارش مي دهي، دقيق و مطمئن صحبت مي كني … آي مردم بد بخت شديم، بيچاره شديم، دنيا به آخر رسيد … همچين چيزي نيست، همچين چيزي نداريم . مي ايستي دقيق اطلاعات و آمار مي دهي و در اينصورت احساساتت را چه مي كني ؟ گزارشت كه تمام شد مي روي گو شه اي و براي خودت زار زار گريه ميكني ولي جلوي مردم جلوه درستي ندارد .
كسي ترديد نكند. يك و دو نكند كه آيا عواطف و احساسات گوينده را چه طور بايد پنهان كنيم. اين يك قوت روحي مي خواهد كه گوينده، گزارشگر، مجري و خبر نگار بايد در مواقع سرنوشت ساز كشور قوي سخن بگويند و مصون بمانند از احساساتي شدن و عاطفي شدن.
ـ عزت نفس
افرادي كه مطابق باورهاي ذهني خود رفتار مي كنند (باورهايي كه در ذهن خود داريد، اعتقادات يا قبول داشتن چيزي) بعد از آن عمل و رفتار نوعي احساس رضايت خاطر دارند و همين احساس رضايت خاطر به آنها آرامش مي دهد. مي دانيد دو رويي يعني چه؟ نقش بازي كردن يعني چه؟ يعني چيزي را انجام بدهم كه در درونم قبول ندارم و همين تعارض تبديل به بحران روحي مي شود و دائم با خودت درگيري. عزت نفس يعني انيكه من خودم خودم را با هرچه كه دارم دوست داشته باشم. عشق و علاقه مندي به خود با از خود راضي بودن فرق دارد. به خودتان علاقه مند باشيد و خود را با همين وضعي كه داريد قبول كنيد. به خودتان احترام بگذاريد.
مي خواهيد بدانيد خودتان را دوست داريد يا نه؟ مي خواهيد بدانيد عاشق خودتان هستيد يا نه؟ ببينيد نقد پذير هستيد؟ رشد خودتان را مي خواهيد؟ اگر كسي به شما تذكر بدهد خوشحال مي شويد؟ اگر خوشحال نمي شوي اگر نقد گريزي اگر انتقادپذير نيستي بدان عاشق خودت نيستي، خودت را دوست نداري و عزت نفس نداري بلكه نوعي حقارت در درون داري و اين وحشتناك است. خيلي راحت است تشخيص اينكه انسان عاشق خودش هست يا نه. با آن عاشق خواهاي نفس بودن فرق دارد، با آن از خود راضي بودن كه محركش بيرون است فرق مي كند. از خود راضي بودن محركش بيروني است اما عزت نفس محركش دروني است نوعي تمكين و شكر گذاري در برابر موهبت هاي الهاي است. مي خواهد بگويد من شما را دوست دارم، كارم را دوست دارم از آن طرف هم فرار مي كند، فكر براندازي همكارش است، از آن طرف ذره اي رشد براي همكارش نمي خواهد. آنقدر راحت مي شود به خودت نمره شخصيت بدهي. ببين وقتي دوستت برنامه اي را بسيار موفق انجام مي دهد، ميروي سراغ او و تحسينش كني؟ اگر اين كار را انجام مي دهي بدان انسان با شخصيتي هستي. سلامت نفس داري ـ سليم النفسي قلب سالمي داري، درستي، خوب جايي آمدي.
ـ شجاعت در كلام
به قول BBC يكي از ويژگيهاي گوينده Having a sense of humour است يعني رايحه اي از شوخ طبعي در رفتارتان باشد. به ياد داريد گفتم تندخو نباشيد، زود عصباني نشويد و زودهم به نشاط كاذب نرسيد؟ كمي شوخ طبع باشيد و البته مجري و گوينده شوخ طبع حاضر جواب بهتر است. البته BBC كه ميگويد پوست كلفت باشيد. (Having a thick skin) ما پوست كلفت داشتن را تعبير ميكنيم به معيارهاي فرهنگي خود: جسارت در تكلم شجاعت در كلام حاضر جواب.
اگر خنده دم دست شما نباشد اولين لطمه اي كه به شما مي زند اين است كه هيبت شما را كم مي كند . يكي از ويژگي هاي شخصيت گوينده داشتن هيبت هم هست. در كنار شوخي طبيعي هيبت هم لازم است.
خنده هاي خود را اداره كنيد اگر دائم مي خنديد باعث كاهش هيبت شما ميشود. اگر اخمو هستيد شفافيت چهره را كم مي كند شما را از تعادل خارج مي كند. اگر تكبر داريد منفور مي شويد.
ـ روحيه يادگيري
گوينده هايي كه درست رشد كردند هر چه بالاتر مي آيد براي يادگيري بيشتر مشتاق هستند. خيلي مهم است كه يك گوينده مجري خبرنگار گزارشگر درجاهاي مختلف سرك بكشد ببيند كجا چيز ياد مي دهند برود و ياد بگيرد … چه كتابي گفت؟ كجا گير مي آيد؟ بروم و بخرم …
ـ شفاف گويي
دو سه راه وجود دارد براي افرادي كه تند حرف مي زنند، شفاف گو شوند:
يك گوينده رسانه بايد بتواند 110 كلمه را در دقيقه شفاف بگويد. گوينده انگليسي بايد بتواند 170 ـ 150 كلمه را در دقيقه شفاف بگويند البته نثر را، نه شعر. تند نه … شفاف. به ويژه در خبر 110ـ 100 كلمه در دقيقه را بايد شفاف بگويد. بايد بسيار متن خواهند، حداقل يك ساعت در روز را وقت صرف خواندن متن كنيد. در اينصورت عناصر دهانت در اداي كلمات شفاف مي شود. يكي ديگر از شيوه ها براي شفاف گويي هنگام نماز خواندن است. نماز دو سه دقيقه اي را دو سه دقيقه ديگر اضافه كنيد بشود پنج شش دقيقه، بسيار موثر است. تأثير اين تمرين حتي از تمرين متن خواني هم بيشتر است و باعث شفاف گويي و آرامش كلمات حين خواندن مي شود.
البته هر تمريني ويژه يكي از ابعاد صداي شماست. مثلاً حافظ به طور ويژه جلاي سخن به شمار مي دهد، گرمي و نفوذ كلام شما را افزايش مي دهد. حتي براي گوينده خبر. مطالعات متون سعدي تر زباني به شما مي آموزد يك زبان زنده (vivid language) فردوسي استحكام سخن به شما مي دهد. البته بايد خانم ها مراقب باشند لطافت لحن زنانه شان بر اثر خواندن اشعار فردوسي از بين نرود و آقايان لحن مردانه شان از دست نرود. امروز در بين گويندگان ما گوندگان مردي هستند كه در لحنشان كرشمه زنانه دارند و گويندگان زني داريم كه لحن مردانه دارند. ما لحن زن داريم، لحن مرد داريم لحن زنانه داريم لحن مردانه داريم. هيبت مردانه داريم و لطافت لحن زنانه داريم. در ضمن نثر مردانه داريم و نثر زنانه. هر نثري را خانم هاي نخوانند و هر نثري را هم مردان نخوانند. مثلاً شب ساعت يازده خانمي با صداي زنانه اين نثر را خواند: «ديشب كه به خانه آمدم، خسته بودم، لباسهايم را در آوردم، دراز كشيده بودم روي تختم و فكر مي كردم فردا چطور همايش اجرا كنم.» خوب خانم اين قسمت را نمي خواندي يا مي دادي به همكار آقا كه اين قسمت را بخواند. يك كلماتي هست كه مخصوص مرد است و يك كلماتي هست كه مخصوص زن است همينجوري نمي شود خواند. بعد مي گوييم يك گوينده خوب است و يك گوينده بد. مي گويم چرا ؟ اين گوينده بد است اين كه صداي خوبي دارد؟ تنهاصداي خوب كه ملاك نيست.
با صداي تنها كه نمي شود گوينده شد. اگر فقط صدا ملاك است تشريف بياوريد ميدان امام حسين تهران هندوانه فروش هايي سراغ دارم كه صداي بسيار قشنگي دارند. نمكي هاي كوچه ها گاهي اوقات صدايشان بسيار زيباست. بُرد صدا دارند، شش هفت ويژگي صدا را دارند اما نمي توانند گوينده شوند.
ـ مردم دوستي
چه كسي مردم را بدون محدوديت دوست دارد؟ برخي مي گويند نه … راست مي گويند، خيلي مهم است اگر همه را دوست داريد. كوچك، بزرگ، پير، جوان، دختر، پسر، بد اخلاق، خوش اخلاق، مريض، سالم اعدامي، غير اعدامي، منظم بي نظم … گوينده اي كه مردم را دوست مي دارد وقتي درباره آدمهاي بي نظم يا راننده هاي بي نظم از راديو و تلويزيون صحبت مي كند با نوعي محبت حرف مي زند و همين كلامش اثر مي كند. سحر سخن پيامبر هم رازش همين بود. به اين سبب كه آتش عناد را به نور محبت تبديل مي كرد از يك بيابانگرد گم نامي بزرگترين شخصيت تاريخ را ساخت. گوينده هم مي تواند اين كار را بكند. مردم را دوست داريم ؟ صبح با مردم به شكل زيبا سلام و عليك كنيد. سلامهاي صبح بسيار مهم است نشان دهندة نوع شخصيت و مردم دوستي شماست. صبح كه بلند مي شويد، در راديو و تلويزيون به مردم چه طور سلام مي كنيد؟ سلام ها يك بار مصرفي است؟ زودگذر است؟
سلام صبح شما به خير صبح همه خوش اخلاقها و صبح خيزها به خير صبح نانواي محلمان كه بوي نانش از صد متري به مشامم مي رسد دستمريزاد نانوا. سلام به راننده خوب اتوبوس سلام به راننده تاكسي سلام به معلم خوب و عزيزم سلام به پرستار مهربانم كه ديشب تا صبح با مرارت از بيمارها نگهداري مي كرد. سلام به همه شما مردم.
اين جور ديگه اي سلام مي كند، انقدر سلامش نزديك به ماست مثل اينكه لابه لاي زندگي ماست.
قربون دستهاي مهربانت بروم مادر بزرگ كه صبحانه را آماده مي كني.
فداي همت پدر بزرگ كه بلند مي شوي و نان مي خري. سلام به تو معلم عزيز كه مصمم با يك لبخند نافذ عازم كلاس هستي. اثر مي كند… مي گويد اِ اين گوينده يه جور ديگر است اين گوينده انگار در كنار من به مدرسه مي رود. برخي گوينده ها سلام هاي آسماني و ابري مي كنند … هميشه آن بالا به بالاها هستند نه كه قشنگ نيست، قشنگ است اما سلام هايتان را بياوريد پايين تر.
سلام سلامي چو بالهاي پرستوي عاشقي كه هم اكنون …
اينها قشنگ است اما مشكلي را حل نمي كند.
ميرزا رفتگر عزيز دستت درد نكند … ساعات چهار صبح صداي خش خش جارويت به گوشم رسيده مي دانم ساعت چهار صبح بيدار شدن چقدر سخت است. فداي دستانت هر چي آلودگي شب بود همه را پاك كردي كوچهها را تميز تحويل ما دادي … دست مريزاد.
نكاتي درباره شعر خواني
بين دو مصراع يك تا يك و نيم ثانيه مكث كنيد .
بين دو بيت دو تا دو و نيم ثانيه به فراخور زماني كه داريد مكث كنيد.
از روي كلمات نپريد . هر كلمه بايد كامل ادا شود. (هر حرف در كلمه و هر كلمه در جمله بايد كامل ادا شود)
انواع صدا
انواع صدا عبارتند از : 1- صدای سینه 2- صدای سر 3- صدای گلو
گلو، عنصر اصلی باروری صدا است. گلو، اسم انگلیسی اش( larynx ) است؛ و بی بی سی به آن جعبه صدا ( voice box) می گوید. پس این مساله برای گوینده بسیار حیاتی است.
تارهای صوتی که خدای متعال به انسان داده است؛ به حدی گردانند. که برخی از گوینده ها، مثلا اگر صدتا تار صوتی داشته باشند از 20-30 تای آن استفاده می کنند. پس یکی از راههای تقویت تارهای صوتی استفاده از گلو است.
ظرفیت گلو و محتوای گلو؛ برای ادای کلمات است. مثلا کلمه من آن نیم، را از بینی بگویید؛ و بعد از گلو بگویید. وقتی از گلو می گویید، بهتر و شفاف تر شنیده می شود. و همین داستان در میکروفون رادیو هم اتفاق می افتد، یعنی صدایی که تار صوتی تقویت اش کند شفاف تر ادا می شود.
تحلیل محتوا
یادآوری: تا جایی که ممکن است اقتضائات مکانی و زمانی و شرایط و موقعیت زمانی خبرهای برگزیده در این پژوهش را در نظر گرفته ام که بر نتایج تاثیرات تبعی نداشته باشد
خلاصه ی تحقیق:
دو دوره ی زمانی “پیش از حضور” و “پس از حضور” علی جوانمردی” انتخاب شد.(چون دوران حضور او بسیار کمتر از دوران عدم حضور است برای پیش از حضور میانگین وزنی سه دوره محاسبه شد)
برای بررسی هر دوره، 120 خروجی خبر پس از حضور و 120خبر پس از حضور به صورت یکسان انجام شد.
از مجموع120عنوان خروجی خبر بخش فارسی صدای آمریکا پس از حضور علی جوانمردی،21.9مربوط به کردستان و کرد بوده است.18.25
از مجوع 120عنوان خروجی خبر پیش از حضور علی در صدای آمریکا، 9.9مربوط به کردستان است
18.25خبرهای خروجی در دوران حضور علی جوانمردی در بخش فارسی صدای آمریکا در رابطه با کردستان و کرد بوده است
8.26درصد خبرهای خروجی در دوران پیش از حضور علی در بخش فارسی صدای آمریکا در رابطه با کردستان و کرد بوده است.
نتیجه
رشد خروجی های خبر مربوط به کردستان و کرد در دوران حضور علی جوانمردی در صدای آمریکا، 10 درصد افزایش نشان می دهد.
کاستی های پژوهش
عدم کمی سازی ارزش خبر
عدم محاسبه ی زمانی خبر(فرض ارزش 1:1)
در نظر نگرفتن دوره های زمانی بحران و آرامش به صورت دقیق(برای بحران ضریب1.09 و آرامش1محاسبه شد)
با توجه به نتایج می توان گفت رابطه ای مثبت میان حضور مجری خبر و خروجی خبر وجود خواهد داشت
توضیح: قسمت مربوط به ویژه گی های مج ری از وبلاگ مجری گرفته شده است