کُردپا: مقارن با یکصدو چهاردهمین سالروز آغاز روزنامهنگاری کُردی، بهزاد خوشحالی روزنامهنگار کُرد از اقلیم کردستان عراق، زاویههایی از استقلال مطبوعاتی را برای آژانس کُردپا مطرح کرده است.
در این رابطه آژانس کُردپا پرسشهایی را پیشروی این فعال مطبوعاتی قرار داده که وی به صورت تجمیعی آنها را پاسخ دادهاست که در پی میآید.
کُردپا: با توضیحی بر استقلال مطبوعاتی بفرمایید که چگونه با گذشت یکصدوچهارده سال از انتشار اولین روزنامهی کُردی و پیشرفت دیگرجوامع در این حوزه، هنوز امروز روزنامههای کُردی، ناتوان از اثرگذاری بر مردم و جامعه هستند؟
از دیگرسو انتقال و گردش اطلاعات یکی از کارکردهای اصلی روزنامهنگاری حرفهای است اما این کارکرد در میان روزنامهنگاران کُرد نسبتاً ضعیف بوده، ارزیابی شما در این رابطه چگونه است؟
بهزاد خوشحالی: برای وارد شدن به موضوع استقلال رسانهای، من بیشتر تمایل دارم از تئوری مسوولیت اجتماعی برای بیان مساله استفاده کنم.
در این نظریه، اصل بر ایجاد پیوند میان «استقلال رسانهها» و «وظایف و مسوولیت اجتماعی» آنهاست که تأکید میکند رسانهها باید درهمین پاسخ گویی به نیاز مخاطبان، برابر فعالیتهای خود مسوولیت نیز داشته باشند و وظایف اجتماعی خود را محدود به گیرندگان پیام یا مالکان رسانهها ندانند. مضمون اصلی این نظریه این است که آزادی و مسوولیت، دو روی یک سکهاند و همانطور که مطبوعات حق دارند از دولت و سایرنهادها انتقاد کنند، مسئولیتی نیز درقبال مصالح و منافع ملی وامنیتی و پاسخ به نیازهای جامعه دارند. مطابق این نظریه، دسترسی عموم به اطلاعات صحیح بر دسترسی مطبوعات به آزادی کامل بیان برتری دارد.
اصول بنیادین در این نظریه
1.رسانه ها باید برخی التزام های عملی نسبت به جامعه را بپذیرند این التزامها با درنظرگرفتن معیار توانایی اطلاع رسانی بالا یا حرفهای، درست، دقیق، مبتنی بر واقعیت و متعادل تعیین میشوند.
2. درعین پذیرش و کاربرد این التزامها، رسانهها باید در داخل چارچوب حقوقی و نهادهای ایجاد شده “خود تنظیم کننده” باشند.
3. رسانهها باید از هرچه که به جنایت، خشونت، بینظمی اجتماعی و توهین به اقلیتها منجرمیشود، پرهیز کنند.
4. رسانهها باید به طورکلی کثرتگرا و انعکاس دهنده تنوع های درون جامعه باشند و امکان دسترسی به دیدگاههای گوناگون و نیز زمینه پاسخگویی متقابل را فراهم کنند.
5. جامعه و مردم حق دارند خواهان تضمین اجرایی محکمی جهت ممانعت از مداخله رسانهها درامور مربوط به امنیت ملی باشند.
6.رسانهها باید به همان اندازه که نسبت به پدیدآورندگان خود احساس مسوولیت میکنند نسبت به جامعه نیز مسوول باشند.
روزنامهنگاری مستقل در برابر روزنامه نگاری غیر مستقل
روزنامهنگاری مستقل در برابر روزنامهنگاری غیر مستقل (و بهتر بگوییم روزنامهنگاری وابسته) مبتنی بر این ویژگیها است:
1.واقعیت در برابر وانموده
2.واقعیت عینی در برابر ایدهآلها
3.تعهد اجتماعی در برابر وابستگی نهادی
4.روشنگری در برابر بسیج افکار عمومی
5.نمایندگی افکار عمومی در برابر وابستگی نهادی
6.محوریت نهادهای اجتماعی در برابر ساختار قدرت سیاسی
7.تعادل در برابر بی ثباتی و عدم تعادل
8.همه جانبه نگری در برابر یک سونگری
عوامل تاثیرگذار بر استقلال روزنامه نگاری
اما مهمترین عواملی که میتواند بر استقلال روزنامهنگاری و روزنامهنگاران موثر واقع شود، شامل چه مواردی خواهد بود:
1.ساختار سیاسی حاکم بر جامعه: اگر ساختار سیاسی حاکم بر هر کشور را در یک دامنه تعری کنیم که حد پایینی آن، تمامیت خواهی و سانترالیسم و حد بالایی آن، دمکراتیک باشد می توان گفت هرچه ساختار مرکز گراتر باشد رسانه غیرمستقل تر خواهد بود، بیشتر به یک دستگاه تبلیغاتی شباهت پیدا خواهد نمود و استقلال و انتقاد، به امری غیر ممکن تبدیل خواهد شد در حالی که در یک نظام دمکراتیک و در تحلیل کلاسیک، از رسانه به عنوان رکن چهارم دمکراسی نام برده میشود و در رویکرد نوین، مراتب اهمیت رسانه، گاهی به بالاترین سطح در فورماسیون نظام مردم سالار نیز ارتقا پیدا خواهد نمود.
2.نظام دروازهبانی: کارگزاران، مدیران و سردبیران اغلب رسانهها “خودی” بودهو برای حفظ رسانهی خود مانع اصلی استقلال روزنامهنگاران و روزنامهنگاری هستند. این در حالی است که در روزنامهنگاری حرفهای، “مدیریت رسانه” اولویت نهایی است.
3.سطح پایین آموزش روزنامهنگاری: فقدان یا کم بودن دانش روزنامهنگاری در رسانهها در کنار تعریف “بستهی روزنامهنگاران خودی”سبب میشود افرادی با دانش کم و صرفا از روی “وابستگی نهادی غیر رسانهای”، به رسانه و روزنامهنگار غیر مستقل تبدیل شوند در حالی که در یک نظام با شاخصهای دمکراتیک و مردم سالار، تنها شاخص برای ورود به روزنامهنگاری حرفهای، پرورش آکادمیک و نهادینه شده در مرحلهی نخست و تجربه و تعهد به بنیاد روزنامهنگاری در سایر مراحل است.
4.تکساحتی بودن رسانهها: این وضعیت که در بسیاری از رسانههای غیر حرفهای قابل رصد کردن است تنها محصولی که تولید خواهد نمود “تبلیغ” و تبدیل شدن مستقیم و غیر مستقیم به یک جریان و دیدگاه یا رویکرد خاص خواهد بود، در روزنامهنگاری مستقل و روزنامهنگار حرفهای، طبیعتا ویژگی “چندساحتی بودن”، یک موضوع “نهادینه شده” است.
5.سانسور درونی شده: سانسور درونی شده بخشی از یک “ناهنجاری درونی شده” است که به بیماری مبتلابه بسیاری از رسانه ها تبدیل میشود. در این عارضه، رسانه یا به طور مستقیم، اقدام به خودسانسوری میکند و یا به صورت غیر مستقیم، به دلیل استفاده از “کارشناسان همیشگی” به نوعی “وابستگی کارشناسی” و به تَبَع آن، ناآگاهی از سایر “رویکردهای کارشناسانه” مبتلا خواهد شد. یک رسانهی مستقل، در یک نظام دمکراتیک، به دلیل بهرهگرفتن از تمامی پتانسیل های دانشی، دچار این وضعیت نخواهد شد.
6.نظام واقعیت: بسیار طبیعی خواهد بود اگر بگوییم در یک رسانه ی غیر مستقل، “خود واقعیت” یا با اندکی تقلیل، “مرزهای واقعیت”، کاملا و یا بسیار “مخدوش” هستند، بنابراین، “نظام واقعیت با چالشی عمیق روبرو خواهد گشت در حالی که در نظام رسانهای مستقل با حضور روزنامه نگاران مستقل، “واقعیت همان است که به چشم میآید، همان است که به قلم و تصویر درمیآید و سرانجام، همان خواهد بود که به مخاطب عرضه خواهد شد”.
7.نگاه شدید آلوده و سیاسی به پهنه ی روزنامهنگاری: بسیار بدیهی خواهد بود اگر ادعا کنیم این رویکرد و نگرش(یک نگاه آلوده به سیاست در روزنامه نگاری) فضایی را ایجاد خواهد كرد كه برای روزنامهنگارشدن(و البته روزنامه نگار باقی ماندن)، زمان معنای خود را از دست خواهد داد و “سرعت” جایگزین “پختگی”(منظور از پختگی، تداوم پیوسته ی آموزش و تبدیل تربه به دانش در یک جریان تعاملی و دوسویه است) خواهد شد. همچنین باید اشاره نمود که در این نگاه، تولیدات رسانهای به مثابه پیامهای تولیدشدهای هستند كه رسانه را در حد بازتاب نگاه گروههای مسلط جامعه تنزل میدهد و در نتیجه كار حرفهای و استقلال روزنامهنگاری راكم ارزش(و بعضا بی بها) میكنند.
8.فقدان توجه به پازل نگرشی: رسانه ی مستقل در صورتی که فاقد یک رویکرد نگرشی به لحاظ زمانی باشد-یعنی فردا محور نباشد – از تشخیصهای نادرست آسیب میبیند و همچنین از ساختار غیر اصولی و غیرحرفهای فاصله خواهد گرفت. “نگرش فردایی” در ارتباطات، البته، بیش از آنكه غیر فرهنگی باشد، فرهنگی و جهانشمول است، بنابراین “دیروزمحوری” یا حتا “اكنونمدار”ی، به دلیل در نظر نگرفتن “افق”ها و “چشمانداز”ها نه رویكرد درستی میتواند داشته باشد و نه می تواند تشخیص مناسبی بدهد. هنگامی که مبانی ما در ارتباطات، “نگرش فردایی” نیست، بسته و غیر ارتباطی است، فرهنگی نیست، و ضرورتا به سیاسی نگری مبتلا خواهد گشت. همچنین گفتمان- تولید نخواهد بود، معنای نوینی نخواهد آفرید و به ایجاد جریان فكری و تبادل اندیشه نخواهد انجامید.
چه باید کرد
اما چه باید کرد تا در مقطع کنونی و با در نظر گرفتن وضعیت رسانهای پیش رو- چه چه در فضای حقیقی و چه در فضای مجازی- به رسانه ی مستقل و ژورنالیسم حرفهای نزیدیکتر شد:
1.”چارلز کولی به عنوان یکی از معتبرترین پژوهشگران علوم ارتباطات، ارتباط را ساز و کاری میداند که از خلال آن، روابط انسانها برقرار میشود و گسترش مییابد به صورتی که تمامی نمادهای ذهن، به همراه وسایل انتقال آنان در فضا و صیانت از آنها در در زمان، در محدودهی اتباطات قرار میگیرند.
از این رو میتوان گفت ارتباط، “انتقال پیام به دیگری” و اساس شکل گیری جامعه است چرا که از طریق گسترش و تراکم ارتباطات است که میتوان “توسعهی فرهنگی” را سامان بخشید، با آینده ارتباط برقرار کرد و در جریان آن، دانستهها، عقاید، ارزش ها، نظرات و احساسات را به سوی “تعامل خردورز” راهبری نمود. پس میتوان گفت تلاش برای ایجاد یک “تعامل خردورز”، میتواند نخستین گام برای “بنیان نهادن یک نظام رسانهای مستقل” باشد.
2.ایجاد گفتمان به معنای واقعی واژه: این موضوع، مهمترین گام در مرحلهی بعد برای حرکت به سوی یک رسانهی مستقل است، “گفتمان” در عین اینکه خود در یک سیستم تعریف میشود اما خود نیز میتواند حلقهی اتصالی برای تشکیل سایر زیرسیستمها در درون یک نظام رسانهای مستقل-و به پیروی از آن، “رسانه پردازان مستقل” باشد.
3. تولید رسانه پردازی حرفهای: روزنامهنگاری حرفهای، گام مهم بعدی برای تولید یک سازوکار رسانهای مستقل است. بیگمان، تولید روزنامهنگاری حرفهای، نیازمند “دانش تولیدی”، دانش اجرایی” و همچنین “دانش سرمایه گذاری” خواهند بود که این سه نیز با رویکرد تمام و کمال “مدیریت رسانه محوری”، سه گوشهی مثلثی را به وجود خواهند آورد که در مرکز ثقل آن، “روزنامهنگاری حرفهای” نمود خواهد یافت.
بدیهی است که در یک سیستم رسانه پردازی حرفهای نیز، مهمترین عامل، تولید رسانه پرداز حرفه ای(و در این بحث، روزنامهنگار حرفهای) با مهارتهایی چندگانه است که مهمترین این مهارتها عبارت خواهند بود از: مهارت های ادراکی، مهارتهای فنی و مهارتهای انسانی.
4. حرکت تدریجی از “رسانه پردازی گفتمانی” به سوی” رسانه پردازی تحلیلی: رسانهپردازی تحلیلی محوریت بنیادین آیندهی رسانهای خواهد بود و تنها از این راه است كه میتوان ارتباطی دوسویه با جنبههای رسانهپردازی کلاسیک و و رسانهپردازی سایبری به وجود آورد.
مبنای “رسانه پردازی تحلیلی” نیز بر پرسش استوار است؛ باید به “پرسشگری” احترام گذاشت چراکه مسوولیت رسانه به لحاظ حرفهای، اصالت قائل شدن برای پرسشهای “چگونه” و “چرا” است.
5. جامع بینی: پدید آوردن مجموع موارد بالا، مستلزم “جامع بینی رسانهای” است که برای به وجود آمدن خود، نیازمند تعریف، تبیین و بخش بندی هریک از اصطلاحات “چشم انداز”، افق” و “آرمان”ها در یک برنامه ریزی راهبردی خواهد بود.
6. مدیریت رسانه ی فرآیندی: و سرانجام باید گفت یک رسانهی مستقل در قالب “سیستم رسانه”، ضرورت “مدیریت رسانهی فرآیندی” را الزامی خواهد ساخت که شامل مراحل چندگانهی سیاستگذاری، برنامهریزی، تولید، نظارت، پخش، نظرسنجی و اثرسنجی است.
استقلال در مطبوعات کردی
بر اساس آنچه پیش تر دربارهی ویژگیهای مطبوعات مستقل و غیر مستقل گفته شد و همچنین بر اساس نظریهی مورد استفاده در این گفتار، نمیتوان برای بخش عمدهی مطبوعات کردی- بر اساس شاخصهای روزنامهنگاری مستقل- شانس بسیاری قایل شد. شاید برخی مطبوعات کردی، از هریک از شاخصهای هفت گانه مورد اشاره در ابتدای گفتار، واجد برخی از آنها باشند اما فراموش نباید کرد هنگامی میتوان به معنای محتوایی واژه، مطبوعات را مستقل نامید که هم زمان دارای هر هفت ویژگی “واقعیت”، “واقعیت عینی”، “تعهدات اجتماعی”، “روشنگری”، “نمایندگی افکار عمومی”، “محوریت نهادهای اجتماعی”، “تعادل” و همچنین”همه جانبه نگری” باشند در حالی که “تحلیل محتوایی” –و البته بررسی ساختاری- بسیاری از مطبوعات کردی بیش از آنکه واجد ویژگی تجمعی هفت شاخص مورد اشاره باشند در بسیاری موارد، به آسیبهای “وانموده”، “ایده آلیسم”، “وابستگیهای نهادی و حزبی”، “تلاش برای بسیج جهت دار افکار عمومی”،” وابستگی به ساختار قدرت سیاسی”(مطبوعات فعال در جنوب کردستان)، “عدم تعادل” و سرانجام”یک سونگری” مبتلا هستند. این موضوع در تحلیل ساختی مطبوعات کردی بسیار بیشتر، به چشم می آید که در این فرصت، بدان نخواهیم پرداخت و بررسی این موضوع را به زمانی دیگر واگذار خواهیم نمود.
با سپاس از “کردپا”