تازگي ها بخشنامه زده اند:
“اين خورشيد نيست”
“نفس کشيدن در هواي آزاد ممنوع”
“جغد، يک پرنده ي خانگي است”
“جواني ممنوع، حتا شما دوست عزيز”
“دايره از اشکال هندسي نيست”
“خط شکسته، خط راست است”
“کفتار، سلطان جنگل است”
“اسب خيلي هم نانجيب است. گوسفند خوب است”
“لال شدن و کور بودن، از نعمت هاي آسماني است”
“محيط زيست را بايد خفه کرد”
اگر به دريا بروي بايد غرق شوي”
“زنده بادمن، مرده باد تو”
.
.
.
حوصله ي آزادي هم ديگر سر رفته
زخم هایش را ديگر کسي حتا مرهم هم نمي گذارد
نمي خواهم باور کنم اين داستان، قهرماني ندارد
نمي خواهم باور کنم اين داستان، قهرماني ندارد….