شورای روابط خارجی ایالات متحده در آستانه سال 2013 میلادی اقدام به انتشار مطلبی در خصوص تهدیدهای پیش روی امریکا در سال آتی میلادی کرده است. در این رده بندی تهدیدها به سه رده بندی اولویتی بالا، متوسط و پایین طبقه بندی شده اند.
در تهدیدهای الویت بالا، پس از اشاره به مواردی چون حملات سایبری به تاسیسات کلیدی امریکا، احتمال حمله تروریستی به آمریکا در خاک خود یا خاک یکی از اصلی ترین متحدان قسم خورده اش، احتمال تنش در دریای جنوب چین به دلیل اختلاف میان پکن و توکیو بر سر خط آبی مرزی، احتمال وقوع درگیری نظامی با چین چه با و چه بی دخالت آمریکا، کاهش نیروهای خارجی حاضر در این کشور همزمان با نزدیک شدن به سال 2014،احتمال وقوع حادثه تروریستی دیگر در یکی از کشورهای هند و پاکستان وجرقه جنگی جدید،حمله تروریستی به سفارتخانه امریکا به دلیل خشم مردم پاکستان از حملات جنگنده های بدون سرنشین امریکا در این سال،بحران داخلی در پاکستان در صورت آغاز تخاصم میان ارتش و دولت و یا حمله ای تروریستی، به ایران اشاره شده است. در مورد ایران به عنوان یک تهدید با اولویت بالا آمده است:
-پیشرفت ناگهانی در برنامه هسته ای ایران یا عملی خودسرانه از جانب رژیم صهیونیستی می تواند آغازگر تنش نظامی میان ایران و غرب باشد.
همچنین به عنوان یک تهدید دیگر با اولویت بالا به تداوم بحران در سوریه اشاره شده است:
-تشدید ناآرامی های داخلی در سوریه به واسطه دخالت محدود خارجی
-دستیابی عوامل غیردولتی به تسلیحات شیمیایی که در حال حاضر اختیار و کنترل آن در دست دولت بشار اسد است.
اما در مورد تهدیدهای با اولویت میانی، پس از اشاره به افزایش میزان قاچاق مواد مخدر از مکزیک به داخل ایالات متحده که می تواند تنش مرزی نظامی میان دو کشور را به دنبال داشته باش، افزایش اختلاف های داخلی در نیجریه و امکان تبدیل آن به تشدید بحران امنیتی در این کشور، تعمیق بحران در مناطق شرقی کنگو که احتمالا دست همسایگان برای دخالت نظامی و مهار ناامنی را بازخواهد کرد، تنش نظامی در دریای جنوبی چین میان قدرت های منطقه ای که می تواند کشورهای اندونزی و ویتنام را به بحران امنیتی گرفتار کند، بحران در روابط هند و پاکستان که می تواند به تشدید تنش نظامی منتج شود و همچنین ناآرامی های مصر به واسطه ی تاخیر در اصلاحات و افزایش فشارهای اقتصادی، به عراق اشاره شده است:
-تشدید اختلاف های قومی می تواند این کشور را دوباره به ورطه بحران بکشاند.
همچنین در تهدیدهای با اولویت پایین، با اشاره به نارضایتی های داخلی در عربستان، بحران سودان و سودان جنوبی، انتخابات ریاست جمهوری در کنیا، مرگ رابرت موگابه در زیمبابوه و مساله ی انتخابات، مساله ی اسلامگرایان افراطی در مالی، احتمال آغاز انتفاضه ی سوم در فلسطین، نارضایتی داخلی در چین به دنبال فشارهای اقتصادی و عدم برخورداری از آزادی سیاسی، تشدید بحران در اتیوپی، مرگ فیدل کاسترو و بحران سیاسی در کوبا و مرگ یا کناره گیری هوگو چاوز در پی بیماری از رهبری ونزوئلا، به در موضوع در مورد ترکیه و ایران اشاره شده است:
-بحران کردی می تواند ترکیه و کل خاورمیانه را تحت تاثیر خود قرار دهد.
-تنش نظامی میان ایران و امریکا در خلیج فارس
بار دیگر نظری به هریک از تهدیدات احتمالی در کشورهایی که کردتان بخشی از آنهاست بیفکنیم:
-ایران:پیشرفت ناگهانی در برنامه هسته ای ایران یا عملی خودسرانه از جانب رژیم صهیونیستی می تواند آغازگر تنش نظامی میان ایران و غرب باشد.
-سوریه: تشدید ناآرامی های داخلی در سوریه به واسطه دخالت محدود خارجی
-سوریه: دستیابی عوامل غیردولتی به تسلیحات شیمیایی که در حال حاضر اختیار و کنترل آن در دست دولت بشار اسد است.
-عراق: تشدید اختلاف های قومی می تواند این کشور را دوباره به ورطه بحران بکشاند.
-ترکیه: بحران کردی می تواند ترکیه و کل خاورمیانه را تحت تاثیر خود قرار دهد.
-ایران: تنش نظامی میان ایران و امریکا در خلیج فارس
واقعیت آن است که شرایط هریک از چهار کشور ترکیه، ایران، عراق و سوریه، به شکلی است که از لحاظ درجه ی اهمیت، در میان تهدیدهای اصلی، میانی و پایین پیش روی ایالات متحده ی امریکا قرار گرفته است، تهدیداتی که هریک به صورت مستقیم یا غیر مستقیم، مساله ی کردها در هریک از این کشورها را نیز تحت تاثیر قرار خواهد داد.
-در مورد ایران، پیشرفت برنامه ی هسته ای این کشور و تداوم وضعیت موجود میان این کشور و غرب که هر لحظه ی به نقطه ی “بن بست دیپلماتیک” نزدیک تر می شود، کردها و اپوزیسیون آن را در مرکز هر نوع اقدام احتمالی پس از ورود به مرحله ی بحران قرار خواهد داد. شک نیست که کردها به دلیل سازماندهی سیاسی و حزبی، شاید در سریعترین زمان ممکن، قابلیت ورود به هر شرایط نوین از بحران را داشته باشند.
-در مورد سوریه هم که باید گفت هر وضعیتی که به وجود آید- چه تداوم بحران و تشدید آن، چه گذار به دوره ی انتقالی و چه اقدام نظامی بین المللی علیه نظام سوریه، مساله ی کردها را به صورت “یک پرونده ی باز” و ضرورت حل این موضوع را در یک مقیاس قابل قبول بین المللی در خود خواهد داشت.
– در مورد عراق آنچه باید گفت این است که بازی کردها-حکومت مرکزی از نیمه ی دوم2012 آغاز شده است که پس از گذار از یک دوره ی “امکان احتمالی رویارویی میان کردها و حکومت مرکزی”، در سال2013 بسیاری از احتمالات وارد مرحله ی عملیاتی خواهند شد. ویژه تر آنکه، با احتمال خروج محتمل “جلال طالبانی” از عرصه ی سیاست، مساله ی کردها-حکومت مرکزی، بسیار شتابان تر به “نقطه ی جوش بحران” نزدیک خواهد شد.
-در مورد ترکیه هم باید گفت اشاره ی صریح شورای روابط خارجی ایالات متحده به موضوع کردها و ترکیه و امکان تسری پیدا کردن آن به تمامی خاورمیانه، در نخستین گام، این مساله را به ذهن متبادر خواهد ساخت که این “احتمال سرایت بحران”، به معنی “فراگیر شدن مساله ی کرد” در سوریه، ایران، عراق و همچنین خود ترکیه- البته با فورماسیون نوینی از مطالبات و خواست ها- خواهد بود.
خلاصه آنکه، هریک از چهار کشور ایران، ترکیه، سوریه و عراق که هریک جمعیت و جغرافیایی از کردها را در خود جای داده اند ممکن است در2013 وضعیتی را پدید آورند که به صورت مستقیم یا غیر مستقیم، کردها را تحت تاثیر خود قرار دهند، تاثیری که ممکن است سرانجام به “تعریف معادله ای نوین” برای خاورمیانه –و البته کردها- منجر شود.