در ساعت صفر
خط خطي هاي آتش بر آسمان
شوک يکباره
تپش قلب ها
در ساعت صفر
آژير خطر
آتش و خون
سوگند به “آزادي”
در ساعت صفر
مرگ دزدان سرزمين
پيمان نامه هاي کاغذي پاره
سرها بالا
سرود پيروزي
افروخته رخساره ها
در ساعت صفر
“پايان کلاغي که به پرچم ملي بي ناموسي کرد”
تجديد پيمان با قهرمان
هم قسم با سرباز گمنام
در ساعت صفر
فرياد يک کودک
اشاره به دور
در گوشه ي آفتاب
در ساعت صفر
کفن هاي سرخ و سفيد
سبز پوشان
با واژه هاي دوخته به دهان
به سوي ميدان آزادي روان
کفن هاي سرخ و سفيد، سبز قامت
به سوي آزادگان، جَمان
به سوي آزادي، روان
(ب.خ)
جمله ي داخل گيومه اقتباس از “سوبيمال ميسرا” است