“راه بی برگشت”
در مقام عاشقی؟
قرار و بیقراری؟
فراز و فرود؟
کرانه و بیکران؟،
آلودن و پالودن؟،
صعود و نزول؟،
شکوفایی و پژمردگی؟،
نمود و نهان؟،
هما و هیمه؟،
غفلت و آگاهی؟،
گوارا و ناگوار؟،
انکار و اثبات؟،
همرهی و گمراهی؟،
کرّ و فرّ؟،
نومیدی و امید؟،
تسلیم و عصیان؟،
بقا و فنا؟،
محیط و محاط؟،
کریمه و حریمه؟، و…؟،
حقیقت و…؟
****
در این سردرگمی عاشقانه،
عاشق به ره عشق،
سرسپرده،
بقای وجود خویشتن را،
در کوشش به تداوم،
از نابودی به گستردگی و،
زیبایی ترنم حضور شاهد،
از چشم انداز دیدار یار،
به نظاره می نشینم،
سوگند به حضرت عشق،
بود و نمود و هست،
هرچه هست،
در این راه بی برگشت،
بدون بازگشت
دربست، همه از او
همه، از اوست
(ب.خ)