بيشتر نظريه پردازان تماميت خواهي بر اين باورند که يکي از مهم ترين سياست هاي نظام تماميت خواه، برنامه ريزي براي “اتميزه کردن جامعه” و اجرايي سازي آن به هر بهاي ممکن با بهره جستن از تمامي ابزارها است. مساله اي که نمود عيني آن را در تمامي نظام هايي از اين دست مي توان مشاهده کرد. از اتحاد جماهير شوروي پيشين در عصر استالين و آلمان دوره ي هيتلر تا جمهوري اسلامي در عصر نوين. اما شايد در آسيب شناسي “سياست اتميزه کردن جامعه” و “علت يابي زوال و سقوط نظام هاي تماميت خواه”، کمتر به اهميت اين سياست در نابودي خود نظام پرداخته شده است:
-نظام هاي تماميت خواه اگرچه تا حد بسياري در اتميزه کردن جامعه توفيق پيدا مي کنند و به کارگيري اين سياست، ويژگي کمابيش مشترک همه ي آنها براي تداوم، دروني سازي و تثبيت قدرت است اما شايد از همان ابتدا فراموش مي کنند که خود نيز بخشي از سيستم(زيرسيستم حاکميت در سيستم جامعه) هستند و هرچند با تاخير، اما سرانجام، قرباني اين سياست خواهند شد. مساله اي که به عنوان يکي از مهمترين متغيرهاي فروپاشي از درون، سرانجام به زوال و سقوط اين نظام ها منجر خواهد گشت.
-نکته ي ديگري که بايد بدان اشاره نمود نيز آن است که هراندازه تاخير ابتلاي زيرسيستم حاکميت (به عنوان بخشي از کليت سيستم جامعه) به اتمي شدن، بيشتر شود زوال و فروپاشي با هزينه هاي بيشتري به فرجام خواهد رسيد.
به مورد جمهوري اسلامي دقت کنيم. آنچه امروز در بازي مرگ و زندگي بخش هاي مختلف قدرت، به تنازع براي بقا در درون نظام تبديل شده است بخشي از همان سياست هاي اتميزه کردن جامعه است که اکنون به داخل زير سيستم حاکميت رسيده است و چون به دلايل گوناگون، با تاخير نمود پيدا کرده است، هم به زودي به واحدهاي شخصي(و فردي) گسترش خواهد يافت(و شايد گسترش يافته است) و هم اينکه با شتابي افزون تر، به زوال و فروپاشي بسيار پرهزينه خواهد انجاميد. (بهزاد خوشحالي)
سياست اتميزه سازی جامعه، شمشير دولبهی نظام های تماميتخواه
February 9, 2013
2 Mins Read
230
Views
