“….برای ساختن هویت از موادی نظیر تاریخ ، جغرافیا ، نهادهای تولید و بازتولید ، خاطره ی جمعی ، دین و … استفاده می شود . اما افراد و گروههای اجتماعی و جوامع این مواد خام را می پرورانند و معنای آنها را مطابق با الزامات اجتماعی و فرهنگی که ریشه در ساخت اجتماعی و چارچوب زمانی – مکانی (و امکانی) دارد از نو تنظیم می کنند….”
از آن جا که ساختن هویت همواره در بستر روابط قدرت انجام می گیرد ، باید میان سه صورت و منشا ساختن هویت تمایز قائل شد که این سه صورت عبارتند از :
-هویت مقاومت
-هویت مشروعیت بخش
-هویت برنامه دار
هویت مقاومت
هویت مقاومت همان هویتی است که منجر به سربرآوردن نهضت های رهایی بخش ملی شده است و ملت های تحت سلطه، مذاهب، ادیان و نژادهای تحت سلطه و مورد ستم قرار گرفته را به شکل گیری مقاومت و تلاش برای استقلال، تساوی، عدالت و برابری برانگیخته است. به تعبیری دیگر و همچنان که اروین گافمن می گوید “هویت مقاومت”، واکنش فعال “داغ خوردگان” برای رهایی از ستم و سلطه ی بالادستی ها است. هویت مقاومت، پاسخ به من کیستم گروهی از انسان هاست که به هر دلیل، توسط نهاد قدرت طرد شده و بی ارزش دانسته شده اند.
هویت مشروعیت بخش
هویت مشروعیت بخش توسط نهادهایی مانند جامعه، خانواده، دولت، نهاد مذهبی و عصر اطلاعات ایجاد شده و به گروه هایی از انسان ها که با پشت یر گذاشتن هویت مقاومت، خود را به عنوان یک گروه مستقل به جهان شناسانده اند مشروعیت می بخشد و به این باهم بودگی، رنگ و بوی عقلانی می دهد.
هویت برنامه دار
اما در مورد هویت برنامه دار باید گفت اگر فعالان اجتماعی بتوانند با استفاده از آداب و رسوم و مصالح فرهنگی موجود در ذخیره ی آیینی و ملی و نژادی و فرهنگی خود، هویت جدیدی بسازند که موقعیت آنها را از نو تعریف کند هویت برنامه دار شکل می گیرد. هویت برنامه دار تا آن جا می تواند جلو برود که حتی منجر به تغییر شکل ساختار اجتماعی نیز بشود.
هویت مقاومت، اکنون بزرگترین “قید خودنهاده” است
من حلبچه هستم
من قارنا هستم
من انفال هستم
من کوبانی هستم
من ئایلان هستم
من تحت سلطه هستم
من قربانی هستم
و جملاتی از این دست، تنها ناظر به هویت مقاومت است که گرچه در بستره ی زمانی کوتاه مدت، می توانند بر اذهان و احساسات، تاثیر بگذارند اما در نهایت، فاقد توانایی لازم برای ادراک نظام مند و نیز تفهیم خود به جهان معنا هستند.
ماندن در منظومه ی واژگان “هویت مقاومت” و نشان دادن چندباره و هزارباره ی مظلومیت ها، اکنون به بزرگترین قید خونهاده ی ملت کرد برای رهایی تبدیل شده است و شتاب تحولات جهان را در سال های اخیر، از یک فرصت، به تدریج، به یک تهدید بزرگ برای کردها دگرگون ساخته است.
باید و ضرورتا با پشت سر گذاشتن هویت مقاومت، خود را به عنوان یک گروه مستقل به جهان شناساند، بدان مشروعیت بخشد و به این باهم بودگی، رنگ و بوی عقلانی داد تا هویت مشروعیت بخش، کارکرد واقعی خود را به نمایش بگذارد.
باید با آداب و رسوم و مصالح فرهنگی موجود در ذخیره ی آیینی و ملی و نژادی و فرهنگی خود، هویت جدیدی برساخت که موقعیت ملت کرد را از نو تعریف کند، هویت برنامه دار را شکل دهد و تا آن جا جلو برود که حتی منجر به تغییر شکل ساختار اجتماعی و برساختن یک ساختار سیاسی ملی بشود.
دوران شناساندن خود به جهان از طریق نشان دادن مظلومیت ها، اگرچه حقیقت است اما به دوران “هویت مقاومت” تعلق دارد و زمان آن گذشته است.
بند بر پای نیست بر جان و دل است/ مشکل اندر مشکل اندر مشکل است
برای دستیابی به حق واقعی ملت کرد، باید پای در دوران نوینی از هویت گذارد….
منبع: کاستلز ، امانوئل ، عصر اطلاعات: اقتصاد-جامعه-فرهنگ ، احمد علیقلیان ، افشین خاکباز و حسن چاووشیان ، تهران ، طرح نو ، 1380
همچنین:
ضرورت گذار از “هویت مقاومت” به “هویت مشروعیت”
September 5, 2015
3 Mins Read
388
Views