عمل جراحي، با موفقيت انچام شد، اما متاسفانه، “بيمار” مرد….
“ديگ در حال جوش” ايران و اپوزيسيون
اپوزيسيون، همچنان “تاس ريختن” را (به اميد جفت هفت) ادامه خواهد داد يا اکنون، دريافته است بايد در شطرنج سياست، “گشايش” و “دفاع فعال”، بازي کرد؟
بهزاد خوشحالي
نارضايتي هاي چند بعدي اکنون ديگر ريشه در عمق دارد و به سوي پوسته ي رفتار مردم، قد کشيده است.
بحران در راه است و زمين لرزه ي سياسي در ايران، روي خواهد داد. تکانه اي که عمق ساختار سياسي ايران را نشانه خواهد رفت، بر نظام زخمي کاري خواهد زد و اعتراضات را از درون-لايه ها،به سطح خواهد آورد.
اين زخمه، هرچند “کاري” است اما “کافي” نخواهد بود و نظام را راهي “دخمه” نخواهد کرد. جمهوري اسلامي، هنوز، قلاب هايي در اختيار خواهد داشت تا خود را سرپا نگاه دارد، قلاب هايي که اتفاقا براي ادامه و بقاي خود، “بحران و سرکوب” را بد هم نمي دانند.
اما در حالي که همه ي جناح هاي درگير در درون نظام ، آرايش پادگاني به خود گرفته و “بازي برنده-بازنده”(او بايد بميرد تا من زنده بمانم) را با هدف قطبي شدن فضا، برگزيده اند:
-آيا اپوزيسيون دگرگوني خواه، آمادگي ورود به اين پهنه رابه دست آورده است؟
-آيا احتمالات را شناخته است؟
-شرايط مختلف را ارزيابي کرده است؟
-آيا خود را براي موقعيتهاي گوناگون مهيا ساخته است؟
-در صورت بروز هرگونه بحران احتمالي، با چه سازوکاري، جمعيت خشمگين را ياري خواهد کرد؟
-براي تبديل “هيجان” به “جريان”، چه خواهد کرد؟
– مقصد و هدف را چگونه تعيين خواهد ساخت؟
-آيا با پراکندگي گسترده ي کنوني،اپوزيسيون، شانسي براي “نقش پذيري” و “تاثيرگذاري” بر بحران خواهد داشت؟
-در برابر سرکوب مردم معترض از سوي رژيم، چه موضعي اختيار خواهد کرد؟
-همچنان، نگاه “واکنشگر” را تداوم خواهد بخشيد يا به “کنشگري فعال” روي خواهد آورد؟
-چنانچه در فاصله ي پس از انتخابات، بحران داخلي و همزمان، بحراني از بيرون، “برهم کنشي” نيرومند ايجاد کنند، چگونه فشار مضاعف نيرو” را “توزيع” يا “بازتوزيع” خواهد نمود؟
-آيا اپوزيسيون ايراني، هرگز به “تدوين دستورالعملي براي وضعيت بحران” انديشيده است؟ اگر “نه”، چرا؟ و اگر “آري”، چه زمان، در دسترس عمومي قرار خواهد گرفت؟
-اپوزيسيون، چه زمان از “وضعيت نيروي بدن نهاد” خارج خواهد شد؟
-اپوزيسيون، همچنان “تاس ريختن” را (به اميد جفت هفت) ادامه خواهد داد يا اکنون، دريافته است بايد در شطرنج سياست، “گشايش” و “دفاع فعال”، بازي کرد؟
-پازل بي سروسامان اپوزيسيون، چه زمان،به سوي “جور شدن سازماني” حرکت خواهد کرد؟
-و سرانجام يک پرسش بسيار مهم:
آيا اساسا با شکل گيري يک “جنيش اجتماعي نيرومند” در لايه هاي دروني، اپوزيسيون، شانسي براي “راهبري” خواهد داشت؟
بايد به اين پرسش ها پاسخ داده شود. پيش تر هم گفته ام “دگرگوني ساختار سياسي” در خاورميانه و ايران، يک ضرورت قطعي است، تنها ما تعيين خواهيم کرد که اين دگرگوني در ساختار، “دگرگون کردن ساختار سياسي”(به معناي ايجابي و حضور و تعريف نقش جامعه-سازمان به عنوان کنشگر) يا “دگرگون شدن ساختار سياسي”(به معناي سلبي و قرار گرفتن در موقعيت انفعالي و انتظاري) خواهد بود.
مهم ترين هدف در گذار از اين دوره به دوره ي نوين، “عبور با کمترين هزينه ي ممکن از اين دوران” و “تحميل کمترين هزينه بر مردم و زيرساخت ها” است.
در فرداي تغييرات بزرگ و گذار به دوران توازن پايدار، به دام اين “تله ي مديريتي” نيفتاده باشيم که “هدف” را قرباني ديگر خواست ها کرده باشيم و در”گزارش اتاق عمل” بنويسيم:
“عمل جراحي، با موفقيت تمام انجام شد، اما متاسفانه، “بيمار” مرد”….