آيا فروپاشي از درون، محقق خواهد شد؟
با ورود “هاشمي رفسنجاني” و “رحيم مشايي” به رقابت هاي انتخابات رياست جمهوري، اکنون مي توان ادعا کرد ضريب شکست ولايت فقيه بيش از هر زمان ديگر افزايش پيدا کرده است. اين يادداشت، بر اساس معاني، دلالت ها، آموزه ها و گستره ها آماده شده است و نتيجه گيري نهايي که در عنوان نوشتار آمده بر بنياد هريک از عوامل فوق، شکل يافته است. در ادامه، به بررسي موضع گيري هاي متقابل دستگاه رهبري-هاشمي (به عنوان يکي از سران جريان فتنه) و دستگاه رهبري- مشايي (به عنوان نظريه پرداز جريان انحرافي) مي پردازيم تا در نهايت، نشان داده شود در طول چهار سال گذشته، بسياري از تابوهاي ولايت فقيه، شکسته شده و با هدف گرفته شدن بسياري از اصول نظام، مي توان ادعا نمود “ضريب انکسار ولايت فقيه”، صرفنظر از نتيجه ي انتخابات، بيش از هر زمان، افزايش يافته است
-از زمان آغاز گمانه زني ها در مورد حضور نامزدهاي انتخاباتي تا امروز، نهادهاي وابسته به ارگان رهبري جمهوري اسلامي و در راس آنها، روزنامه ي کيهان، موج تخريبي بسيار شديدي عليه “هاشمي رفستجاني” تدارک مي بينند:
روزنامه کيهان با مدیرمسوولی شریعتمداری نماينده رهبر جمهوری اسلامی در سرمقاله شماره روز يکشنبه 05-05-2013 به صورت تلویحی از هاشمی رفسنجانی و محمد خاتمی به عنوان “مردگان سياسی” نام مي برد و مي نويسد: “مهمتر از سن و سال متعارف نامزدها که بايد متناسب اقتضائات مديريت اجرايی باشد، بايد در قيد حيات بودن فرد احراز شود و همان طور که استفاده از شناسنامه اموات برای رای دادن قبيح و ممنوع است، استفاده مشابه از شناسنامه اموات سياسی- اعتقادی، قبيحتر و غيرقانونیتر است.”
کيهان در ادامه مي نويسد: “برخی رجال سياسی مشهور را چه در تاريخ صدر اسلام و چه امروز میتوان سراغ گرفت که مدتها پيش از مرگ جسمانی مرده بودند، هرچند که ظاهرا جلوه داشتند و سر بزنگاهها، بهانه ماجراهايی شدند و صاحب حلقهای معتنابه از اطرافيان بودنداما مردهتر از اين مردگان، آنهايی هستند که نه فقط نمیتوانند برای دفاع از حق و دفع باطل، اراده خود را جزم کنند بلکه حتی قادر نيستند خود و حيثيت و آبروی خويش را از زير پنجه و دندان تيز طمعکاران گرگ صفت خارج کنند.”
کيهان در بخش ديگري از سرمقاله ي خود مي نويسد: “ده سال قبل وقتی برخی از اصلاح طلبان از ختم انقلاب و به موزه تاريخ رفتن بنيانگذار انقلاب حرف زدند همين فلان و بهمان زنده بودند که کمترين اعتراضی نکردند و به همين دليل تاريخ ممات برخی از اين حضرات را بايد سال ۶۵، ۶۹، ۷۲ يا نهايتا ۷۶ و ۷۸ و ۸۴ نوشت، آن وقت توقع داريد عاليجنابانی از اين دست، برای دفاع از اسلام و جمهوری اسلامی سينه سپر کنند.”
– آیت الله سید محمد خامنه ای، نماینده دور اول مجلس شورای اسلامی در گفتگو با خبرگزاري فارس مي گويد: سناریویی از سوی دشمنان انقلاب برای ایجاد فتنه جدید در انتخابات ریاست جمهوری 92 چیده شده است. وي در پاسخ به اين پرسش که چرا روی کاندیداتوری هاشمی متمرکز شده اند؟ مي گويد: سعی شده شخصی را مطرح کنند که امکان بیشتری برای شرکت و گردآوری رأی داشته باشد و از منظر فکری نزدیکی بیشتری با آن ها داشته باشد. آن طور که از شواهد برمی آید،احتمالاً آقای هاشمی رفسنجانی بهترین فرد برای این برنامه است و فرقی نمیکند که وی از عمق این توطئه آگاه باشد یا نباشد. مطابق این طرح، شرکت فرد مورد نظر در انتخابات، باید با چراغ خاموش و بین القاء احتمال شرکت و عدم شرکت و مشروط به احساس وظیفه شرعی و نبود افراد صالح و تردیدهایی مانند اینها باشد و مثل بعضی از فیلمهای هالیوودی تا لحظات آخر فیلم، اصل ماجرا برای کسی معلوم نشود.
برادر آيت الله خامنه اي در ادامه مي گويد: اساس طرح بر این قرار گرفته که سناریوي آنها با مقاومت ملت و حزبالله روبهرو نشود. بنابراین با ظرافت تمام سعی میشود که حزبالله را دور بزند و با آن اصطکاکی نداشته باشد و در شعار و گفتار و رفتار مجریان طرح، چیزی که موجب هوشیاری و حساسیت ملت و مسوولین عالی شود ابراز نگردد.
خامنه اي مي گويد: سعی شود به جای مقابله با گروههای طرفدار انقلاب، از برخی افراد معروف و نسبتاً خوشنام جامعه – که به دلیل نمکپروردگی یا سادگی و خوشباوری و دلایلی مانند اینها میل باطنی به شخص آقای هاشمی دارند – برای تبلیغ به نفع او استفاده شود. این افراد ممکن است بازاری یا روحانی یا تکنوکرات یا حتی از حواشی اصولگرایان و معروف به اصولگرایی و طرفداری از ولایت فقیه و پیروی از مقام رهبری باشند که در واقع همان روش استفاده از نیروی طرف مخالف به ضرر خود اوست.
این روش (یعنی بهرهگیری از نیروی طرف مقابل برای شکست او و ایراد ضرر و ضربه مهلک از داخل و درون دشمن، به جای حمله و ضربه از بیرون)، که به نام و روش ماتریس و ماتریکس شناخته میشود، راه و روشی بسیار کم هزینه و مؤثرتر از حمله و ضربه از بیرون میباشد و دشمنان مکار از این فن استفاده میکنند. به قول سعدی «دشمن چو از هر حیلتی فرو ماند سلسله دوستی بجنباند و آنگاه کارها کند که دشمن نتواند».
نظریهپردازان آمریکایی (جوزف نای و شارپ و سوروس و…) سیاست جدید آمریکا را بر این پایه قرار دادهاند که به جای کودتای نظامی در کشورهای هدف و به جای هزینههای میلیارد دلاری و اقدام به جنگ سخت، بهتر است با صرف پول کمتر و از راه جنگ نرم که به مراتب کارآمدتر است، رقیب را به زانو درآورند. آمریکایی که در هیچ یک از جنگهای خود از ویتنام تا عراق و افغانستان پیروز واقعی نبوده، اگر بتواند طرح دقیق خود را درباره انتخابات 92 ایران به خوبی اجرا کند و شخص مورد نظر خود را به سریر قدرت بنشاند، اولین پیروزی خود را در قرن اخیر به دست آورده و نه فقط انقلاب اسلامی ایران را مضمحل و منکوب و بر آن به طور کامل دست پیدا میکند و حتی بر همه انقلاب اسلامی و غیر اسلامی و حتی در کشورهای جنوب آمریکا هم غلبه کرده و بسط همه را جمع خواهد کرد.
اما به نظر دشمنان- فارغ از این که شخص مورد نظر مطلع باشد یا نباشد – دلایل اولویت آقای هاشمی برای این منظور، یکی، سابقه طولانی اعتقاد او به ایجاد رابطه با آمریکا و اظهارات علنی اوست. دوم، داشتن موقعیت اداری و سیاسی در حال حاضر و احتمال غلبه بر سدّ شورای نگهبان است. سوم، تبلیغات وسیع اطرافیان مبنی بر سوابق پیش از انقلاب و سمتهای سیاسی تا پیش از فتنه سال 88 است. چهارم، اعتماد بر حفظ مواضع قبلی و حمایت وی از فتنهگران 88 و برائت نجستن و عدم استتابه و استبراء از آنها علیرغم برخی کلمات دو پهلو و نعل وارونه است. پنجم، ریشه داشتن در برخی از نهادها و اقشار از هر قبیل و هر طایفه و آمادگی سازمان و حفظ روابط بینالمللی با برخی از شیوخ عرب و همسایه.
خامنه اي در ادامه به زمان بندی سناریو و گام های تبلیغی حول محور نامزدی هاشمی اشاره کرده و مي گويد: این طرح زمان بندی شده است و هر بخش آن به نظر آنها در موقع مقتضی، و گام به گام به انجام میرسد که امکان توجه به آن و اهداف و شگرد آن آسان نباشد:
گام اول به صورت تبلیغ نامزدی آقای هاشمی در انتخابات و اجازه بحث درباره آن به رسانهها بود. پس از مدتی یکی آن را انکار کرد و دیگری اظهار و تأیید نمود و بعد از مدتی اظهار تمایل و احتمال مشروط یا غیر مشروط برای شرکت وی در انتخابات تا با خلط بحث، سعی شود که مردم نتوانند روی شخص او تمرکز کنند و علیه او موضعگیری نشود.
گام دوم، طرح تز «اعتدال» و ردّ و طرد روش افراد و تفریط در جامعه بود که بیشتر از طرف خود وی گفته میشد و این کلمه، وعده به ایجاد آرامش سیاسی به وسیله اعتدال و میانهروی و در واقع در باغ سبزی بود که نظر به دولت کنونی داشت. البته اصحاب سیاست روز میدانند که اعتدال در اصطلاح غربیها به گروه واسطه یا آلترناتیو طرفدار غرب گفته میشود و در اوایل انقلاب هم تبلیغات غربی، امام خمینی و مکتب سیاسی ایشان را افراطگرایی و برعکس، لیبرالهای نهضت (باصطلاح) آزادی را میانهرو و معتدل مینامیدند و این اصطلاح را غربیها هنوز در دولتهای انقلابی دیگر هم به کار میبرند.
یکی دیگر از گامهای این مرحله، پاسخ دادن به کسانی بود که میپرسیدند چرا در آستانه 80 سالگی و آن همه سوابق در فتنه سال 88، میل به ریاست جمهوری دارد و برای دفع دخل مقدر، مکرر اعلام شد که اگر وظیفه شرعی ببیند خواهد آمد. یعنی اگر وارد معرکه انتخابات شود، وظیفه شرعی و وجوب عینی وجود داشته نه مصالح شخصی و سیاسی.
مقصود از ائتلاف در واقع هضم نامزدهای اصولگرا و جذب آنها در درون یک اعتدال و حوزه چند مداره آقای هاشمی است. کلمه دیگر، تکرار کلمه فراجناحی درباره آقای هاشمی است در حالی که همه میدانند وی همواره از یک طرف حمایت کرده است و با اصولگرایی میانهای ندارد.
گام بعدی، حکم به بیگناهی و رفع و رجوع مشارکت در جرایم سال 88 و فتنه براندازی نظام اسلامی و ریشهکنی آثار انقلاب امام خمینی و ملت بود که این بار به وسیله مردی وارسته و خیرخواه که از صمیم قلب دوستدار او هستم و خیر او را میخواهم، انجام شد و آن طرح موضوع «مفتون و فتّان» درباره سران فتنه بود، با این ادّعا که فتنهگر واقعی آمریکاست و بقیه از جمله مفتون یعنی آسیب خورده از فتنه بودهاند و گناهی ندارند، که این حرف واقعاً حرف عجیبی بود و هیچ وجهی شرعی و قانونی نداشت.
گام دیگر این سناریو، آشفته کردن و به تعبیر عوامانه شیر تو شیر کردن اوضاع و سرگرم کردن اذهان به بحث و بررسی نامزدهای متنوعی که تمرکز ذهن روی نفر اصلی را از بین ببرد، آن هم با وضع غیر ثابت که گاه جزم خود را اعلام و روزی دیگر انصراف خود را اظهار میکنند و این شبیه همان آشفته کردن بازار است که انجام خواستهها را آسان تر میکند.
برای اشتغال افکار عمومی سعی میشود که به وسیله اشخاص مختلف و معاند و موافق، اظهارنظرها و پیشگوییها و مصلحتجوییهای ضد و نقیض در جراید یا سایتها اظهار شود. بعضی مصحلت را در شرکت بدانند و برخی دیگر در شرکت نکردن، یکی به میخ بزند، یکی به نعل و بالاخره مردم تا روزهای آخر نفهمند که آیا فرد مورد نظر نامزد میشود یا نمیشود و مردم غافلگیر شوند.
“لزوم رسیدن به اجماع” هم که گاهی مطرح میشود برای آن است که بهانه شود برای اعلام انصراف ناگهانی همه نامزدهای مصمم، در موقعیت مناسب، تا با این وسیله آقای هاشمی را در مرکز و محور انتخابات قرار دهند و از تعدّد و تفرقه جلوگیری شود و پروژه شکست نخورد.
برادر رهبر جمهوري اسلامي ادامه مي دهد:
یکی از گام های دیگر این پروژه، ایجاد یک قطب دیگر انحرافی برای ایجاد تمایل افراد انقلابی مخالف آقای هاشمی به سمت او و سوق مردم به منطق «بد و بدتر» است، تا این افراد برای فرار از خطر جریان انحرافی و طرد او، جانب هاشمی را انتخاب کنند. این روش در دو دوره پیش هم اتفاق افتاد و دکتر معین که یکی از نامزدها بود با اظهارات ناهنجاری که مطرح کرد، بخشی از مردم را به سمت هاشمی سوق داد، اگرچه در نهایت هیچ یک رأی نیاوردند.
این جزء سناریو هم به جای خود تأثیری در گزینش مردم میگذارد چون ایجاد یک «لولوی» انتخاباتی و سیاسی در مردم خیلی مؤثر است. به علاوه باعث انصراف ذهن مردم از طرف مقابل میشود و مانع تمرکز بر فعالیتهای پنهانی و آشکار این جریان میشود.
برخی مدعی شدهاند که در پشت پرده، مثل قضیه شرکت مشترک دکتر معین و آقای هاشمی، این بار هم جریان معروف به اشرافیت با گروه معروف به جریان انحرافی نوعی تقسیم کار کردهاند تا عامه مردم که چند سال است از این جریان گریزانند، از ترس توفیق جریان انحرافی، جبراً به هاشمی رأی دهند و باصطلاح دفع «بدتر» به «بد» کنند!
گام دیگر، در نزدیک به آغاز انتخابات و رأیگیریها شروع میشود و ناگهان اکثر همین کسانی که نامزدی خود را اعلام کردهاند و بار سنگین وظیفه شرعی کمر آنها را خم کرده، طبق برنامه قبلی و به عنوان احترام به بزرگتر،نامزدی خود را پس میگیرند و انصراف خود را اعلام میکنند. این دسته اشخاص از سه حال بیرون نیستند: یا طرفدا وی هستند یا نمکپرورده و محبت دیدهاند یا برای آینده خود امیدی دارند و قرار سهمگیری در دولت آینده را با هم گذاشتهاند.
در این صورت، عرصه انتخابات، اگر در طرف مقابل شاخص شناخته شده با مقبولیت عامهای نباشد یا در طرف اصولگرایان اختلاف باشد و بیش از یک نفر شرکت کند، رأی اصولگرایان ضعیف و طرف صاحب سناریو -اگرچه با تفاوت چند رأی – پیروز خواهد شد و پیروزی، پیروزی است. این در صورتی است که سناریو به خوبی ثمر بدهد و شخص مورد نظر به ریاست جمهوری برسد وگرنه اگر طرح و پروژه طبق برنامه پیش نرود و به حسب اتفاق رأی نیاورد، سناریو دوم اجرا خواهد شد که خشونتی به مراتب بیشتر از سال 88 است که شرح خواهیم داد.
رکن مهم دیگر این سناریو کمکهای مادی معنوی است که مانند سال 88 از اطراف جهان رسیده یا خواهد رسید و آراء فراوانی را خواهد خرید و فرقی نمیکند که شخص و نامزد مزبور مطلع باشد یا نباشد.
برخی گزارش ها و قرائن نشان میدهد که گروههای اوباش در سطح تهران از حد عادی گذشته واخیراً در دستگیری اوباش شهری به وسیله نیروی انتظامی دیده شده که برخلاف معمول و عادت اشرار که مسلح به سلاح سرد هستند و به ندرت اسلحه کمری دارند، در منازل این افراد تفنگها و سلاحهای تهاجمی خیابانی -حتی در جایی مین ضدّ نفر!- هم کشف شده و این نشانه آن است که آشوب شهری هم این سناریو پیشبینی شده است. چندی پیش در سایت بیبیسی آمده بود: «امسال بهترین فرصت برای مخالفین نظام اسلامی است تا اعتراض خود را به سیوچهار سال مملکتداری… به نمایش بگذارند» این مطلب یعنی این که یا کاندیدای آنها رأی میآورد یا شورش و براندازی باید کرد!
یکی از مقدمات دقیق این طرح بازگشت غیر منتظره و بیوجه عدهای شبه تبعیدی یا فراری به ایران بود که آگاهان و به ویژه دستگاه اطلاعاتی کشور به خوبی از معنای آن باخبرند. این حضور دقیقاً با احتساب مدتی که برای زندان و زمان آزادی او پیشبینی شده بود، مقارن مدتی است که برای انجام مقدمات انتخابات به سبک خاص و حفظ و هماهنگی لازم دانسته میشود.
در اظهارات مقامات امنیتی کشور مربوط به اقدامات سایبری و تشکیلاتی عناصر فراری بازگشته به کشور بر سر صندوقها، مطالبی دقیق و خطرناک برای تغییر آراء مردم وجود داشت که اگر به صورت سال 88 یا به صورتهای دیگر عملی شود مشکلاتی به مراتب پیچیده تر ایجاد خواهد کرد. زمزمه بازگشایی سفارتخانه انگلیس هم در همین مایه است.
این جریان در سناریو خود برای مقابله با سدّ شورای نگهبان هم بیکار نخواهند بود، گرچه هنوز اقدامی ظاهر نشده و خوشبختانه با شناختی که از این سدّ استوار هست و عزمی که شورای نگهبان بر حفظ قانون و صلاح کشور و سلامت انتخابات دارد، گمان نمیرود که در مقابل توطئه دشمنان و عزم و جِدّ آنها بر توفیق و تسلط بر حقوق شورا، کوتاه بیاید و راه را برای نفوذ دشمنان داخلی و خارجی باز بگذارد.
در خاتمه از ذکر این نکته رنج آور هم خودداری نمیکنم که یکی از دردهای این دوران آن است که متأسفانه در این فتنه و از بدو انقلاب تاکنون، عدهای از کسانی در داخل هستند که همواره از دوستان و یاران نزدیک ما بودهاند و همواره دل به جانب آنها داشتهایم اما امروز بر سر شاخ نشسته و به بریدن بیخ آن مشغولند که نه خیر ملت در آن است و نه خیر خود آنها.
وي در پايان سخنان خود مي گويد:
من از صمیم قلب دردناک به این افراد نصیحت میکنم که به هوش بیایند و از بازی ای که دشمن برای آنها ساخته بیرون بیایند. این افراد باید یکبار هم که شده بیندیشند که آنها و امثال آنها برای آمریکا از صدام و مبارک و مانند این دو، عزیزتر نیستند و به محض آنکه آمریکا خود را از حضور آنها بینیاز ببیند و تاریخ مصرف آنها تمام شود آنها را به بهانههای مختلف نابود خواهد کرد.
پس تا زود است خود را از بند فریب این دشمنان اسلام و مسلمین نجات دهند و از جریانی که آنها و دیگران را به نابودی میبرد رهایی بخشند. من دلسوزانه به همه و از جمله به کسی که بیش از 55 سال با او آشنایی داشته و بیش از بیست سال دوست نزدیک من بوده و هنوز هم خیر او را میخواهم توصیه میکنم که آخر عمری و در آستانه هشتاد سالگی به امور فرهنگی و دینی بپردازد که فرمود ولا ترکنوا الی الذین ظلموا فتمسکم النار…
در اين ميان، مي توان به بسياري از يورش هاي سيستميک دستگاه رهبري به هاشمي اشاره ورزيد اما به منظور پرهيز از اطاله ي کلام، به ذکر همين دو مورد بسنده مي کنم.
-اما هاشمي رفسنجاني، در اين مدت، چگونه دستگاه رهبري جمهوري اسلامي و سياست هاي کنوني نظام را نشانه رفته است؟
رفسنجاني در ديدار جمعي از خبرنگاران، نويسندگان، دانشجويان و طلاب اصلاح طلب در ساختمان مجمع تشخيص مصلحت نظام به مطالب جالبي اشاره مي کند:
وي در بخشي از سخنان خود مي گويد: 2 سال قبل اين حرف را زدم. رسانه هاي معلوم الحال از كلمه خطير رنجيدند ولي براي اثبات حرفهايم مدرك دارم. ما در مجلس خبرگان رهبري كميسيوني داريم به نام کمسیون تحقيق كه 12 عضو با راي خبرگان مسئوليت بررسي نقاط ضعف دستگاه هاي زير مجموعه رهبري را دارند تا موردي پيدا شد گزارش كنند. سال 87 آقايان این کمسیون به دفتر من آمدند كه شما با آقاي احمدي نژاد مشكل داريد بياييد مشكلات برطرف شود. البته اينها همان آقاياني بودند كه از ايشان حمايت كرده و تائيد تقدس سازي هم داشتند. به من گفتند مشكل شما چيست؟ من نشستم و به مدت 2 ساعت و نيم فهرست مشكلات گذشته و امروز و آينده را بازگو كردم. تا جايي كه آنها گفتند اگر مي دانستيم نمي گذاشتيم وضع اينطور رقم بخورد.
مي خواهم بگويم كه من تمامي اين جلسه را روي نوار ضبط كردم و يكي دست دبيرخانه شوراي نگهبان است و يكي هم دست خودم كه نمي خواهم فاش شود ولي همه را پياده كرده و جزوه كرده ام. چون اهل وحدت هستم نه تفرقه اندازي. تمام حرفهايي كه در مورد آينده گفتم و روي نوار ضبط شده محقق شد. اگر به نظرات بنده عمل مي شد امروز گرفتار شرارت هاي سال 88 نمي شديم چون براي من اين اتفاقات روشن بود.
احمدي نژاد استاندار من بود، فرماندار من در خوي بود و بخشدار من در ماكو و مي شناختمش ولي سياستش اين بود كه نيروهاي انقلابي حذف و بدنام شوند. و امروز مي بينيم كه سياست ما بي برنامه و روز مره شده است.
وي در ادامه به موضوع مهمي اشاره مي کند : براي برون رفت از وضعيت فعلي كشور 2 راهكار دارم. كه هر شخصي كه رئيس جمهور شود اگر اين دو راهكار را عمل كند قطعا موفق خواهد شد. اولين راهكار اين است كه بايد بداند حكومت براي مردم است. اين نمي شود كه هر كس هركاري دلش بخواهد بكند و به مردم اجازه ندهد اعتراض كنند. مردم صاحب حكومت هستند. خدا هم حق حكومت را تنها به 12 معصوم داد و بعد از آن هر فردي كه مسئول حكومت شد به راي مردم آمد. اگر دولت بر مردم تحميل شود مردم در شرايط خطر همكاري نمي كنند و هيچ دولت ديكتاتوري نمي تواند در دنيا موفق شود.
آيت الله هاشمي رفسنجاني اظهار داشت: انتظار داريم كساني كه صلاحيت دارند بي جهت رد نشوند چرا كه مردم خودشان اصلح را مي شناسند و نمي گذارند كشور خراب شود.
رفسنجاني در بخش ديگري از سخان خود مي گويد: راهكار دوم موضوع ترميم سياست خارجي است. ما با اسرائيل سر جنگ نداريم. حالا اگر عرب ها جنگ كردند ما كمك مي كنيم. در زمان جنگ هم پيشنهاد پذيرش قطعنامه از سوي بنده بود. اگر امضا نمي شد تبريز و تهران و اصفهان مورد حمله شيميايي با هواپيماهاي اجاره اي فرانسه و روسيه انجام مي شد و كلي تلفات مي داديم. بعد كه صدام به كويت حمله كرد برخي آقايان گفتند برويم از صدام حمايت كنيم. ما از صدام حمايت نكرديم و حتي پناهندگان كويتي را پذيرفتيم و دنيا به ما اعتماد كرد و تحرميها شكسته شد.
هاشمي رفسنجاني پس از آخرين ديدار خود با رهبر ايران مي گويد: بر اساس مذاکراتي که با آیت الله خامنه ای داشتم، نامزد شدن در انتخابات را “به صلاح” نمی دانم.
وي در مورد سپاه مي گويد: “مهندسی رزمی سپاه امکاناتی از جنگ داشت که در سازندگی کشور می توانست موثر باشد و ما در آن زمان پروژه هایی مثل راه سازی به آنان دادیم. هم برای کشور مفید بود و هم برای سپاه. اما حالا نبض اقتصاد، سیاست خارجی و داخلی را در دست گرفته و به کمتر از کل کشور راضی نیست.”
وي در بخش ديگري از سخنان خود مي گويد: “من آقای خامنه ای را از مشهد به تهران آوردم و با دوستان در شورای انقلاب صحبت کردم و به شورا بردم. بسیاری از دوستان با سابقه انقلاب، از این کار من گله کردند، اما من گفتم که حضور ایشان لازم است. مراحل بعد را هم که خود می دانید چگونه بوده. رابطه ما مثل دو برادر بوده اما مسائلی که در این سال ها پیش آمده، موجب شده که ایشان دیگر به من اعتماد نداشته باشد. اگر چه من برادرانه راه برون رفت کشور [از بحران] را گفته ام.”
وابستگان بيت رهبري و دستگاه حاکميت با چه عناويني، به هاشمي تاخته اند؟
-يکي از عوامل سايه در جريان فتنه (انتخابات رياست جمهوري88 و کودتاي انتخابات)
-سناريوي اصلي براي فتنه ي جديد (انتخابات پيش روي92)
-مرده ي سياسي-عقيدتي
-ناتوان از موضع گيري در دفاع از حق (رهبري) و دفع باطل (اعتراضات پس از انتخابات)
-ناتوان در حفظ شخصيت و آبروي خود
-سناريوي مناسب براي دور زدن حزب الله
-مناسب ترين گزينه براي اجراي سياست بهرهگیری از نیروی طرف مقابل برای شکست او و ایراد ضرر و ضربه مهلک از داخل و درون دشمن، به جای حمله و ضربه از بیرون(اطلاق تلويحي صفت “منافق” به هاشمي بر اساس آموزه هاي اسلامي-شيعي)
-برشمردن دلايل انتخاب هاشمي از سوي غرب براي ضربه زدن به نظام:
نخست: سابقه طولانی اعتقاد او به ایجاد رابطه با آمریکا و اظهارات علنی او
دوم: داشتن موقعیت اداری و سیاسی در حال حاضر و احتمال غلبه بر سدّ شورای نگهبان
سوم: تبلیغات وسیع اطرافیان مبنی بر سوابق پیش از انقلاب و سمتهای سیاسی تا پیش از فتنه سال 88
چهارم: اعتماد بر حفظ مواضع قبلی و حمایت وی از فتنهگران 88 و برائت نجستن و عدم استتابه و استبراء از آنها علیرغم برخی کلمات دو پهلو و نعل وارونه
پنجم: ریشه داشتن در برخی از نهادها و اقشار از هر قبیل و هر طایفه و آمادگی سازمان و حفظ روابط بینالمللی با برخی از شیوخ عرب و همسایه
-تريبون داخلي طرح موضوع “انتخابات آزاد” از سوي اپوزيسيون ايراني
-معرفي هاشمي به عنوان عامل ایجاد یک قطب دیگر انحرافی برای ایجاد تمایل افراد انقلابی مخالف آقای هاشمی به سمت او و سوق مردم به منطق «بد و بدتر»
-بهترين گزينه براي ايجاد آشوب انتخاباتي شديدتر (تعبير حکومتي اعتراضات عمومي) پس از شکست احتمالي در انتخابات
هاشمي رفسنجاني، در واکنش هاي خود، به چه مسايلي اشاره مي کند:
-اشاره به رسانه هاي معلوم الحال در بزرگنمايي واژه ي “خطير” (اشاره به روزنامه ي “کيهان” و ديگر رسانه هاي وابسته به دستگاه رهبري)
-اشاره به روي ندادن اتفاقات 88در صورت توجه به ديدگاه هاي کارشناسانه ي هاشمي
-تاکيد بر ناکارايي دولت مورد پشتيباني دستگاه رهبري
-اشاره به سياست خارجي بي برنامه و روزمره(که به صورت غير مستقيم تحت نظارت دستگاه رهبري است)
– اشاره به ديکتاتوري به صورت تلويحي (اگر دولت بر مردم تحميل شود مردم در شرايط خطر همكاري نمي كنند و هيچ دولت ديكتاتوري نمي تواند در دنيا موفق شود)
-ساختار شکني در شعار بنيادي نظام (ما با اسراييل، سر جنگ نداريم)
– انتقاد جدي و روشن از سپاه به عنوان عامل انحصار اقتصادي و نظامي و سياسي (سیاست خارجی و داخلی )
-به مصلحت ندانستن حضور در انتخابات پس از ديدار با رهبر، اعلام رسانه اي موضوع و سرانجام، ثبت نام در انتخابات….
(ادامه دارد)
نتيجه ي انتخابات هرچه باشد “ضريب شکست” ولايت فقيه بازهم افزايش خواهد يافت (بخش نخست)
May 11, 2013
16 Mins Read
402
Views