اگر می گوییم نتوانستیم به “دمکراسی و توسعه” دست پیدا کنیم، اگر از به حاشیه راندن “عقلانیت” از متن مبارزه اعتراض می کنیم، اگر می گوییم در دوران های بسیاری از مبارزه، فاقد “نقشه ی راه” بودیم، اگر از “ضرورت بازگشت به ارزش ها” سخن به میان می آوریم، اگر “راه رفته” را به چالش می کشیم، اگر ادعا می کنیم خوانش های حرکت آزادیخواهانه ی ملت ما، بیش از آنکه “تئوریک و نظری” باشد معطوف به اقدام و آن هم “عمل ناقص” بوده است، اگر به فقدان “استراتژی” در مسیر حرکت رهایی خود اعتراض می کنیم، اگر مدعی هستیم که “آگاهی بخشی” نکرده ایم، اگر می گوییم از سیاست فاصله گرفته ایم و به “روزمرگی” بسنده کرده ایم، اگر ادعا می کنیم در معرض “ناتوانی دائمی” و بحران قرار گرفته ایم، اگر مدعی هستیم که دیگر با “ایدئولوژی های تاریخ مصرف گذشته” نمی توان گام به سوی آینده گذاشت، اگر تمامی جریان های سیاسی و اجتماعی جامعه ی خود را به “تامل در خود” فرا می خوانیم، و اگر می گوییم با تداوم وضعیت موجود، نزدیک است که به مرزهای “بی خویشتنی”، “بی هنجاری” و “بیگانگی” با خود وارد شویم….هیچ یک به معنای نفی گذشته نیست، آن را نقد می کنیم تا پای به آینده بگذاریم….
نقد گذشته هرگز به معنای نفی آن نیست.
نقد گذشته به معنای نفی آن نیست
November 2, 2015
One Min Read
515
Views