تروريسم جنايت جمهوري اسلامي
(قتل و انهدام سيستماتيك و برنامه ريزي شده ي مخالفان با كمك همه ي امكانات دولتي، بخش جدايي ناپذير رژيم حاكم بر ايران است.اگرچه همانطور كه متخصصين جرم و جنايت به درستي نتيجه گرفته اند بنا به ادعاي مقامات رژيم، اين جنايات نه ترور مخالفان بلكه اجراي اوامر الهي و عدالت است.مقامات ايران گفته هاي خود را به “امر ولايي” متكي و به انها مشروعيت مي بخشند.اسلام آنها مرزهاي سياسي را به رسميت نمي شاسد و براي “ولي فقيه”، قتل مفسدين همان قدر در دار الايمان لازم است كه در دارالكفر(دارالحرب)
رژيم از “ولايت فقيه” كه همه ي مرزهاي انساني را درنورديده است به عنوان ابزار حفظ قدرت استفاده مي كند.
همانطور كه رژيم ولايت مدار، حق بي چون و چراي خود مي داند تا هر مخالفي را در ايران به دار بياويزد يا به جوخه هاي مرگ بسپارد، تعقيب و كشتن مخالفان را در خارج از مرزهاي خود نيز يك حق طبيعي برمي شمارد.
ترور ابزاري نيست كه تنها در مقاطع بحراني يا به عنوان آخرين حربه و تنها راه نجات از يك مشكل سياسي به كار گرفته شود چرا كه رژيم اسلامي ايران همواره درگير مشكل است و به سخني ديگر موجوديت آن با بحران پيوند خورده است و به همين خاطر، ترور نيز بخشي اجتناب ناژذير از سياست هاي آن به شمار مي آيد. از همين روي سازوكار ترور تنها مختص به مخالفان نيست بلكه هركس كه از نظر بالاترين مقامات خطرناك تشخيص داده شود در معرض ترور قرار دارد.
در دادگاه ميكونوس اين نكته سرانجام به اثبات رسيد كه:
مستقل از آنكه در جمهوري اسلامي چه كسي بر سر قدرت است، چه كسي رهبر و يا رييس جمهور است، چه كسي وزير اطلاعات يا امور خارجه است چه كسي فرمانده سپاه يا نيروي انتظامي يا وزير كشور و يا وزير دفاف و يا فرمانده بسيج است؛ اين رژيم، “يك سيستم جنايتكار” است به همين خاطر، شاغلين اين مقامات در جمهوري اسلامي، به صرف بودن در اين مقامات، جنايتكارند).
ترور، نامي تازه براي تاواني كهن است. ترور را «استيلاي ترسي مهيب» تعريف كرده اند. بر پايه ي همين تعريف، تروريسم عبارت است از:
«اقدامات قهر آميز جمعي يا فردي با تكيه بر استراتژي خشونت رعب آور كه مقصود آن محقق نمودن يك هدف معطوف به قدرت است».
تروريسم دولتي عبارت است از:
«شيوه هاي ارعاب توسط حكومت و استفاده از خشونت سازمان يافتهي دولتي».
اگر «مكتب ترور»راشامل «تروريسم دولتي»، «تروريسم مقدس»، «تروريسم جنايت»، «تروريسم ناشي از آسيب هاي رواني»،«تروريسم سياسي»و«تروريسم انديشه» بدانيم، تروريسم دولتي به دليل حجم قربانيان، تنوع سياستهاي اجرايي و گسترده گي مخاطبان ترور، داراي سنگين ترين بهاست و «تروريسم مقدس»در مرحله دوم قرار دارد.
آنچه تروريسم دولتي را از ديگر انواع تروريسم متمايز ميسازد، كاربرد خشونت به صورت غير متمايز عليه شهروندان غير نظامي است. بنابراين مهمترين ويژه گي هاي تروريسم دولتي عبارتند از:
1- توسل به خشونت غير متمايز و رعب آور.
2- اقدام عليه شهروندان يا اهداف غير نظامي.
3- تروريسم دولتي جهت دستيابي به يك هدف سياسي.
4- ابزار توجيه قانوني.
5- ايجاد اجزای اتمي شده با كشتارهاي بي حد و حصر.
6- حاكم كردن رعب در جامعه.
درترويسم دولتي، قانون وسيلهي توجيه اقدامات صاحبان قدرت در يك نظام و طرح، تصويب و تغيير قوانين در خدمت سياستهاي تروريستي دولت است. در نظام هاي سياسي «تروريسم محور»، قانون هرگز محدود كننده نيست، بلكه همواره نقشي توجيه گردارد. در تروريسم دولتي، قانون، پشتوانهي مرگ و مامور ناظر بر حسن اجراي «تروريسم» است.
تروريسم مقدس
«تروريسم مقدس»، اقدام قهر آميز جمعي يا فردي در چارچوب يك نظام القايي مبتني بر جزم هاي بنيادين معين(ايدئولوژيك) است. تروريسم مقدس را ميتوان تقديس اقدام «خود» عليه «ديگري» به عنوان يك ارزش اخلاقي و اصل مقدس و به ناحق، حق دادن به خود در حذف ديگري با ابزاري نمودن فرضهايي موهوم از «بايد انگاري» هاي ايدئولوژيك انگاشت. در بسياري از موارد، اين فرض هاي موهوم، مفاهيمي دروغين و كاذب است كه :
1- با واقعيتها سازگاري ندارد.
2- مبتني بر مفروضات پوچ و بي پايه است.
3- كاربردي جز تامين مهمات سياسي – تقديسي براي حذف «ديگري» ندارد.
4- داراي فضاي حياتي محدودي است.
5- «شبه حقايق»مبتني بر اسطوره هاي ,ولايي محور را به عنوان حقايق مسلم تئوريزه و توزيع ميكند.
6- عمدتاً واكنشي و به قصد انتقامجويي ساخته و پرداخته شده است.
7- ارزش اخلاقي و علمي بدان ها بخشيده ميشود.
8- قربانيان ترور را فريب خورده، نادان و خائن ميخواند.
9- چارچوبي حقوقي – متافيزيكي براي توجيه حذف «ديگري» ارائه ميكند.
10-واجد تناقض و چالش هاي دروني است.
11-فاقد پيچيدگي عقلايي و دقايق تاريخي در بسترهي تئوريك است.
12-نفرت، عداوت و كينهي غير منطقي و آشتي ناپذير براي هواداران خود به وجود ميآورد.
13-باتعريف اسطوره هاي موهوم وطرح تئوري توطئه وبرهان هاي ظاهر الصلاح، مستمسكي جهت حذف «ديگري» براي «خود» ميآفريند.
14-هواداران خود را با غريزي كردن، بي اعتنا به عقل و اخلاق، به سوي استفادهي گسترده از خشونت بي پروا عليه ديگري فرا ميخواند.
تروريسم مقدس، با «تقديس ايدئولوژيك»، لجام هاي اخلاقي را گسسته و آموزه هاي كذايي «خود» را به عنوان ارزش هاي اخلاقي و حتي مقدس ميستايد تا «رفتارهاي ياغيانه» را به زيور «قدسيت» بيارايد. بدين ترتيب، مشاهده ميشود كه تروريسم مقدس، پيش از آن كه سياسي باشد، فرهنگي است و با بزرگ نمايي هيبت و شرارت «ديگري»، التهاب هواداران «خود» را براي «واكنش» عليه «ديگري» بر ميانگيزاند.
تروريسم مقدس در واپسين مرحله، به دليل آموزه هاي غير عقلايي و عوارض ناشي از انحطاط و تباهي اخلاقي در ارزش بخشي اخلاقي و علمي به مفاهيم غير اخلاقي و فاقد بنيان هاي علمي در حوزهي تئوريك و خشونت فزاينده ناشي از تنگ شدن دايرهي ايدئولوژيك در عمل، داده هاي مورد نياز را براي نابودي به وسيلهي «خود» ميآفريند و با افتادن در دام تفاسير عالماً تحريف شده و يا ديدگاههاي به ظاهر عقلايي، در ورطهي مرگبار افراطي گري فروميافتد. تروريسم مقدس، واپسين مرحلهي انحطاط يك ايدئولوژي است.
تروريسم جنايت جمهوري اسلامي
جمهوری اسلامی ایران در دهه ۸۰ میلادی اقدام به کشتار مخالفان سیاسی خود در زندانها نمود. در این میان کشتار زندانیان سیاسی در تابستان ۱۳۶۷ و از همه شناختهشدهتر است.دیدبان حقوق بشر از این واقعه با نام «کشتار زندان سال ۶۷» یاد میکند. کشتارهای دیگری نیز مانند ترور عبدالرحمن قاسملو رهبر حزب دموکرات ایران قتل بختیار، بیژن فاضلی فرزند رضا فاضلی، فریدون فرخزاد برادر فروغ فرخزاد به ایران نسبت داده شدهاست. قتل نزدیک به ده مخالف سیاسی(در بعضی روایتهای و انتصابها تا ۸۰ نفر) در دهه هشتاد خورشیدی توسط وزارت اطلاعات که به نام قتلهای زنجیرهای معروف گردید نیز قابل ذکر است.
شکنجه و اتهامات تجاوز جنسی در زندانهای ایران
تجاوز جنسی به زندانیان در جمهوری اسلامی ایران یمی از اقسام شکنجه دولتی در ایران عنوان گردیده. حوادثی چون شکنجه معترضان به نتایج اعلام شده انتخابات ریاست جمهوری ایران (۱۳۸۸) همواره مورد اعتراض شدید سازمانهای حقوق بشر بوده است
در این زمینه، پیام اخوان، کارشناس جنایات جنگی سازمان ملل متحد، در سال ۲۰۰۹ محاکمه جمهوری اسلامی ایران بخاطر نقض حقوق بشر و جنایت علیه بشریت در دادگاه بینالمللی دیوان عدالت در هلند را خواستار شد
تروريسم دولتي، نوعی جنایت جنگی محسوب میگردد، و ایران همواره بعنوان یکی از بزرگترین حامیان تروریسم در جهان مطرح بوده است، و متهم است که از فعالیتهای تروریستی در لبنان، فیلیپین، بوسنی هرزگوین، منطقه خلیج فارس و اسرائیل حمایت كرده. است. برخی کارشناسان تروریسم دولتی ایران را «مصداق کامل جنایت جنگی» دانستهاند.
ترور میکونوس
در ماجرایي ترور میکونوس در رستورانی به همین نام در برلین واقع است در ، آلمان و در از نوع تروريسم دولتي كه در اين كشور رخ داد، تعدادی از سران اپوزیسون کرد در سپتامبر1992به قتل رسیدند.دادگاه میکونوس بعد از دادگاه معروف نورنبرگ پراهمیتترین دادگاهی بود که در آلمان تشکیل شد. و نهایتاً مقامات عالی نظام جمهوری اسلامی را به دست داشتن به قتل مخالفین خود در خارج از ایران متهم کرد و برای اولین بار رژیم به خاطردست داشتن در ترور مخالفان خود به اتهام تروریسم دولتی محکوم شد. همچنین چندمقام جمهوري اسلامي از جمله علي خامنه اي، علي اكبر هاشمي رفسنجاني، علي فلاحيان و علي اكبر ولايتي به دست داشتن در ترور مخالفان جمهوري اسلامي متهم شدند.
. مردم دنیا می خواهند برای همیشه از شر تروریستهای اسلامی خلاص شوند. مردم دنیا نمیخواهند شاهد انفجار بمب ها در میادین شهرها و در کوچه و خیابان در اتوبوس و هواپیما باشند. مردم دنیا نمیخواهند صحنه های تکه تکه شدن انسانها در روزهای افتابی در خیابانهای تل آویو و غزه و آمریکا و افغانستان و عراق و ایران را از صفحه های تلویزیون شان مشاهده کنند. مردم دنیا نمیخواهند هر روز شاهد اخبار قربانی شدن مردم بیگناه چه به شکل بمب چه به شکل جنگ، چه به به شکل اعدام و سنگسار در دنیا باشند. مردم دنیا میخواهند پرونده تروریسم اسلامی بعنوان یکی از بلایا و مصیبتهای هولناک و تکان دهنده سیاسی و اجتماعی برای همیشه در همه جای دنیا بسته شود. از این آمال و آرزوی دیرینه و انسانی مردم دنیا نمیتواند کردیت و مدال افتخار مبارزه با تروریسم بر سینه سازمان سیا و قطب دیگر تروریسم دولتی نصب کرد. همین دولتها و سازمانهای جاسوسی بودند که بن لادن ها را از گورستان تاریخ بیرون کشیده و آموزش دادند و به بلای جان مردم بدل کردند
تروریسم اسلامی اگر چه با حکومت اسلامی در ایران اغاز نشده اما با قدرت گیری این حکومت جنایت و تروریست پرور جان تازه ای در منطقه خاورمیانه و در سطح بین المللی پیدا کرد. جمهوری اسلامی یکی از مهمترین دولت های صادر کننده و حامی و پرورش و تغذیه کننده تروریسم اسلامی در سطح بین المللی است. جمهوری اسلامی سر افعی ترورسیم اسلامی در دنیاست. جمهوری اسلامی یک تهدید جدی و واقعی صلح و امنیت در سطح بین المللی است. خطر و مضرات جمهوری اسلامی تنها برای هفتاد میلییون جمعیت مردمی که در این جغرافیا زیر یکی از خشن ترین و جنایتکار ترین رژیم تروریسم دولتی زندگی میکنند نیست. دستهای جنایت جمهوری اسلامی از اوین تا تل آویو و از خیابانهای تهران تا خیابانهای بوینوس آیرس آغشته به ترور و جنایت است. بن لادن و کل شبکه تروریستی اسلامی روی دوش سیستم جهاد پرور و تروریسم جمهوری اسلامی، با کمک سازمان سیا و حمایت دولت های غربی پرورش یافتند. سکه تروریسم اسلامی یک رویش بن لادن و روی دیگرش خامنه ای است. بن لادن مرد اما خامنه ای بعنوان یکی از مهمترین مهره های صادر کننده تروریسم اسلامی هنوز زنده است و هنوز بر ریسمان قدرت سیاسی در ایران اویزان است.
برای محو کامل تروریسم اسلامی از صحنه زندگی اجتماعی بشر باید سر افعی جنایت را زد. پرونده تروریسم اسلامی در ایران و با سرنگونی حکومت تروریست پرو اسلامی میتواند بسته شود. مردم دنیا زمانی میتوانند به صلح و آرامش و رهایی از خشونتهای اسلام سیاسی امیدواری بیشتری دست یابند که یکی از مهمترین پایگاههای تروریسم اسلامی یعنی جمهوری اسلامی از صحنه سیاست جهان پاک شود. و این نه کار سازمان سیا نه کار کمونادوهای آمریکایی و دولت آمریکا که کار جامعه و مردم ایران است. تروریسم اسلامی را با یک عملیات چریکی سازمان یافته دولتی نمیتوان محو کرد تروریسم اسلامی را تنها یک انقلاب اجتماعی مدرن و که انسانیت محور و اساسش باشد میتواند پس بزند. مبارزین واقعی علیه تروریسم نه کوماندوهای سیا که زنان، جوانان و کارگران ایران هستند. مردم به تنگ آماده از حاکمیت سی ساله تروریسم اسلامی هستند که میوانند و باید مدال افتخار مباره با تروریسم را بر سینه خود بکوبند. قهرمانان مبارزه با تروریسم و نوید دهندگان صلح و آرامش نه اوباما و کامرون و کرزای که ندا ها و فرزاد کمانگرها هستند. پایان دادن به تروریسم کار جنبش هایی است که هیچ منفعتی در حاکمیت و سیاست تروریستی ندارند. کار جنبش کارگری، جنبش زنان، جنبش خلاصی فرهنگی، جنبش سرنگونی جمهوری اسلامی است. بستن پرونده تروریسم اسلامی کار یک انقلاب سکولار و آزادیخواه و تا مغز استخوان معتقد و وفادار به ارزش های انسانی میباشد و لاغیر.
«ترورسم جنايت جمهور اسلامي» نه بعنوان يك پديدهي محدود به زمان و مكان خاص، بلكه ويژگي نظامهاي توتاليتر و تماميت خواهي است كه با هدف«مطلق كردن سلطه» بر جامعهي تحت تسلط خود، تلاش مي كنند آرمان هاي ساختگي خود را به عنوان « ايدئولوژي برتر» بر جامعه تحميل كنند. به كارگيري خشونت در قالبي سازمان يافته و تقديس آرمان هاي ساختگي- خواه به لحاظ اخلاقي و خواه به لحاظ مذهبي- مهمترين ابزارهاي اين گونه نظام هاست. تروريسم جنايت جمهوري اسلامي به عنوان محصول ايدئولوژيسم جمهوري اسلامي، واژه اي است كه به لحاظ ماهيت، ممكن است در تمامي نظام هاي توتاليتر- اگر چه با اسامي متفاوت- در زمان ها و مكان هاي مختلف تكرار شود.
مهمترين ويژگي هاي تروريسم جنايت جمهوري اسلامي كه تلفيقي از انگيزش ولايت محوري و سلطه دولتي مي تواندباشد، به تفكيك قابل بررسي است:
-به ناحق، حق دادن به خود در حذف «ديگري».
– اسطورهي كاذب امنيت ملي-ولايت محور
– اسطورهي واهي رسالت جاودانه
– مفاهيم دروغين و كاذبي چون « دروازهي دنياي ولايي محور ايدئولوژيك» كه تنها ابزاري سياسي براي افراطي گري و خشونت است.
– اسطورهي كذايي ام القراي ولايي
– ارائهي اسطوره هاي امنيت ملي و سرزمين اسلامي به عنوان نقطه اتكاي اتفاق نظر ايدئولوژيك در رهبري جهان ولايي محور
– ارائهي تفاسير عالماً تحريف شده
– ارائهي اصطلاحات عوام پسند و تعمدا موهوم
– ارائهي فرضيات مخدوش و معيوب
– ناسازگاري فرضيات با تحليل صحيح واقعيتها
– منحرف نمودن اذهان
– انديشه هاي توسعه طلبانه
– جنبهي حقوقي و قانوني بخشيدن به خشونت سازمان يافته دولتي
– نفرت سازي و عداوت پيشگي سيستماتيك
– اكراه از قبول حق تعيين سرنوشت ملت كرد
– سلطهي ايدئولوژيك و سركوب خشن
– تقديس عمليات نظامي به عنوان امر مقدس
– سركوب ملت كرد را در لفافه دعاوي مقدس پيچيدن
– ستايش خشونت سازمان يافتهي دولتي به عنوان مسووليت مقدس ديني
– سركوب مقدس ملت كرد به بهانه وجود خطر واقعي ضد مقدس
– تبليغات زهرآگين شبه مقدس
– بوجود آوردن بستره هاي استفادهي مستمر از خشونت به وسيله توجيه شرعي
– جنبهي ديني بخشيدن به تروريسم دولتي
– اخلاقي كردن خشونت با ابزارهاي ديني- اخلاقي
– گسستن لجام هاي اخلاقي به بهانهي دين
– ظاهر عقلي و اخلاقي بخشيدن به رفتارهاي غريزي
– طهارت ديني به معناي طهارت نظامي و طهارت نظامي به معناي تطهير خشونت
– انتقال تروريسم از يك مجاري سياسي- نظامي به مجاري ديني-اخلاقي و مشروعيت بخشي بدان
– ايجاد تعهد اخلاقي- ديني براي نيروهاي عمل كننده جهت ممانعت از عقب نشيني روحي
– كاستن از بار شنيع خونريزي و كشتار به بهانهي جهاد عليه كفر
– مباح كردن خون فرزندان ملت كرد به نام اصل مقدس و تعريف آن در معناي عدالت و شرافت براي توجيه افكار عمومي داخلي
– برخورداري از حمايت عمومي به عنوان يك اصل اخلاقي- ديني
– تعهد سازي اخلاقي- ديني براي نيروهاي عمل كننده جهت ممانعت از عقب نشيني روحي
– مقدس مآبي ضد اهريمني براي ارتكاب اعمال ديوانه وار، دستگيري، تجاوز و خونريزي
– در هم شكستن نهضت ملي كرد
با مشاهدهي عوامل مذكور مي توان به موارد ذيل اشاره نمود:
1-تروريست هاي ايران در يك نظام ايدئولوژيك افراطي تحت تأثير «هويت» بخشي ولايي براي حذف« ديگري» پرورش مي يابد.
2-ولايت فقيه به نيرويي مركب از تروريست ها اتكا مي يافت كه تروريسم دولتي در قالب جنگ و تقديس بخشي آرمان ساختگي ايده ئولوژيك، مهمترين عامل حفظ شور و التهاب در ميان نيروهاي امنيتي-اطلاعاتي آن كشوربود.
3-پست ترين غرايز نفرت، انتقام، فريب و نيرنگ به نام دين در قالب تةوري ولايت فقيه انجام مي پذيرد.
4- از آنجا كه نظام جمهوري اسلامي متكي بر نيرويي بود كه در صورت شكست، خود نيز از هم مي پاشيد، بوجود آوردن يك ايدئولوژي كه «ديگر آفريني روزمره» و «جنگ افروزي مداوم» با توجيهات مقدس مآب از ويژگي هاي بنيادين آن باشد، لازم مي نمود. به همين خاطر نظام ولايت محور جمهوري اسلامي، ازلحظهي شكل گيري ، با بر جسته نمودن تهديد هاي خارجي متأثر از اسطوره هاي كذايي و تهديدهاي داخلي ناشي از «آرمان سازي هاي مصنوع»، تلاش مي كند از اتهامات بي پايه، بهترين «تئوري هاي خشونت» بيافريند، اگر چه سرانجام« خود»، در دام تئوري ساختگي، به ورطهي سقوط خواهد افتاد.
كوتاه سخن آنكه «تروريسم جنايت جمهوري اسلامي» به عنوان مدلي گويا، محصول ناميمون تروريسم دولتي و تروريسم مقدسي است كه با آفرينش، تئوريزه و پراكتيزاسيون آن، شقاوت «دولتي – ولايت ابزاري»ديگر بر صفحات تاريخ كنوني خواهد افزود.
1.انفاليسم، تروريسم دولتي+تروريسم مقدس، بهزاد خوشحالي
2.ويكي پديا، دايره المعارف اينترنتي، انگليسي و فارسي
3.هنوز در برلين قاضي هست، مشاهدات دادگاه ميكونوس