(ب.خ)
چشمان تازه، دیدن نو
گوشهای تازه، شنیدن نو
زبان تازه،گفتن نو
و از این همه تازه و نو
اندیشه ای نو، اندیشیدنی نو و
انسانی نو، …
گردن فراز
بزرگ منش
ژرف
عاشق
….
آري اَبَرانسان
پس آن گاه، عصیان….
راست گفته اند
اشک و عرق و خون، هرگز بدون پاسخ، نمی مانند
اکنون ژوانگه نوخاستگي
اين سان عصیان، سراسر
نبرد تا پای جان و
يا آزادي يا آزادي
هم قانون بوده است بدون تغيير از اول دفتر هستي
“خورشيد هميشه از شرق طلوع کرده است”
و سرزمين من نيز از شمال تا جنوب، غرب تا شرق
کردستان سراسر
از اين قاعده مستثني نه
خورشيد هميشه از شرق طلوع کرده است آري
اکنون نیایش به سوی قبله ی عاشقان، روژهه لات نيشتمان
خورشيد ملت من نيز از شرق درخواهد آمد
از شرق
آري آري به همين سادگي قانون آفرينش
پس درود، سرزمین من، درود
درود، سرزمین من، درود
“يادمان رفته بود خورشيد هميشه از شرق طلوع میکند؟!”
October 25, 2013
One Min Read
410
Views