توضيحاتي درباره ي واژگان و نشانه ها در نوشتار “انتخابات پارلماني حکومت حريم کردستان…”
ضمن تشکر و سپاس از همراهان و دوستان گرامي که با نکته سنجي و ريزبيني، حتي در مورد واژگان به کار رفته نيز حساسيت نشان مي دهند توضيحي کوتاه را ضروري مي دانم:
نخست: استفاده از “انتخابات”در بخش اول، اشاره به انتخابات به عنوان يک اسم “ذات”است و در بخش دوم، چون هدف، برجسته ساختن وجه “معنا”يي بوده جمع بستن با “ات”، “ان” و….در چارچوب ضوابط نگارشي نيست. در واقع، بيشترين هدف، هدايت خواننده ي گرامي به سوي تفکيک “ذات” از “معنا” بوده است.
دوم: در فرهنگ دهخدا آمده است:
نمايش: [ ن ُ / ن ِ / ن َ ی ِ ] (اِمص ، اِ) اسم مصدر و مصدر دوم از نمودن . فعل نمودن . عمل نمودن . (یادداشت مؤلف ). ارائه . عرض . (یادداشت مؤلف ). نشان دادن .
همچنين در فرهنگ معين به معناي “چيزي رابه تماشا گذاشتن” و در فرهنگ عميد به معني “نشان دادن” “جلوه و “منظر” آمده است. از اين رو مناسب ترين واژه و البته کامل ترين، براي پرداختن به “کليت يک پديدار”، همان “نمايش” است.
اما آنچه منجر به اسنباط وارونه از نوشتار شده است پر بيراه نيست چراکه ادبيات فارسي، در دوران هاي مختلف تاريخي و به ويژه در دوره ي کنوني، که “عصر سلطه ي مطلق يک نظام تماميت خواه” بر ايران است از آسيب هاي جدي سياست هاي تماميت خواهانه مصون نمانده است.
يکي از مهمترين سياست هاي توتاليتريسم، سياست فرهنگي برنامه ريزي شده به منظور سلطه ي تمام و کامل بر تمام شوون فرهنگي است.
دراين ميان اگر بپذيريم که بر اساس تعريف، فرهنگ بر 5 ستون “زبان”، “آيين”،”هنر”، “ساختار اجتماعي” و “تکنولوژي” بنياد مي شود “سياست فرهنگي تماميت خواهي ” که در نهايت، رسيدن به نقطه ي “پادگان فرهنگي” و “فرهنگ پادگاني” است تلاش مي کند “زبان” را در تمام شوون خود تحت کنترل درآورده و در صورت لزوم، حتي از “وارونه نويسي”، “جعل واژگان” و کاهش و افزايش وزن کلمات نيز در خدمت به انجام رساندن مقاصد سياسي به عنوان ابزارهاي “بايد انگار” در مسير ايدئولوژي بهره برداري کند.
نکته ي مهم ديگر در مورد نظام هاي تماميت خواه، “دشمن سازي روزانه” و “القاي توهم توطئه” از سوي دشمنان داخلي و خارجي است که براي دروني سازي اين مهم، ابزار زبان، يکي از مهمترين فاکتورها است.
دراين ميان، واژه ي “نمايش”، يکي از کليدواژه ها است که مي تواند به شاه کليد تماميت خواه تبديل و توهم توطئه گران داخلي و خارجي و دشمن سازي هاي روزانه را به يک واقعيت تبديل، و از موهومات ذهن ساخته و پردازش شده، حتي يک حقيقت هم توليد کند.
اکنون و در زبان و ادب فارسي، کلمه ي “نمايش”، به گونه اي از محتوا تهي گشته و بار منفي و ضد ارزشي پيدا کرده که به جرات مي توان گفت بيشتر به “يک واژه ي ضد ارزشي” شباهت دارد در حالي که خود کلمه داراي بار معنايي با عمق نسبتا زياد بوده و در آثار بزرگان ادب ايران، از مرتبه اي معنايي با درجات و عيار بالا برخوردار است.
به باور من، مهمترين وظيفه براي کساني که در کار قلم زدن هستند تلاش براي بازگردندن مرتبت و ارزش واژگان به جايگاه واقعي خود مي تواند باشد.
ضمن سپاس مجدد از دوستان به خاطر توجه به يادداشت ها و تعظيم و فروتني نسبت به حساسيت ادبي ايشان، اين نوشته را با آوردن چند بيت شعر از بزرگان ادب و شعر ايران، مي بندم:
جهان را نمایش چو کردار نیست
نهانیش جز درد و تیمار نیست(فردوسي)
بس خوشه ٔ حصرم از نمایش
کانگور بود به آزمایش(اوحدي)
