(….جدايي خواهي ملي ويژگي خاص دوران توازن ناپايدار است.دوران توازن ناپايدار،دوران تغيير مرزهاي ملي است.از زمان فروريختن ديوار برلين تاكنون بيش از بيست كشور جديد ايجاد شده اند و اين به معناي گذار از “بسته بندي هاي مرزي”به سوي “كشورهاي همگن ملي”است.اين دوران آغاز روندهاي جديد جغرافياي ملي است،دوراني كه در آن جابجايي مرزها در هر نقطه از دنيا راه را براي مشروعيت تغيير مرزها در جاهاي ديگر بازمي كند.بسياري از كشورها كه بخش هايي از جغرافياي كردستان نيز بخشي از آنهامحسوب مي شود،با پايان جهان بيني هاي نيرومند و ورود به دوران توازن ناپايدار،تحت تاثير سازوكار هرملت -يك دولت از يكديگر پاشيده خواهند شد…..)
هدف اين نوشتار، تحليل وضعيت كنوني جهان بر اساس يك رژيم استدلالي و فرايندي است كه به آينده مي انجامد، پروسه اي كه آغاز شده و به تدريج منجر به شرايط جديد زيستن در جهان خواهد شد.شيوه ي نوشتاري اين مقاله به صورت گزاره بندي و غيرتوصيفي است به گونه اي كه بتواند با آفرينش ذهنيتي منظم در خواننده، چشم انداز تحولات سياسي جهان را قابل تبيين سازد. نبايد فراموش شود كه گذار از دوران كنوني تنها با تدوين راهبردهاي منطقي و واقع بينانه ممكن خواهد بود…
بيان مساله: آغاز يك سلطه با يك بي عدالتي:
-پيمان زهاب1639:تجزيه ي نخست كردستان
نتيجه: به وجود آمدن دو هويت مصنوع:
الف:كردستان عثماني
ب:كردستان صفوي
-لوزان1922:تجزيه ي دوم كردستان:
نتيجه: از هم گسيختگي ملي كردها در قالب:
-كردستان(تركيه)
-كردستان(ايران)
-كردستان(عراق)
-كردستان(سوريه)
تحليل: سند 10اوت1920 “سور”كه در مواد62و63و64 آن بر حاكميت كردها بر سرزمين خود به عنوان “هويتي مستقل” صحه گذارده بود، در25نوامبر1922در شهر “لوزان” سوييس، استقلال ملت كرد را بر باد مي دهد.
ماده ي 64پيمان”سور”: احترام به حق تعيين سرنوشت ملت كرد
سازوكار پيمان لوزان: تركيبي از “زور” و “بايد”
هدف:
-وادار كردن ملت كرد به نقشي كه نمي خواهد.(تحت سلطگي)
-وادار كردن ملت كرد به پذيرش قراردادي كه عليرغم ميل باطني او بسته شده است.
-وادار نمودن ملت كرد به چشم پوشي از حق تعيين سرنوشت خود
-جلوگيري از تشكيل كشور مستقل كرد
نتيجه:
-به وجود آمدن “بي عدالتي ساختاري”با ايجاد مرزهايي كه هرگز منطبق بر واقعيت هاي جغرافيايي ملي نبوده است.
-الحاق اجباري بخش هاي مختلف كردستان به هويت هاي گوناگون
-تلاش براي ذوب مليت كردها
چالش:
ناتواني مرزهاي مصنوع در تغيير هويت
-ناتواني سياست ذوب مليت كرد
اثر:
آغاز نهضت هاي رهايي بخش ملي
علل تداوم چند پارگي و عقيم ماندن مبارزات:
-ناتواني در درك وضعيت نوين جهاني
-آغاز جنگ سرد
-حاكميت جهان بيني هاي كلان بر عرصه ي سياست جهاني
-پافشاري بر حفظ وضع موجود مرزهاي بين المللي كشورها
-لزوم حفظ توازن كلان بين المللي
(تداوم اين وضعيت تا آغاز ده ي نود ميلادي از سده ي بيستم و پايان دوران جنگ سرد)
اثر:تلاش ملت ها براي رهايي از مرزهاي اجباري”زور”و”بايد”
فورماسيون نوين: آغاز دوران توازن ناپايدار
مهم ترين علل ايجاد دوران توازن ناپايدار:
-فروپاشي جهان بيني كلان كمونيسم
-گسست نظام هاي اجتماعي كهن
-تعارض ايدئولوژي و تكنولوژي
-ايجاد مكانيسم هاي دفاعي در برابر تغيير
-درگيري بين بنيادهاي برابري خواه و واقعيت نابرابري خواه
ويژگي هاي عمومي دوران توازن ناپايدار:
-عدم توانايي در شناسايي کامل تهديدها و فرصت ها
-فقدان نقطه ي ثابتي كه تكيه گاه اهرم سياسي قرار گيرد
-تغييرات دايمي و سريع
-عدم حاكميت رهبري بين المللي و جهاني
-ضعف هاي رواني نزد رهبران جهاني
-تمايل به خريد همكاري
-عقب نشيني گام به گام از مسووليت هاي بين المللي
-بي ثباتي در صحنه ي بين المللي
-عدم تعادل در صحنه ي بين المللي
ويژگي هاي ژئوپليتيك دوران توازن ناپايدار:
-دگرگوني در خطوط مرزهاي سياسي
-تمايل كشورها براي ايجاد اتحاديه هاي منطقه اي
نتيجه:اكنون نظام جهاني در آستانه ي “دگرگوني” است
اثر: به وجود آمدن شرايط نوين
ويژگي ها:
-بازي جديد
-قواعد جديد
-ظهور بازيگران جديد
-نهادهاي جديد
-شيوه هاي عمل جديد
-واقعيت هاي جديد
-ارزش هاي جديد
-بي اعتبار شدن راهبردهاي پيشين
قواعد جديد:
-بازي هاي كاملا متفاوت
-ثابت نماندن معيارهاي كهن
-ناپديد شدن تدريجي مقاومت
-ساختن ابزارهايي كه به وجود آوردن آنها پيش از اين ممكن نبود
سوالات پيش رو:
-در چه جامعه اي زندگي مي كنيم؟
-در چه جامعه اي مي خواهيم زندگي كنيم؟
-هدف نهايي كدام است؟
-مقصد نهايي كجاست؟
-چه انتخاب يا انتخاب هايي پيش روي ماست؟
-چگونه حركت كنيم؟
-در چه ابعادي فعاليت كنيم؟
-چگونه فعاليت خود را سازماندهي كنيم؟
-امكانات زيربنايي را چگونه تعريف كنيم؟
-چگونه تدبر،تفكر،تحقيق و عمل كنيم؟
راه حل(كلان):
-بهترين موضع را براي گشودن راه انتخاب كنيم
-امكانات را با زمان مقايسه كنيم
-امكانات و زمان را در برابر كيفيت ارزيابي كنيم
-قابليت تصوير سازي فرهيخته را ارتقا بخشيم
-توانايي كنترل پيوندهاي نامرتبط را داشته باشيم
-قابليت كنترل هرج و مرج را دارا باشيم
تكنيك هاي استاندارد دوران توازن ناپايدار(در مورد چالش هاي ملي):
-نظريه ي هر ملت-يك دولت
-مرزهاي تاريخي و مسايل ملي(به عنوان عامل چالش)
-كشورهاي همگن قومي(به عنوان راه حل)
-ايجاد اتحاديه هاي منطقه اي(به عنوان عامل تثبيت)
با توجه به شرايط نوين،تمايل ملت هاي تحت سلطه،آغاز يك بازي جديد بر مبناي”عدالت” است.عدالتي كه مبتني بر:
-توزيع عادلانه ي “حقوق مالكيت” باشد
-توزيع عادلانه ي “قدرت” باشد
مفهوم كليدي1: عدالت
احترام به حقوق طبيعي و قراردادي كه براي همه ي افراد به رسميت شناخته شده است
مفهوم كليدي2: حق
امري كه انكارش ممكن نيست
نتيجه: حق تعيين سرنوشت عين عدالت و حقيقت است
تحليل:
در هر نقطه از جهان يك يا چند منطقه براي گذار از دوران تولزن ناپايدار وجود دارند.ذر خاورميانه،كردستان و فلسطين،كاتاليزور دوران گذار و هدف آن هستند.
در كردستان، دلايل:
1.ويژگي هاي منحصر به فرد ژئوپليتيك شامل:
-جغرافياي قاره اي
-تسلط بر دو حوزه ي آبي بزرگ خاورميانه
-دروازه ي ورود به شرق
2.ويژگي هاي منحصر به فرد ژئواكونوميك-ژئواسترتژيك:
-ذخاير عظيم نفت و گاز
-منابع سرشار آب
-سلول هدف مناسب براي اقتصاد مصرف آمريكا،اقتصاد توليد ژاپن و اقتصاد توليد-مصرف اروپا
3.ويژگي هاي منحصر به فرد سياسي:
-تجزيه ي سياسي در چند مرحله
-نهضت هاي آزادي بخش ملي
-تجربه ي سركوب هاي متوالي
-پويايي و پتانسيل نيروي محرك دروني
-تمايل به اتحاد سياسي مجدد
-تمايل به اوتارشي(autarchy):شرايطي كه هركس خود حاكم خويش است
چالش هاي پيش رو:
-ديگري تشخيص نمي دهد كه دنيا عوض شده و او ناگزير از تغيير است
-ديگري ناتوان از پذيرش حق تعيين سرنوشت ملتي است كه سال ها تحت سلطه ي او بوده است
ديگري ناتوان از درك واقعيت هاي سياسي-اقتصادي جهان كنوني است
ديگري ناتوان از سازگاري خود با واقعيت هاست
ديگري نمي داند كه دوران توازن ناپايدار دوران اجبار به حركت است
نتيجه:
جدايي خواهي ملي ويژگي خاص دوران توازن ناپايدار است.دوران توازن ناپايدار،دوران تغيير مرزهاي ملي است.از زمان فروريختن ديوار برلين تاكنون بيش از بيست كشور جديد ايجاد شده اند و اين به معناي گذار از “بسته بندي هاي مرزي”به سوي “كشورهاي همگن ملي”است.اين دوران آغاز روندهاي جديد جغرافياي ملي است،دوراني كه در آن جابجايي مرزها در هر نقطه از دنيا راه را براي مشروعيت تغيير مرزها در جاهاي ديگر بازمي كند.بسياري از كشورها كه كه بخش هايي از جغرافياي كردستان نيز بخشي از آنهامحسوب مي شود، با پايان جهان بيني هاي نيرومند و ورود به دوران توازن ناپايدار، تحت تاثير سازوكار هرملت -يك دولت از يكديگر پاشيده خواهند شد.
در دوران توازن ناپايدار وحدت هاي ناشي از چالش هاي بيستمي،به دولت-ملت هاي بيست و يكمي خواهد انجاميد و هر ملت،خود را مستحق برخورداري از مزاياي زبان مشترك، زمين مشترك، ميراث ملي مشترك، زمينه ي رواني مشترک، فرهنگ مشترک و آرمان مشترك خواهد دانست.
هويت گروهي در اين دوران،نه بسته بندي مرزي يا كنسرواسيون ايدئولوژيك،بلكه هويت ملي و مبتني بر تجانس هاي قومي خواهد بود.در قرن بيست و يكم هويتها مرزها را به وجود خواهند آورد نه مرزها هويت ها را.به همين خاطر در دوران گذار ناپايدار،كردستان به عنوان يك چالش قرن بيست و يكمي،دربردارنده ي همه ي ويژگي هاي دوران توازن ناپايدار خواهد بود.از اين رو:
-انديشه ي كرد-ملت باوري در متن جهان بيني كردي قرار خواهد گرفت
-انديشه ي کرد-ملت باوري از چارچوب مرزهاي مصنوع فراتر خواهد رفت
-ديدگاه هاي ايدئولوژيك به سود كرد-ملت باوري كنار گذاشته خواهند شد
-قواعد هميشه معتبر حقيقت سنجي بر نگرش كردي القا خواهند شد
-با واقعيت بخشي ماهوي به حقيقت كردي،ملت كرد به سوي همان مسيري كه در ذات آن نهفته است، هدايت خواهد شد.
چالشهای ملی و “دوران توازن ناپايدار”
March 10, 2013
6 Mins Read
684
Views
