– کردها با وجود تمامی کاستی ها، نارسایی ها و مشکلات درونی، اکنون، منسجم ترین و ریشه دارترین اپوزیسیون “دمکراسی خواه” جمهوری اسلامی هستند
– ایران پس از جمهوری اسلامی، به دلیل سه دهه تحقیر انسان ها از سوی جریان تمامیت خواه، فروپاشی در هر سه حوزه ی اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و به تبع، ورود به مرحله ی “بحران روانی تحقیر شدگی”، آماده ی پذیرش هرگونه افراطی گری، پس از فروپاشی سیاسی جمهوری اسلامی و حرکت به سوی ی فورماسیون مرکز گرا و رادیکال، با محوریت تمامیت خواهی است
-موزاییک ملی ایرانی به ویژه، ممکن است ملی گرایی فرخورده و سرکوب شده ی خود را به نوعی علیه ملت کرد به کار آورد
– تجربه ی اعراب شیعه در عراق، پس از دو دهه، و تلاش برای استقرار یک “نظام تمامیت خواه شیعه”، همچنین تلاش برای نادیده انگاشتن ملت کرد، فدرالیسم او و مهم تر از همه قانون اساسی عراق، آزمونی قابل توجه به شمار می آید
– مهیا بودن بستره های لازم در میان کردها برای پذیرش نقش راهبری در دوران گذار ایران و تجربه ی بلندمدت اندیشه و اقدام دمکراتیک، رواداری(Telorance) و همچنین طرح شعار “فدرالیسم” به عنوان یک راهکار برای ایران پس از جمهوری اسلامی، کردها را به عنوان مهمترین شریک -و در عین حال منصف ترین آنها- در کانون یک انتخاب “شایسته سالارانه” قرار می دهد
– طرح شعار “حق تعیین سرنوشت برای ملت های ایران”، یک پیمانه ی بسیار مهم برای “راستی آزمایی” جریان مدعی “دمکراسی خواهی ایرانی” است
می توان با طرح حقوقی موضوع “حق تعیین سرنوشت برای ملت های ایران”، این باور را در جریان مدعی دمکراسی خواهی ایرانی آزمود که آیا این مدعا، یک تاکتیک “مرکز جو” برای “بستره سازی تمامیت خواهی” یا در بهینه ترین حالت، یک “دمکراسی هدایت شده” نیست؟
کردها باید به “شریک غالب اپوزیسیون در ایران” تبدیل شوند
April 10, 2012
2 Mins Read
487
Views