(همه ي آنچه گفته شد ضرورت ايجاد و بسط يک گفتمان حقيقي کنشگر است، گفتماني که بایسته ي آن، کنشی از جنس گفتمان، واکنش عقلايي در برابر خرده نمایش هاي روزانه ی هويت ستيز، مقابله با دستگاه تمام عیار دروغ پراکنی جمهوري اسلامي، و شفاف سازي سياست هاي ساده لوح آفرینی، و توده نشانه روی نظام تماميت خواه(و صد البته برخي نيروهاي به ظاهر اپوزيسيون ) است)
نخست: ظاهرا در سياست جديد جمهوري اسلامي براي مواجهه با جريان هويت خواه ملت کرد، پاسخ مستقيم به نويسندگان و استفاده از واژگان و الفاظ تحقير آميز در فضاي مجازي، در دستور کار قرار گرفته است.
دوم: نويسندگاني که در ماه ها و روزهاي اخير تحت هر عنوان، و در مصاحبه با سايت ها و رسانه هاي گوناگون، هويت ملت کرد را نشانه رفته اند در برنامه اي به دقت طراحي شده، تلاش مي کنند با “تهييج حساسيت هاي ملت کرد” و به ويژه حساسيت هاي عاطفي و تعلقات رواني او، کردها را از حرکت شتابان در پرداختن به هويت باوري ايجابي” و “ملت باوري ايجابي” دور نگاه دارند. به همين خاطر است که عموما با نويسندگاني روبرو مي شويم که به صورت بنيادي، قلم به “انکار ملت کرد”، “هويت” و سرمايه هاي تاريخي، اجتماعي و فرهنگي او نگاشته اند.
سوم: در کنار اين موضوع، تداوم “بي حرمتي سيستماتيک” به رهبران ملت کرد و نهضت آزاديبخش ملي کردستان نيز در قالبي نوين و با قلم چهره هايي به ظاهر اپوزيسيون نيز فراموش نشده است
چهارم: موضوع ديگري که بايد با دقت، به آن پرداخت “انکار” و “نفي” برخي مسايل “کاملا بديهي” است که جاري شدن آن ها از قلم و زبان آفرينندگان آن، بسيار بعيد مي نمايد.(غيرممکن است که نويسنده اي با سال ها سابقه ي پژوهش و روزنامه نگاري، موضوع “ستم ملي عليه کردها در ايران” را انکار و نفي کند). اين اقدام نيز به صورت بسيار هدفمند “ناخودآگاه ذهنيت تاريخي انباشته” را نشانه مي رود و هدف نهايي آن، به اصطلاح، “نگاه داشتن انديشه ي ملت کرد در زمين خود” و تحريک احساسات به منظور “انفجار هيجاني” در قالب “واکنش” است.
پنجم:مساله ي بسيار مهم ديگري که سياستگذاران جمهوري اسلامي، بدان حساسيت نشان مي دهند تحليل واقعي بحران هاي موجود در ايران است به گونه اي که در برابر هر واکاوي و تجزيه و تحليل شرايط موجود ايران، در موضع “به آب و آتش زدن براي توجيه” واکنش نشان مي دهند و اين مساله زماني شدت و عمق بيشتري پيدا مي کند که آفرينندگان، از مليت هاي ساکن ايران باشند.
اما چه بايد کرد؟
-به باور من، “بي اعتنايي فعال” به آنچه در انکار هويت ملت هاي ساکن ايران و به ويژه ملت کرد نوشته يا گفته مي شود از اهميتي بسيار برخوردار است. جمهوري اسلامي (و برخي گروه هاي به ظاهر اپوزيسيون) اکنون به خوبي دريافته اند که “خرد انباشته ي ملت هاي ساکن ايران- و به ويژه ملت کرد- به جرياني پيوسته و تکامل يابنده توسعه يافته است که “عقل ملي” و “عقل جمعي” را چون دو روي يک سکه، مي نماياند. از اين رو، تلاش مي کنند با برجسته سازي “وجوه سلبي” نزد ملت ها، تهييج احساسات عمومي از طريق ابزار “انکار” و “نفي”، شتاب توسعه ي اين فرايند را کنترل و از تبديل آن به “سيستم يکپارچه” ممانعت به عمل آورند.
در اين شرايط، بهين گزينه براي تداوم “شتاب سيستم-محور جريان هويت خواهي”، پرداختن به انباشت سيستم فکري، به صورت “ايجابي”(Positive) است که علاوه بر حفظ شتاب، در نهايت به يکپارچگي کليت سيستم هويت خواه در تمامي لايه ها منجر خواهد گشت
-و يک نکته ي مهم براي پژوهندگان ملت کرد آنکه در کنار تلاش براي توسعه ي جريان هويت خواه ملي، نبايد از پرداختن به مسايل ايران و بحران هاي فراگير آن، غافل ماند. بخواهيم يا نخواهيم بخشي از جغرافياي کردستان تحت سلطه ي يک نظام سياسي به نام جمهوري اسلامي است که مستقيم و غير مستقيم بر ملت کرد نيز تاثير خواهد گذارد و هر آنچه در کليتي به نام ايران روي خواهد داد بر” تعيين سرنوشت ملت کرد” نيز اثر “کمّي” و “کيفي” خواهد گذارد.
همه ي آنچه گفته شد ضرورت ايجاد و بسط يک گفتمان حقيقي کنشگر است، گفتماني که بایسته ي آن، کنشی از جنس گفتمان، واکنش عقلايي در برابر خرده نمایش هاي روزانه ی هويت ستيز، مقابله با دستگاه تمام عیار دروغ پراکنی جمهوري اسلامي، و شفاف سازي سياست هاي ساده لوح آفرینی، و توده نشانه روی نظام تماميت خواه(و صد البته برخي نيروهاي به ظاهر اپوزيسيون ) است. نوعي از بایستگی که ضرورت ایجاد و بسط یک گفتمان منحصر به فرد براي ملت کرد را الزامي تر از هر زمان مي سازد. بديهي است که نخستين و موثرترين ابزار در مسير حرکت به سوي “گفتمان حقيقي”، شرطي سازي کنش مند و نهادينه شدن کنشگر است که در کنار تعهد آحاد ملت کرد، به وظيفه گرايي کنشگر” تعبير مي شود….
“کرد ستيزی رسانهای” و “وظيفهگرايی کنشگر”
March 6, 2013
4 Mins Read
455
Views