مي گفت:
“دو نوع درد داريم:
دردي که سبب نيرومند شدن انسان ها مي شود
و نوعي که “دردبي فايده” ناميده مي شود. به عبارتي دردهايي که آدم ها تنها از آن رنج مي برند.
دنياي امروز ديگر تحمل چيزهاي بي فايده را ندارد.
….کردها هر دو نوع درد را تجربه کرده اند، دردهاي نوع اول، بسيار هم نيرومندشان ساخت اما از درد بي فايده هم، رنج هاي فراوان برده اند.”
مي گفت:
“کردها بايد بياموزند زمان آن فرا رسيده است که وارد عمل شوند و اقدام الزامي را انجام دهند. کردها ديگر نبايد درد بکشند، يا بايد براي هميشه آرام شوند (و به عبارتي نابودي را بپذيرند) و يا آنکه براي هميشه از رنج رهايي پيدا کنند و به آرامش واقعي يک ملت مستقل دست يابند.”
مي گفت:
“کليد رهايي از رنج و رسيدن به هر دو نوع آرامش (يکي نابودي و ساکت شدن براي هميشه و ديگري آرامش واقعي يک ملت آزاد) در دستان کردهاي ايران (روژهه لات) –تنها در دستان کردها در ايران- است…..”