-کنگره ي ملي بايد مفهوم سیاسی ملّت و هویت ملّی را ایجاد و برای آن قبالۀ تاریخی تدارک ببيند. بايد به اين پرسش پاسخ گويد که چرا ملّت سازی و هویت سازی را در قالبي يگانه ضروري مي داند و نیز شیوه ها و ابزارهای این سازندگی چيستند؟ و چگونه بايد آنها را در مسير يگانگي قرار داد؟
-کنگره ي ملي، بايد با تبيين هویت ملّی به عنوان مفهومی اجتماعی، جهان را در برابر اين مسووليت قرار دهد که فورماسيون زیرساخت های اندیشۀ مدرن را چون ريشه هاي آن را مي توان در هستی شناسی انسان مدرن بازیافت حق هر ملت نوگرا و نوانديش است.
-کنگره ي ملي بايد وستفاليا را به ياد انسان ها بياورد که اقتدار سیاسی و انحصار قدرت در سرزمین معين در قالب دولت سرزميني و حکومت مستقل، حق ملت ها است و اين حق را به دليل سزاوار بودن اش، به هر بهايي بايد ستاند.
-کنگره ي ملي با اين ذهن قالب يافته تشکيل مي شود که رعایت حقوق برابر سیاسی شهروندان و اصل حکومت قانون(نه شخص) از اصول جهت دهنده و خصیصه های مهم دولت ملّی است
-کنگره ي ملي بايد در ادبیات سیاسی خود بر اين باور پاي بفشارد که در دولت ملّی حقوق بشر اولویت و محوریت دارد و حقوق فرد نه فقط در مسوولیت های شهروندی یا برابری سیاسی افراد جامعه خلاصه نمی شود، بلکه افراد جامعه غیر از حق و مسوولیت سیاسی از حقوق و مسوولیت های دیگری مثل حق زندگی، مالکیت، آزادی در فعالیت های اقتصادی سیاسی ــ اجتماعی و آزادی بیان برخوردارند.
-کنگره ي ملي بايد با اين باور، تشکيل شود که شهروندان بجز حقوق برابر سیاسی که با آن دولت را تشکیل می دهند، صاحب حق و مسوولیت های مدنی دیگر نیز هستند.
-کنگره ي ملي بايد بر اساس نوين ترين انديشه ها ويژه مفاهيم نوين را براي برساختن هويت ملي برشمارد.
نخست: دولت های ملّی، متمرکز هستند،
دوم: دولت های ملّی، هویت غالب زبانی ــ فرهنگی دارند؛ یعنی یک زبان سراسری از طریق نظام آموزشی همگانی و رسانه های فراگیر در جامعه رواج می یابد.
سوم: دولت های ملّی حق انحصاری اعمال قدرت و زور را در اختیار خواهند داشت و سازمان مرکزی پلیس برای برقراری امنیت داخلی و ارتش برای تأمین امنیت در مرزهای کشور از شاخص های سازمانی و پایه ای دولت ــ ملّی است.
چهارم: تنها اعمال قدرتِ دولت های مدرن مشروع قلمداد می شود زیرا اعمال آن بر اساس قانون و رضایت شهروندان است و قانون را نمایندگان منتخب مردم با رأی خود تصویب می کنند.
پنجم: دولت های مدرن در مرزهای مشخص جغرافیایی اعمال قدرت می کنند و این مرزها را بايد دولت های همسایه و دیگر دولت ها به رسمیت بشناسند
-کنگره ي ملي بايد نشان دهد که تقابل ناسیونالیسم فرهنگی ملت هاي بالادست بر دولت های ملی با گروه هاي ملي ديگر و ناتواني دولت هاي تابعه ي آنها در تاسيس يک دستگاه متکثر و همچنين ترويج يک ناسيوناليسم فرهنگي و زباني برای همۀ افراد جامعه، مي تواند مهمترين توجيه و دفاعيه براي کناره گيري از تابعيت هر کشور باشد.
ادامه دارد
کنگرهی ملی، ويژگیها، ضرورتها و اهداف (بخش دوم)
September 7, 2013
3 Mins Read
562
Views