-آيا “آثار رواني” برگزاري کنگره، به ايجاد فضاي “اميد” در بخش هاي مختلف کردستان خواهد انجاميد؟ به عبارت ديگر آيا مي توان با يک ذهن منطقي و فارغ ازاحساس، از برآيند روندهاي حاکم بر فضاي تصميم گيري درکنگره، “اميدواري” را به عنوان يک شاخص مثبت استخراج کرد؟ (توانايي ايجاد اميدواري عمومي در سپهر کردستان بزرگ)
-آيا مي توان اين اميدواري را پس از لمس و شاخص گذاري، به “مفهومي” تبديل کرد که بتوان انتظار داشت به توسعه و گسترش کرد-ملت باوري در تمام سطوح و ابعاد (افقي، عمودي و اريب) خواهد انجاميد؟ (توانايي تبديل شاخص اميدواري به مفهوم)
-آيا پس از تبديل اميدواري به مفهوم، “سيگنال” هايي مي توان رصد کرد که به عنوان نيروي برآمده از مفهوم، شناسايي شده و آن اندازه نيرومند باشند که که سه گوشه ي “نخبگان”(Elites)، “سازمان”(Organization) و “جامعه”(Society) را به سوي باور کامل به حق ملي کردها هدايت کنند؟ (توانايي تغيير امواج مفهومي به باور کامل ملي در تمامي سطوح و لايه ها)
-آيا کنگره، خواهد توانست “نخبگان”، “سازمان” ها (احزاب و تشکل ها) و “جامعه” را به يک “مرکز ثقل تفاهمي” نزديک سازد؟ (توانايي تبديل اقتضائات و بايسته ها به يک موضع تفاهمي در مثلت نخبگان، سازمان، احزاب)
-آيا “مرکز ثقل تفاهمي” در ميان مدت، قابليت همپوشاني با مرکز ثقل تعاملي پس از پراکتيزاسيون نظريات خواهد داشت؟ (توانايي تبديل نقطه ي تفاهم به نقطه ي تعامل)
-آيا کنگره، انرژي لازم براي رسانه اي شدن و قرار گرفتن در منطقه ي توجه ديپلماتيک را در اختيار دارد؟ و يا آن را با تصميم سازي ها و اراده گرايي معطوف به اقدام، به دست خواهد آورد؟ (توانايي تبديل شدن به يک موقعيت “برنامه ريزي حادثه محور”(Time-Based Programming)
-وسرانجام اينکه آيا کنگره ي ملي کرد، مي تواند به نقطه ي شروع يک “آينده نگري تعاملي”(Trsaction futurism) ارتقا مدار و موقعيت يابد؟
بهزاد خوشحالي
کنگرهی ملی کرد و طرح چند پرسش مفهوميک در يک پروژه – پروسه
July 28, 2013
2 Mins Read
665
Views