ملتی که حرفی برای گفتن دارد یا میخواهد در جامعهی جهانی دارای نقشی باشد باید بتواند توان انسانی خود را افزایش دهد. از آنجا که پیشرفت در مقایسه با دیگران امری جبری است، یا باید آن را به دست آورد یا از میدان خارج شد.
ملت کرد اگر این بار هم در لاک اندیشهها و نهادهای کهنه و از کار افتادهی خود فرو رود نه تنها به زودی از دفتر زندگی رانده خواهد شد بلکه زاغه نشینی بی ارزش در دنیای آینده تنها سهم او خواهد بود.
برای ملتی که ملاحظات درازمدت سیاسی و نظامیمانع تحقق هویت ملی متعارف او شده و سال های سال مقاومت در برابر نیروهای مقاومت ناپذیر، بی حاصل تلقی شده است برداشتن فشار از راههای منطقی، دورنمای تحول جهان و استراتژی آتی را در برابر او آراسته تر از همیشه مینماید. امروز ماهیت کشمکش های دیرینهی ملتها بر اساس آرایش نیروهای جهان بر پذیرش واقعی ملتها به معنی واقعی ملت، نظم یافته است و این دیگر جایی است که در آن از نقش بازوها کاسته شده و بر نقش مغزها افزوده میشود. به همین خاطر، در دهههای اخیر شاهد دگرگونیهای گسترده در مرزها بوده ایم. چشم انداز تحولات آتی دنیا، تدبیر، تفکر، تحقیق، تلاش، آموزش و کوشش است و ملت باوری دیگر نه شووینیسم که باور به ماهیت ملتها بر اساس منطق و نه زور است.
از تدبیر، تفکر، تحقیق، آموزش، تلاش و کوشش سخن به میان آوردیم، عرصهای که جولانگاه اندیشمندان و بال های پر قدرت پرواز آنها در میدان اندیشه است. اینجاست که زیربنای انسانی بر مبنای “زیرساخت اندیشه ورز”، عطش سیراب نشدهی انگیزههای بالای ملتی را که با بی عدالتی از هم گسیخته است فرومینشاند ...
فایل کتاب