Browse Category

بژاردە باس

212 Articles
Behzad

فصل قلم هم کم کم تمام

July 30, 2013

فصل قلم هم کم کم تمام ديرگاهي است نوشتن، به “گرگ سالي” مي زند شنيده ام اين پاييز، باران خوبي داريم از همين فردا گلوله مي کارم، به هواي قطاره قطاره فشنگ، محصول قُلّه مي پاشم، ستيغ ستيغ، رشته کوه، خرمن و انسان مي افشانم، خوشه خوشه، خدايان، درو خوشه خوشه، خدايان، درو بايد زودتر...

Behzad

آيا بهتر نيست

July 12, 2013

آيا بهتر نيست به جاي “پيش بيني آينده”، خود به “آفرينش آينده” بپردازيم؟ آينده ي سرزمين ممکن، تنها با آفرينش آن از همين لحظه -اکنون-ممکن خواهد بود….

Behzad

مرزهای محدود

July 2, 2013

مرزهاي محدود کننده را بايد سوزاند منطق سنجي و خردورزي را شکافت مصلحت انديشي ها را رهايي بايد عشق را بايد نشاند عشق را بايد نشاند **** آزادي را کسي با “سيستم متريک” فراچنگ نياورده سياه انديشي سفيد چشمي زردخايي و كژبيني راهي باقي نگذارده همه يا هيچ اشرف قوانين است بی دردی و تمنای...

Behzad

دایره المعارف دیوانگی

June 27, 2013

در واژه دان ذهنم، این در و آن در، به دنبال اصطلاحی، برای نامیدن این آشفته بازار واژه…. **** کلمات، به هم تنه می زنند، چشم غره می روند، گاهی هم آن گوشه ها، کتک کاری مختصری از جنس خودشان، به عبارتی دیگر، گفتمان…. برخی واژگان سرگردان، گاهی نگران و، چندتایی هم، از همان نخستین...

Behzad

س…و…خ…ت…ن

June 26, 2013

از شب مستی تا خمار بامدادان، پويه کنان از شهاب ریزان نیمه شبان تا صبحدم، قدم زنان اندیشیدن و دم نزدن بر قلم تب کرده نهیب زدن بر لوح ملتهب خط کشیدن بلکه تو را از دل به لوح، رقم زدن از دل به لوح، رقم زدن…. سرانجام همان داستان آتش و نَیستان شدن نَيستان...

Behzad

آتشي برپا کن

June 24, 2013

آتشي برپا کن آتش ها برپا روشني از پي روشنا گدازه ي درون را هستي گرمايي ببخش اميدوار باش اميد دار نه روزگار تلخ نه بي کنار تلخ نه انتظار تلخ نه خوف نه هراس نه ترديد نه ياس ياراي شكوه عشق تو نه مي توان سرنوشت را با عشق، باز از “سر” نوشت…....

Behzad

محکوم به رنج

June 23, 2013

محکوم به رنج از “پرومته” تا “سیزیف” از “سیزیف” تا “وین” کمی آن سوتر، “میکونوس” همین نزدیکی ها، “ایمرالی”…. و نزدیک تر، من…، خود من، …، ما تفاوت ها اگرچه جزیی اما حاصل همواره یکی است، … کدامین واژه کدامین واژه...

Behzad

نهادهای تولید قدرت

June 21, 2013

نهادهای تولید قدرت، بنگاه های انباشت و نگه داشت ترس، دکان های مدیریت منع و سکوت، تفتیش خانه ها و، آدمک های اجاره ای، نخواهند توانست اندیشه، گفتار و کردار مرا به انقیاد درآورند. **** کردستان، سرزمين من، همواره از یک نظام آزادی منحصر به خود بهره مند بوده است و، من، فرزند همین زادبوم،...

Behzad

“پيشکش به “تو” که چون من می‌انديشی”

June 20, 2013

گاه باید با خون خود، پای حرف ها، نوشته ها و نانوشته ها را امضا کرد ماهی های مرده هم می توانند در مسیر رود حرکت کنند بهزاد خوشحالي سرد و راکد و خاموش و بی رمق، در گوشه ای رها، افسرده و نومید، رنجه از “بیماری همگانی” تن سپردن به اینجا و اکنون، به...

Behzad

خواب واگیر

June 17, 2013

خواب واگیر امان از این خواب واگیر! رباینده ی اندیشه بی معنا کننده ی زندگی کشنده ی روان…. و تاب خوردن در گاهواره ی نادانی … **** چه کاره بوده ام؟ هیچ چه اندیشیده ام؟ هیچ چه کرده ام؟ هیچ هیچ! هیچ! هیچ! من در بیداری نیز خفته ام من در بیداری نیز خفته ام...