قدرت آن قدر پلید است
قدرت آن قدر پلید است که هرکسی را_هرکسی را_ ممکن است ببلعد اما چون سرشت آن از طمع است به مانند ط و م و ع توخالی...
قدرت آن قدر پلید است که هرکسی را_هرکسی را_ ممکن است ببلعد اما چون سرشت آن از طمع است به مانند ط و م و ع توخالی...
به جای آنکه دوست داشته باشیم، اسیر می کنیم. ما خودم اسیر هزار ویک زنجیر دیگر هستم، چرا می خواهیم یکدیگر را (با هر نامی) اسیر کنیم ؟؟؟! و…کمترین انتظار من این است: به...
…عمری مسخرگی کردم تا مردم را با حقیقت آشتی دهم اما آنها فقط خندیدند(چاپلین) …و در این نیسستستان ناهست و نبودباش، من و از جمع انگشتان دست، ” اندکی ما”...
چه پرطمطراق می نوازید دهل، چه رسوا می بارانید نور، چه شرم آور می پاشید رنگ، شکوه مرگ سالگی تان را، شکوه مرگ و زندان و شکنجه، عذاب و اسارت و اعتیاد، فقر و فحشا و...
شکایت نخواهم کرد دیگر، شکایت نخواهم داغ جهل ات را ننگ، بر پیشانی، شکایت نخواهم کرد سرخ نیزه ی برساخته از بید سرزمین ام را، بیداد، نشسته بر پیکرم، گله نخواهم گذارد...
از فراز نیکروز کوهستان، شبانگاهان، افروخته نگاهی و، قامت نورباران شهر،…، سرگردان، در جستجوی روایت انتظار، به دنبال واژه گانی برای بیان ناگفته ها،…، اندکی...