دفتر رهبران
دفتر رهبران، به پنجره های بیشتری نیاز دارد….
نه حق جنگ داریم نه حق صلح دست ما از پاسخ و قدرت تهی است همیشه نوبت ما که رسیده است ضرباهنگ های اخلاقی و احساسی، حق را کشته است نه حق جنگ داریم نه حق صلح دست ما از پاسخ و قدرت تهی...
شمردن زخم ها دیگر فایده ای ندارد چشم ها عادت کرده اند فراموش کن بار دیگر سبز شو هنگامی که خاک تکان بخورد “آزادی”، جان تازه ای می گیرد
هنگامی که بهترین تعلقات و دلبستگی های ات را در آتش بیندازی آنگاه راه را خواهی یافت….
پنجره های کثیف، هر چیزی را کدر نشان می دهند….دریافت مه آلود و بیدار-خواب بودن، راه را بر درک واقعیت ها خواهد بست….
رهبران بزرگ، انسان هایی هستند دل سپرده آفرینندگانی بزرگ که رو به آینده دارند از بیماری تاریخ، شفا یافته اند افق فردای انسان را می آفرینند پایبند هدفی هستند در محدوده ی افقی از پایبندی عمل می کنند به اعتبار مطلق تلاش های خود معتقدند خود را وقف آنچه باید باشد می کنند و دورتر،...
جنایت هنگامی سیستماتیک می شود که طعم خون در دهان، با طعم های دیگر تفاوت نداشته باشد…. “باکوور” همچنان تنهاست….
ملتی که انسان را به خاطر مرگش دوست دارد و ملتی که انسان را به خاطر زندگیش دوست دارد. یکی از تفاوت های “ما” و “از ما بهتران”….