اشغالگر ایرانی چگونه می اندیشد، چگونه اقدام می کند؛ یک نگاه روانشناختی
هویت موجود اشغالگر به ویژه هنگامی که دوران اشغالگری به درازا بینجامد به تدریج تغییر می کند و چالش های روانشناختی برای جامعه اشغالگر ایجاد می کند که فرآیندهای روانی- اجتماعی آن، از “حس تمایز” به “ادراک تمایز” می انجامد، اشغالگری و تداوم آن به یک حق تبدیل می شود و هر گونه اقدام برای رهایی از اشغالگری توسط گروه تحت سلطه در قالب حقوق مدنی و انسانی جمعی، تعبیر به یک امر منفی در حد خطا، جنایت، بی عدالتی، و بی اخلاقی خواهد شد.
در تحلیل تاثیر طولانی مدت اشغالگری بر اشغالگر به ایجاد یک سیستم اعتقادی مشترک و متعاقب آن ایجاد چالش های روانی مشترک می توان اشاره کرد. اشغالگر فرآیندهای عاطفی و شناختی را تدریجا به سوی تخریب عزت نفس و ایجاد عزت نفس بیش از حد برای خود هدایت می کند و با تقویت انگیزه ها به صورت مهندسی شده، تعصب گروهی می آفریند. همزمان با زورگویی و خشونت در جامعه تحت اشغال، روند تخریب برنامه ریزی شده عزت نفس را شتاب می بخشد.
در اینجا می توان به اصطلاح خودپنداره اشاره کرد که با طولانی شدن تاریخ اشغال، نخست نوعی خود حق پنداری نزد اشغالگر نهادینه می شود و دوم همه معیارهای اخلاقی را به عنوان یک امر بدیهی در خدمت اشغالگر، بازتعریف و باز تولید می کند به گونه ای که نقض موازین اخلاقی، عین اخلاق خواهد شد.
انکار، تحریف، تحمیق، تهدید، فرافکنی، پرخاشگری، دلیل تراشی، عقلانی سازی، برون سازی، همانند سازی، و باطل سازی، تمام سازوکارهای مورد استفاده برای مشروعیت زدایی از ملت اشغالی و مشروعیت بخشی ابدی به اشغالگری است. همچنین است ملت اشغالی را خونخوار، خائن، ترسو، بی رحم، بدون ریشه و با انواع برچسب ها خواندن.
اشغالگر ایرانی در ارتباط با سلطه گری بر کوردستان، این گونه می اندیشد و این گونه اقدام می کند.
اشغالگر ایرانی چگونه می اندیشد، چگونه اقدام می کند؛ یک نگاه روانشناختی
May 10, 2021
2 Mins Read
187
Views