ایران یک سازە خیالی است
ملت خیالی، مشروعیت خود را یا از الوهیت می گیرد یا از سلطنت، همچنان در زمان مقدس زندگی می کند یعنی حال و آیندە یکی هستند و هرچە اتفاق افتادە یا اتفاق می افتد توسط خداوند یا شاه، مقدر شدە است، چیزی بودە کە باید اتفاق می افتادە است. در چنین تصوری از زمان، هیچ امکانی برای یک “در عین حال” یا رویداد بی حادثە وجود ندارد، مبتنی بر ناخودآگاە تفکر انتزاعی است، مردم خود را اختراع می کند، هیچ رفاقت عمیق افقی میان اعضای جامعە وجود ندارد، تصوری از پیوند اجتماعی جمعی نیست و هویت جمعی تشکیل نشدە است.
در ملت خیالی تعلق مرکزی هرگز بە وجود نمی آید و هرچە تعلق است زمانی بە وجود می آید کە انسان ها در آن، بە گوشە راست- نژاد پرستی- راندە می شوند.
—-
ملت ایران و ناسیونالیسم ایرانی، عمدتا تحت تاثیر مطالعات شرق شناسی بود کە برای اولین بار توسط شرق شناسان اروپایی قرن نوزدهم و بیستم ساختە شد بە برداشت هایی مدرن از ایران و هویت ایرانی و همچنین روایت هایی از تاریخ ایران شکل دادە است کە منجر بە پڎیرش ساخت هویت ملی گرایانە گستردەای متناسب با موقعیت سیاسی و ایدئولوژیک ایران شدە است.
چنین رویکرد گستردە و اصطلاح “ایرانی”، هرگز نتوانست برای جمعیت های بزرگ چند ملتی، چند زبانی و چند فرهنگی در این چارچوب کە ایران نامیدە شد در عرض و طول تاریخ، رویکردی اقناعی بە همراە بیاورد.
ایران یک سازە خیالی است….
بخوانیم:
Iran as Imagined Nation, Mostafa Vaziri, 1994
Imagined Community, Benedict Anderson, 1983